بسم الله الرحمن الرحیم-جهالت امویان وریشهای ان- تحقیقات در دین شناسی نشان میدهد- که انسان بیشتر تحت تاثیر فرنگ بومی وذاتی وفرهنگی که با ان رشد کرده است ومیخواهد ان فرهنگ را گسترش دهد وبراساس هم معیارها حقایق ببیند وتفسیر کند- بعناومثال در هند نام خدا در دین هندو کریشنابوده است وسپس نامهای مختلف بخود گرفتمانند ویشنوو هری وسپس به هزاران نام وتجلیلات به حدی پیدا کرد یک خدا درتجلی هزاران خداتئوریزه شد مانند مذهب زردشت درایران که نشان از منشا گرفتن از فرهنگ های مختلف بوده است در توجیه یک خدا درمجموعه خدایان الول دارای چه ذات وصفات هست وچه ارتباطی با خدایان دیگر دارد ویا ندارد انواع واقسام گفته شده است- تا انجا که فلیسوف فرانسوی اقای میشل هنری برای ایجاد وحدت وعلمی فکرکردن از متد پیدار شناسی برای رسیدن به شناخت خداوند را مطرح میکند وانهم به این طریق که هر انسانی معنی حیات خود را درک میکند پس خالق او هم حیات دارد و علم وحکمت الهی را درخود درک میکند پس خداوند صاحب حکمت است وقدرت الهی راهم درخلقت خوداش درک میکند پس خداوند صاحب قدرت است وبراین اصول همگی کمتحد شود ومانندان صفات دیگر الهی را درک کند که خداوند را جوهر حیات بنامند- عامل دوم – رقابت درانسانها بوجود میاید و همه بدنبال ان هستند حداقل از دیگران عقب نمانند- لذا تقلید وسر سپردگی بخصوص برای نجبا وبزرگان یک قوم وجامعه از دیگر اقوام وجوامع کاری مشکل است بعنوان مثال یهودیان زمانی که متوجه شدند که صفات جدیدی برای خداوند وجود دارد که کتب انان نیست یک لغت را ربطی به ان صفت نداشت ان معنا را بران حمل کردند که بسیار قابل بحث ومبهم است ومسلم است هرچقدر جامعه ای عواملی که باعث افتخار وبرتری وایجاد نام ونشان کند کم داشته باشند بیشتر حریص هستند که بدنبال ان باشند که به طریقی برای خود افتخار ونام نشان بدست اورنند بخصوص که سود دنیائی هم دران ملحوظ باشد- نمونه دیگرانکه بودائیان در رقابت بامسیحیان کم کم بودا بدوانکه ازخدا صفاتی را گرفته باشد خود به مقام خدائی رسیده است ودرعصر حاظر دربعضی کشورها هم این موضوع اخیرا شایعه شده است ودر ایران مانند دین بهائی یک نمونه ان است که امروزه بیشتر سعی بران است که صفات مجرد وکلی را به خداوند نسبت داشته شود ک.ه انهم تنها درجوامع بسیار روشنفکر انهم تعدادمحدودی درپی ان هستند- ازطرفی دین وتوحید دربعضی مواردشاختی از ان برای انسان قابل شناخت ویا تعاریفی که متضاد با درک انسان است انسان نمیتواندانراتجربه کند ویا ازراه تجربه به ان برسد تحلیلی هائی از خوداش به اصطلاح برای اسان کردن فهم ان وقابل قبول و.پذیرش بیشتری بیابد توجیهاتی را بوجود میاورد وگاهی تا انجا پیش میرود که بودن ویا نبودن خداوند قابل اثبات نیست- جامعه عربستان یک جامعه عقب افتاد واز افتخارات بقول خارجیان پشم چیده بود- لذا مداوم بدنبال پیداکردن اقلام افتخار بیار بودند وبقول قران مجید تعداد مردگان وحتی حاضر نبودند به هیج وجه انرا ازدست بدهند ویک چشم وهم چشمی شدید درابین انها موجود بود ادامه دارد