سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- به بهانه انتخاب جناب اقای موسوی از طرف روزنامه تایم- انتخابات درایران- امروزه کم کم بعنوان یک مرکز ثقل تاثیر گذار درسطح ملی ولو به صورت موقت درامده است- وکم کم تاثیرات فکری اش بیشاز گذشته میشود- امام راحل علیه السلام وتهنیت سعی داشت که ارزشهای اسلامی بران حاکم شود ومواجهه با جرح وتعدیل نشود وبا بیان اصولی وکلی نه شرقی ونه غربی- جمهوری اسلامی که بارها ایشان اسلام ناب محمدی ودرمقابله با اسلام امریکائی میخواستند که تاکتیک وتکنیک وتکنولوژی انتخابات رنگ وبوی الهی بخوداش بگیرد ولی متاسفانه به جای انکه ما دربارهاش اجتهاد منطقی کنیم از شگردهای غربی که درخود غرب هم بکار نمیاید ولی هویت غربی دارد استفاده کردهایم وکاتولیک تر از پاپ شدیم- وده هاخلاف شرع رانجام دادهایم- درست است که جامعه ما درفشار بود دولت ماهم درفشار بود این تاحدودی یک امر طبیعی است با بزن وبکوب که حل نمیشود – اتفاقا با نماز خواندن ودعای کمیل گرفتن حل میشود- یک فیلم به زبان انگلیسی درمرکز زرهی نشاندادن ازیک فرمانده معروف جنگ امریکا درجنگ جهانی دوم که اتفاقا رده سازمانی اش زرهی بود وارد یک خوابگاه شد وکمد یک سرباز راباز کزد دید عکس برهنه یک زن ومشروب ویک الت موسیقی است ایشان مشهور است که مذهبی بوده است ایشان ان سرباز رافراخواند وگفت به جای انکه ورزش کنی وخودت رابرای جنگ فردا اماده کنی وروحیه رزمی ات حفظ کنی روحیت راتضعیف کردی وکمک الهی را ازخودت دور کردی فردا که من تورا بعنوان دیده بان جلو رزم فرستادم حالت جا میاید- با افشا تمام مسائل روحیات بهتر که نمیشود بلکه پس ازمدتی کم کم اعتماد هم ازدست میرود البته متاسفانه هنوز به حد تعادل نرسیدهایم ولی باواژه ها اصلاح طلب- مردمی با انگیزه و روشنفکر ومانند ان مسائل حل نمیشود اینها اطاق فکر میخواهد- اپسیسیونی که مچاله شده بود درغرب حرفی برای گفتن نداشت جان گرفت ا- غربی که مداوم میگفت استراژی ها که درخاورمیانه وکشورهای ازاده شده بلوک شوروی تاثیر گذاربودند درایران کارائی ندارند- یکدفعه جان گرفت وبدنبال ساخت یک استراژی موفق از الگوی ایران شدن و حتی در زمان اغاز پیروزی غرب زده ها هماین روش واین اخلاق واین منش سیاسی را نداشتند سالها باید کار فرهنگی کرد تا برگردیم به تل اولی- یک عقب نشینی که نمیتوان گفت تاکتیکی بوده است- بسیار بجا است که مسئولین امر وسازندگان این تحول خود دست به یک اقدام جهشی باز گشت به قبل را بزنند واین نکته هم یاد ور میشوم که ایران یک کشورجمعی است- تا فردی- مذهبی است تا سکولار- سنتی است تا مدرن- ارزش مدار است تا منافعطلب این اندیشها حبابی است سرانجام درگرمای انقلاب خواد ترکید- انچه باقی خواند ماند حرکت در صراط اسلام است که انهم راه وروش مشخص خوداش رادارد-


ارسال شده در توسط علی

 بسم الله الرحمن الرحیم-  علت کمبودتعداد حدیث- بخش دوم- دران زمان هر ابادی باید خوداش گلیم خوداش را ازاب بگیرد مثل امروز نبود که شهری وسازمانی مسئول سرپرستی وهدایت ابادی ها باشد سه مسئله مهم موجود بود که ابادی خوداش انرا حل کند- اول مسائل خاص که حدیث ان در بازار نبود- دوم به یک حدیث جعلی عمل کرده بودند وحال میخواستند راجبران انرا بدانند ویا حدیث برای شرایط تقیه است ویا حدیث اصل است وسوم راویان موثق جدید را بشناسند- فردی مطمئن را به شهری که امام علیه السلام درانجا بود گسیل میدادند مثلا مدینه منوره فرد به مدت یک ماه یا دوماه ویاسه ماه میماند انچه میخواست سئوال میکرد ودرضمن احادیث زیادی یاد میگرفت وموقع برگشت به خدمت مثلا جناب حضرت زراره میرسید وبه ایشان میفرمود اگر از قول خودم بیان کنم برای من بسیار خطرناک هست وغیر از ابادی من وچند ابادی دگیر پذیرش سخت است با ایشان توافق میکرد که به اسم راویان مشهور گفته شود واز ایشان هم نامه میگرفت واسامی روایان موثق را بدست میاورد وایشان به مکه میرفت مدتی درمکه بود وخوب به ان دستورات عمل میکرد تا ملکه شود وحفظ شود وسپس درچوپ های کجاوه ان احادیت را جاسازی میکرد ویا داخل کیسه ارد ویا جو میگذاشت ویا در داخل چرمی که شکافته بودوسپس چسابانده بود وجای سر حدیث را علامت میگذاشت زیرا در بدو ورود به بغداد بازرسی میشدند وایشان به ابادی باز میگشت چناچه ضمن دراورده حدیت از کجاوه ویا چرم مقداری از روات پاره میشد وایشان نام انها را فراموش میکرد طبق همان برنامه باز سازی میکرد-دوم بعضی شاگردان امام علیه السلام درمدنیه منوره دارای شغلهای بودند مثلا کاروان دار بودند که درزمان حج مردم ازمدنیه به مکه میبردند ویا کشاورز بودندومانندان بیشتر درجهت شغل خودشان به خدمت امام علیهالسلام میامدند وزمان حج بر اساس احکام امام علیه السلام حاجیان را راهنمائی میکردند وجون مردم مدینه قبلا از امام علیه السلام درباره ایشان سئوال کرده بود انها را موثق میدانستند اینان درمکه چادر میزدند تا شیعیان را راهنمائی کنند ومردم شهر های دیگر که پیش اینان میامدند از اینها احکام جدید را میگرفتند وگاهی میگفتند ایا جناب زراره هماین احکام راقبول دارد وانها نامهای نشان میداند ازجناب زراره وانها گاهی به اسم انان وگاهی بنام روایان مشهور ذکر میکردند وسپس به مدنیه میرفتند واز جناب زراره علیه السلام سئوال میردند وغالبا به نام ایشان بیان میشد وجزوات ابادیها پس از انکه در اثر بحثها ومذاکرات یادگرفته میشد یا مخفی میشد ویا به دهات درعمق ارسال میشد ولی زمانیکه غیبت کبری شروع شد وتاحدودی حکومت های ظالم ضعیف شدند واز طرفی هم احادیث جعلی زیادشد مجبور شدند شهرهای علمی مانند حله بوجود بیاید ومیابیست احادیث راجمع اوری میکردند واین کار بسیار کند عمل شد وعلوم ان به کندی پیش رفت وبر اساس احادیث بدست امده اجتهاد کردند که بعدا معلوم شد حدیث موثق تر وکامل تر موجود بوده است ولی از گزند دشمنان هیچگاه درامان نبودند وبسیاری با این تصور که حدیث ها جمع اوری شده ویا حدیث خوداش جعلی است احادیث خودشان را سوزاندند که بعدا معلومشد که کاری اشتباه بوده است


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم— چند ایه از ایدولوژی وفنون جنگ- ایده لوژی تا تبدیل به عمل نشود ارزشی نظری دارد وعاقبت هم به درد بایگانی میخورد-فنون نظامی هم به همین نحو است- باید عمق ایده لوژی به سطح بیاید .کارائی خوداش رانشان دهد- متاسفانه دراسلام این اتفاق تاز مانی که حضرت امام الخمینی رحمت الله علیه رهبری انقلاب را بعهده نگرفتند ایدلوژی اسلامی را در طول تاریخ اش مطالعه میشد که اغاز درخشانی داشته است وچون وابسته به خداوند جل والجلاله اله پس ممتاز است- وغرب این حسن راداشت که ایده لوژی خوداش را به صحنه میاورد ومداوم کارا میکرد- عراق هرگز نتوانست بود انچه ادعا میکرد عملیاتی بکند ومداوم از زمان عقب بود وایدولژی هم به همین نحو بود- تورکوسه گیری ادعا میکرد پهن کرده است ولی ماهی ریز میگرفت- درجنگ اول میگفتند که یک خط کافی است بعد بعلت پیشرفت وسایل جنگی به عمق داشتن توجه شد که چند لایه تیراندازی کند امروزه چون عمق تا سطح سعی میکند سطح وخط مقدم رابکوبد وخط مقدم که اتش ضعیف داشته باشد مورد هجوم واقع میشود این کاررا عراق میکرد وبعدا هم ما تقلید کردیم یعنی کل مهمات باید درجلو باشد به عقب برود ومیابیست از عمق به سطح وبه خط اول بیایند در ایدهلوژی همین معنی صادق است- چرا از حضرت علی علیه السلام وحضرت فاطمه علیها السلام که بعدا بحث خواهم کرد که یک ویژه گی خاصی دارند که منحصر بفرد هستند درخلقت که شبیه ترین موجودات به خداوند هستند که یک کل تمام صفات هستند وما بقیه موجودات تخصصی هستند مانند لوح وقلم ومانند که ما بایداین نگرش جز گرا راهدف قرار بدهیم نه کل گرا بخصوص درمسائل جنگی- سخت مترسیدند میزان ترس از حضرت علی علیه السلام بقدری هست تا زمان هارونالرشید قبر ایشان مخفی است واین ضرب المثل که میگویند فقط درنجف شیعه میتواند باشد وگرنه چوپ میخورد بعلت انستکه درایده لوژی نمیتوانند باعلی علیه السلام رقابت کنند امروزه غرب دربه سطح اوردن ایده لوژی خوداش دچارکندی ورخوت شده است ودرمصر امروزهم بخوبی قابل مشاهده است- در مسئله قضا وقدر- قدریعنی سیستم دادن یعنی اول علم ودوم قدرت- قضا یعنی خواست واراده وتصمیم- ما همیشه بهقضا توجه کردهایم درحالیکه امروزه بیشتر به قدر وتقدیر توجه میشود درحملات اب مسئله میشود دستشوئی مسئله- خستگی وفشارها مسئله میشود مهمات رساندن مسئله میشود مجروحین مسئله میشود- میبنیم که پیغمبراکرم صلواتالله علیه واله والسلم درجنگ بدر ایستاد درجای امن ووقریش حمله ورشد ودرجنگ احد ایشان میخواستند درمدینه دفاع کنند درجا مناسب دفاع کرد درجنگ احزاب همین طور درتمام جنگها پیامبراکرم صلواتااله علیه واله والسلم این تاکتیک بکاربرد این تاکتیک امروزه میگوید خط دشمن را بشکن وبرو جلو وباز گرد به جای امن انجا دفاع کند- ایده لوژی باید همین کار بایدبکند –دوم – چه درایدولوژی وچه درجنگ دشمن اول- حلقه اش گشاداست وسپس سعی میکند که حلقه اش را تنگ کند باید سعی کردکه نگذارند حلقه راتنگ کند ودراینمدت باید سعی کرد درجای پراستحکام قرار بگیرد که چنانکه بخواهد حلقه راتنگ کند ضربه سختی بخورد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- علت کمبودتعداد حدیث در مسائل مختلف در فقه شیعه-میتوان حدس زد که بیش از 6000 ابادی در زمان ائمه اطهار علیهم السلام شیعه نشین بودند ویا دارای ساکنان شیعه به صورت اکثریت ویا اقلیت میزیستند- و اعتقاد مذهبی مستحکمی داشتند وحداقل نمازرا میخواندند وبه راحتی از روایات تاریخی وفقهی میتوان به ان پی برد ومیبایست زمانی که درنجف کتاب های فقهی وحدیثی را چاپ کنند بخصوص درمورد نماز میبایست به6000 کتاب برسند نه به 600 کتاب برسند .نه به 60 کتاب رسند چرا به 35 کتاب رسیدند واز طرفی تعدادشگاگردان ائمه اطهار بسیار زیاد بودند چرا باید تعداد روایان بسیار اندک هستند به سختی به اندازه تواتر لازم مثلا به نفر میرسند15 گروه میرسند- جواب- خانم استاد من درانگلستان میفرمودند علم بیشاز 15 برابر انچه در کتب است با وجود انکه امروزه وسایل چاپ راحتر وامکان چاپ زیادتر شده است ودلائل نراهم ذکر کردند بسیاری ازنویسندگان به مراتب بیشا زانکه نوشتند مسلما بیشتر میدانستند-در زمان قدیم هم بیسوادی عامل بسیار مهم بوده است وهم مسائل نوشتن بسیار گران وکم یاب وعلم به صورت شفاهی رد وبدل میشده است هیچ دهی نمیتوانسته تما احادیث ائمه اطهار ضیط کندوفقط به مسائل بسیار حساس ازجمله مانند احکام نماز به ان توجه شدید میشده است وهر زمان که ان نوشته فرسوده میشده است ان بخش که کمتر مورد احتیاج بود نوشته میشد زیرا مابقیه مردم حفظ بودند وسینه به سینه منتقل میشد احادیث اخلاقی چون زیاد مورد استفاده بود به صورت شعر وپند ونصیحت بیان میشد وبعضی ازانها هم ضرب المثل میگشت واحیانا درمسائل اصول دین به کمترین تعداد حدیث اکتفا میشد- چناچه وضع اقتصادی ابادی خوب نبود نوشته اضافه نمیشد ولی چناچه وضع ابادی خوب میشد امکان داشت پس از مشورت های زیادی تعدادی حدیث اضافه شود وجالب ان است که دهات نزدیک به هم درعراق بامشورت همدیگر احادیثی که باید اضافه شود تقسیم میکردند وهرگاه اشکالی پیدا میشد به ان ابادی میرفتند وبه ان مکتوب نگاه میگردند وافراد خوش حافظه را زندگانیاش رافراهم میکردند که مداوم تدریس کند ومداوم روی زمین احادیث را باچوب بنویسد ودرحافظه اش نگه دارد وچرمها وگاهی کاغذ ها . نوشته به دیوار در اطاق اش اویزان میکردند وسنگ نوشته ها ومانند ان را درطاقچه هائی که تعبیه کرده بودن میگذاشتند که مداوم نگاه کند وتدریس کند- به خاطر مخارج گران مسافرت نزدیک ابادی به جاده اصلی به سمت بغداد فرد مورداعتمادی که تعین شده میرفته است ودربغدادافراد خاصی که مداوم با مدینه بعنوان مثال در ارتباط بوده است سئوال میکردند وفقط از کسانی که ائمه اطهار ازانها به عظمت وموثق بودن یاد کرده بودند میپذیر فتند ماان حضرت زراره ویا ابی بصیر ویا محمد بن مسلم اینان غالبا چکون محل رجوع جمهورغالب شیعیان بودند سعی میکردند تا انجا که ممکناست احادیث امام علیه السلام را ضبط کنند وما بقیه شاگردان مقدار کمی از احادیث امام که مورد نیاز ویا علاقمندی انان بود ضبط میکردند- بطور مداوم ابادی ها شیعه نشین ویا منازل شیعیان مورد هجوم واقع میشود وگاهی بی احتیاطی افراد شیعیان ویا فریب خوردن انها باعث نابودی مکتوبات وکشته شدن افراد دانشمند میشد لذا بسیار سعی میکردند که مکتوبات رامخفی نگهدارند وافرادخاصی را ازمحل مکتوبات خود مطلع شازند واین امر بسیتگی به شرایط داشت چنانچه به افرادحکومتی خوشبین بودند انها دراطاق ذکر شده به ان نحو بیان شده قرار میدادند ولی چناچه به افراد حکومتی بدبین بودند سعی درمخفی کاری داشتند وحکمرانان سنی سعی میکردند در اوائل شیعیان رافریب دهند وسپس انها را مورد هجوم قرار دهند وبرای اینکار جایزه ها تعین میکردند وجاسوسانی نیز تربیت میکردند که بسیاری ازانها از خوارج بودند- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- اصل امربین الامرین- امام صادق علیه السلام ازان امر درمورد مسائل اجتماعی وامرمعروف ونهی از منکر استفاده کرده است- این اصل عقلانی میبایست درتمام موارد پائین دستی هم بکار رود ولی همان طور که امام صادق علیه السلام میفرماید نقش اصلی ان درهدف افرینش انسان ارتقا انسان یا قرب انسان درنزد خداوند است- انسان یا به مکتب جبر گرایش پیدا میکند ویا تفویض همان طور که در دنیا ما هم بلوک سابق کمونیست گرایش به جبر بود وغرب هم گرایش به تفویض داشت ودرتمدنهای سابق یونان وعربستان بت پرستان مکتب جبر داشتند وضد بت پرستان مکتب تفویض داشته اند امروزه بعضی به اعتقاد گذشته باز گشتند که ستاره هر فرد یاروزگار یا سرنوشت همه چیز رابرای انسان تعین میکند وبعضی معتقد هستند دنیا بی در وپیکر است ورها است وخودانسان همه چیز راباید تنظیم کند که علم بسیار اندکی از این دنیای پویا دارد-گرچه با اندک دقتی میتوان فهمید که کم کم به سمت همان امر بین الامربین درحال نزدیک شدن هستیم- من از چند حدیث در بیان مثال امام علیه السلام استفاده کردم درمثالی امام علیه السلام میفرماید اگر دیدی فردی گناه میکند نه میتوانی بگوئی عمل کن که عمل مورد نظر الهی است ونه میتوانی اورا رها کنی ونهی ازمنکر نکنی که چون اثر ندارد جبر است وباید طبق دستورات الهی اورا ارشاد کنی .اگر گفت ازکجا عمل من منکر است جواب میدهی چون خداوند فرموده است وتو دارای اختیار هستی ودارای عقل هستی و ونه میتوانی اور به رنجیر بکشی وازاین عمل منع کنی چون جبر مطلق نیست وازادی فرد حق فرد است ولی چناچه دراین عمل زیانی به جامعه وبه فرد دیگر وارد شود در تمام دنیای امروز از حقوق جامعه وفرد دفاع میشود ویک امر جهانی است پذیرفته شده است- پس ازادی فرد ملحوظ میشود وکسی به اجبار به کاری یا عملی نمیتوان وادار کرد ونمی توان انرا رهاکرد وارشاد نکرد وحقوق جامعه وافراد دیگر را درنظر نگرفت وهمین مثال هم درمورد تفویض میباشد نمیتوان بعنوانازادی هردروغ ویا باطلی اجازه رواج داد وباید انرا رسوا کرد ونمیتوان فردی را عقایدی که دارد به زور از ان عقاید خارج کرد ودراین مورد اسلام راه حل منطقی اش را بیان کرده است وحد ها را بخوبی تبعین ولحاظ کرده است- امام علیه السلام مقرماید تنها لطف عظیم الهی که فاصله اسمان تا زمین بزرگتر است بلکه میتوان تفسیر کرد برای افراد مومن عادی از بهشت تاز مین است وبرای معصومین از نزد خداوند تا زمین است درهمین امر بینالامرین است- زیر اگر خداوند جبر میکرد انسان مقامی مانند فرشتگان داشت که حد ثابت دارنند واگر به انسان امر را تفویض میکرد بسیار موارد از حیوانات هم پائین تر است وبسیار موارد راه غلط را مپیماید همانطور که در زمان حال شاهد هستیم وراه قرب را نمیتواند بدست اورد- اما خداوند با فیوضات خود مسائل مشکل راحل میکند که انسان طاقت درک وکشف انرا نداشت درست مانند استادی که مسائل پیچیده را به انسان نشان میدهد وباعث تکامل عقل ودانش انسان میشود وانگاه انسان دران فضا به شناوری دست میزند به درک وفهم جدیدی دست میابد واینراه به نهایت است ودر سطح پائین دستی که انسان به نعمت های تازه واستفاده ازاین نعمت هامیپردازد ودر بالا دستی به شناخت خداوند درسطح بالاتر که بالاترین شیفتگی را بوجود میاورد که هرد وموارد بخصوص اهداف بالادستی امام معصوم نقش تعین کننده دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- اشکال اهل جبر درکجا است- مقدمات -1- خداوند به انسان استعدادهادی به تکوین داده است که به معنای سخت افزاری است- ویک برنامه تشریعی هم خداوند برای این استعداد ها درنظر گرفته است- که به معنای نرم افزاری است- خداوند توان عمل به این برنامه را به انسان داده است واذن هم داده است اذن تشریعی- درمیان این استعداد ها-صفت مختاربودن هم داده است که ازاد است- ومیخواهد مطابق برنامه خداوند انسان عمل کند ونیک وبد همه چیز هم مشخص کرده است وبه انسان اجازه انکه خارج ازاین برنامه – برنامه دیگری داشته باشد نداده است یعنی اختیار خوب وبد فقط به دست خداونداست توجه شود بسیارمهم است- این امر با الهام از بیانات اما صادق علیه السلام یاد اول وطرح اول است( ذکر اول) است- اما اذن تکوینی به انسان دادکه با دستورات الهی مخالفت کند نه اذن تشریعی- اولین اشکالیکه به نظر اهل جبر امده است این است درحالیکه خداوند اذن نداده است ولی عمل میشود- درطرح دوم خداوند اجازه مخالفت به صورت تکوینی داده است دوم علم غیب الهی رادرک نمیکند که یکی از صفات بسیار پیچیده الهی است که ازاینده مطلع است بدونانکه درایجادان سهم داشت باشد – ازدوجهت برای اهل جبر مسئله است یکی هر عملی به فرمان خداونداست دوم هرچه خداوند میداند به جبر درست میشود- نکته حائز اهمیت این است که خدواند به کسی نمی گوید هرطور که خواستی خوب وبد را انتخاب کند پس از نظر اهل جبر هرکس چنین بگوید لاجرم کارخداوند است از طرقی خداوند بفرماید خوب وبد بعهده خودت ودر قیامت انرا توبیخ کند پس ازهمه جیزرا خداوند انجام میدهد بیان بسیار زیبائی اما رضا صلواتالله علیه دارد که قران در باره افراد درقیامت میفرمایدکه اهل بهشت گفتند که": سپاس خدایراست که مارا به این بهشت هدایت فرمود واگر خدا ما را هدایت نمیکرد ما هدایت نمیشدیم- پس نتجه میگیریم- خوب وبد دراختیار خداوند است- اهل جهنم گفتند": پروردگارا –ما بسبب انکه شقاوت خودما بر ما غلبه کرد وما گروهی گمراه بودیم "ک معنای ان است که ما خوب وبدرا میدانستیم ولی هوای نفس مارا به سمت مخالف ان سوق داد" پس اهل جهنم خوب وبد را از ان خداوند میدانند وشیطان گفت:" پروردگار را بسبب انکه تو مرا گمراه کردی- یعنی عقل را ازمن گرفتی یعنی شیطان هم خوب وبد را ازان خداوند میداند نمی گوید مثل اهل جهنم شقاوت بر من مستولی شد اشکال مهم اهل جبر این است چون بعدازانکه شیطان این حرف زد بلافاصله خداوند نفرمود دروغ میگوئی پس خداوند حرف شیطان را تائید کرد البته این اصل درهمه جا صادق نیست واگر بگوئیم که خداوند دربسیار جاها دروغگوبودن شیطان بیان کرده است میگویند انجا ها درست است ولی ربطی به اینجا ندارد قانون است درجواب خداوند درقران میفرماید که ای شیطان چرا عصیان کردی شیطان جواب میدهد که منرا از اتشدرست کردی وانسان را ازخاک وخداوند به اومیگوید طرد شود یعنی برو گمشو- زیرا برتری شیطان بر ملائکه این اصل را نقض میکند وخوداش خوب میفهمید که این اصل نمیتواند درست باشد ولی ازجهتی اهل جبر فکر میکنندمخالفت بادستورات الهی اعوذ بلالله کوچک تر خداوند است وبقول علما وعرفا اگر پرده بالا رود میفهمد با لابردن خداوند وکوچک کردن خود است- اشکال مهم قدریه این است که فکر میکنند که خوب وبد کلا دراختیار انسان است ولو بر ضد قوانین الهی باشد ودرنتجه اهل جبر خواستند انراهم به خداوند نسبت دهند


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم—تاکتیکهای غرب وصیهونیست- در روزگار گدشته چه در بعد سیاسی وچه دربعد نظامی هرکس که کلان وارد جنگ میشد به موفقیت های چه کلی وچه نسبی دست پیدا میکرد- ولی امروزه اگر دست به یک حمله کلان بزند چه بسا کلان ببازد- نمونه جنگ ویتنام وجنگ روسها در افغانستان ودربعد سیاسی ایران- باید جنگهای محدود زیادی انجام بگیرد تارزمندهای برجسته زیادی نابودشوند امکانات زیادی ازبین برود دهان های زیادی درکشورهدف باز شود ومسائل دیگر تا حمله کلان انجام شود بعنوان مثال درگدشته یهود توانست با برخورد باحضرت مسیح علیه السلام وچند یاران ایشان ورق رابرگرداند وای امروزه چطور بایدحداقل هزاران متفکر را ازمیدان بدره کند وحدف کند لذا صهیونیست برای رسیدن به هدفاش مذهب را کنار گذاشت وسکولاریسم را بعنوان تنها صلاح پیشرفت مطرح کرد وبرای کوبیدن کمونیست بین الملل پیشرفت های های مادی انهارا غلوکرد وجنبه اخلاقی سکلولاریسم مورد نشانه گرفت-در جنگ ایران وعراق زمانی که اقای ریگان متوجه قدرت اسلام شد هم درایران وهم درعراق نظر حقیر این است گه عراق را وادار کرد که از مذهب چشم بپوشد ومسلک سکولاریسم غرب را بپذیرد ولی صدام نپذیرفت وبالافاصله بیان کرد که صدام اوباش است وتکریت هم یک تمدن اوباش هستند زیرا موسس انها  صلاح الدین ایوبی است که یک اوباش بوده است واول خواستند قبراش را نابود کنند ودوم خواستند قبر را بشکافند وثابت کنند که ژن مرض روانی داشته است والبته این که اوباش هستند دران زمان به دلائلی به نفع شخص صدام بود وبرعلیه تمدن تکریت وزمانی که عراق تصمیم گرفت که الله اکبر برپرچشم خوداش بزند توریستهای امریکادی وحشت داشتند به عراق به خصوص به تکریت بروند ومسئله صلح را مطرح کرده اند امروزه درایران باید بیشاز دویست شخصیت را بکوبند وبه نظ رحقیقر شرایط امروز ایران بیش ا ز2000 نفر هست وبه نظ میرسد شروع کردند حتی درسطح جهان اسلام قبلا چه دربعد سیاسی وچه دربعد نظامی به محض انکه تیری به سمت انها میامد سریعا درهمان میدان پاسخ میدادند ولی امروزه بعلت نیرومند شدن یک میدان ازاد تیر برای انهادرنظر میگرند واز جای دیگر به ان تیر اندازی میکنند وبا جنگ کلاسیک وچیریکی ضم به ان به ریشه مرگز پرتاپ میرسند امروزه که غرب با مشکلات زیادی ازجمله مسائل اقتصادی واخلاقی سکولاریسم روبرو است ومذهب بیان میکند عدم اعتقاد به خداوند واخلاق مذهبی یک عامل انحطاط بوده است ودر بازسازی غرب دقیقا به توجه شود وصیهونیسم پاسخی نمیدهد میخواهد یک پاسخ بدل برایا ن ایجاد کند


ارسال شده در توسط علی
<      1   2   3   4   5   >>   >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3