سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-گفتهمیشود درشیراز سید  عالمی بزرگوار از میداند وایشان  پرعظمت میلانی ها دریک جلسه درباره  اعجاز امام علیه السلام بحث میشود- وگندم را میخورد بعد بروی دوش ایشان قرار میگیرد  وبیرون می ایند درهواچند کبوتر گشت میزدند واین کبوتر هم به سمت انها پرواز میکند دریک جلسه من دختر خانم یشان رادیدم وهمین سئوال را  ازایشانکردند فرمودند  پدر من زیاد به خارج میرفت مخصوصا  کربلا ونجف- وقتیکه برمیگشت ما میگفتیم پدر  هدیهای نیاوردی- ایشان میفرمود یکچمدان رابیاورید که توی ان خالی بود دربرا که باز میکردیم پراز لباس  وکفش وپارچه .غیره بود-یکیبچه های  سپاه برای من تعریف کرد-که ایشان  پیغام بر بودخدمت عظمت تاریخ امام الراحل  صلواته الله  علیه میرسیدند- وشفاهی پیام رامیگفتند وجواب هم شفاهی ان عظمت میدادند ایشان فرمودند به جماران رفتم-  درحدود هشت نفر درصف بودیم بشدت  بازرسی میکردند  و تا رسید به فرد جلوی من ایشان گفت  به ان جوان بفرماید بروید ومن هم راه بشدت بازرسی کرد ومن هم رفتم  ان جوان یک کیسه سفید  در دستاش بود وگفتم درانچیست  گفت اسناد فوق العاده سری-من گفتم درداخل ان یک کلت میبینم رنگ اش راباخت وگفت بهفرد جلوی تحویل میدهم ومن گفتم چنین نمیکنی وپاسدار  را صدازدم وایشان امذ کلت را خیلی جالب استتار کرده بود انمیز جلو اسامی افراد بامشخصات بود ویک اسم رمز هم به افراد دادشده  بود که میپرسید اسم رمز چیست- من جبهومیرفتم  مرکز یک روحانی وسید بزرگوار   تفسیر قران ومسائل فقهی وغیره یادمیگرفتیم چند کیلومتر  دوربود یک مقدمه بگویم ما توپخانه  خود  کششی نداشتیم بسیار اندک بود یک طرح دادهبودند که وانت تویوتا  را  تبدیل به توپخانه خود کششی بکنند ویکگاری هم بدنبال میکشید دوتا خمپاره رویان سوار میشد و برای جابجای ماشین زیاد احتیاچ بود کهاز این وانتها استفاده شود- ایران خرید وانت را  باشراطی خاص فنی به مناقصه جهانیگذاشت  دوکشور المان وژاپون  شرکت کردند مال  المان هم بهتربود وهم ارزانتر وبعللی  نخریدند ولی ازژاپون خریدند اقتصادامروزی   به اندازه مشتر ری میسازند حداکثر بین چهل تا چهارصد تا اضافه است ششماه قبل پولرا میگریند  ایران صدهزار میخواست بخرد  پارتی اول دهزارتا بود امریکا کهمتوجه شد ازاینخرید چه کاری میخواهند بکنند   به ژاپون گفت نفروش کویت تعدادزیای میخرد چون دلار دارد  بعد انهارابه عراق  که عمده میخرد میفروشد با اقساط نصف بها را هم کالا از عراق میخرد وتعدادکمتری از پاکستان وهنددستان وغیره- باسود پنچ درصد- وباز امریکا به کویت گفت نفروش ونفروخت ایران عمدهانهارا دربازار فروخت چونیاز بود تعدادکمی در جبهه بود  ارتش دوتا اتوبوس داشت بچه هاگفتند سوارنشوید  برایخود ارتشیان تعدادکم است سعی کیند پیاده ویا با وانت عبوری  سوارشوید من پیاده میادم یکاتوبوس ارتش جلوی پای من ایستادومنگفتم سوار نمیشوم اصرارکردندکسی نیست تقریبا نصف خالی بود ومنسوار ماشین شدم  درصندلی دست راست یک جناب سروان بود وکسی بغل دست اونبود ومن انجا نشستم- سن من مشخص میکرد یامعافی گرفتم ویا سربازی رفتم همین سئوال را از منکرد ومن گفتم رباز یرفتم ود دردانشکده زرهی شیراز بودم- ایشان گفتند  حال وهوای جببه راچگونه دیدی  ومنگفتن  خیلی وقت کم   است که اظهارنظر کنم ولی  بااینوضع بیشترما باید دفاع کنیم تاحمله ایشانفرمودند درست گفت وچه مکتبی راباید انتخاب کنیم ومن گفتم جنگ شهرری  ولی تماش هراهایخورستان وحتی روستاها نابود میشود ولی دشمن هم نابود میشود ایشانگفت درست گفتی ولی اهوازنصف ان خراب میشود وهمه  روتاهم خراب نمیشود وحداگثرر نفوذ هشتادکلیومتر است  البته ماباید زیر زمین ها درست کنیم ازلحاط مهمات ونفر وتانک درزیر زمین همهچیز فراهم شود وچونجاده ها  میگذاری میکنیم وسط بیابانها باید ریدشود وگیچ میشود وبهراحتی امبولانس انها شکار هواپیما میشود- واندکی شرح داد- من به عقب نگاه یک جناب سروان  بسیار تنومند و بلند قد درانتهابود چشمانش سهبرابرعادی شد وحالت تعجب وکمی خشم ویاد حدیثی افتادم که چهره رسول الله  صلواته الله علیه واله والسلم تقریبا چنین بوده است جنابسراون فرمودن همراهما بیاید وبچه ها چمع میشوند مقداری بحث کنیم اگراهل تریاک هم باشید مقداری داریم-من گفتم متاسفانه  رمز  بیسیم بهمن ندادند وبچه هامیدانند کهمن باید برگردم وچون برنمیگردم دلشوره پیدامیشود وبه سراغ من میایند ومنراپیدانمی کنند وبه بیمارستانها  اندیمشک میروند درسر پیچ پیاده شدم وخداحافظی کردم


 


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3