بسم الله الرحمن الرحیم-جناب دکتر اقای ارامش دوستدار در گفتمانی- بنام چالش که ایشان چالش راتعریف میکند مجادله برای اثبات ویا رد یک مطلب است ولی درحقیقت چالش بعنوان نمونه کسی بخواهد اثبات کند فلان غذارا چنین درست کند طعم ان بهتر خواهد بود وخوش گوارتر است یعنی یک استدلال بسیار قابل لمس ودرک را نشان دادند دراثبات ورد یک موضع- ایشان میفرماید نام اتومبیل را خود رو بگذاریم- یکنوع دزدی است قضاوت با شما- باید چنگال را - اسپون- بگویئم- وغربیان فرش را باید کارپت نگویند- کتابی نوشتند – بنام- امتناع تفکر-در فرهنگ دینی- کافی است به قران واحادیث توجه شود تا ارزش تفکر ازاد دراسلام مشخص شود ناراحتی ایشان است- که تفکر ازاد سازنده انسان ازاد که نیازی به خداوندمنان ندارد ودین نمیخواهد وایشان برای این موضوع چالشی را بوجود اورده است ومعتقد هستند فلیسوف باید ازبطن اسلام حیله های اسلام بیرون اورد- ایشان درباره شخصیت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم نتواستند ایرادی بگیرنند ولی از جانشیان ایشان سرپا ایراد گرفتند که درطول تاریخ بشریت در تمام ایدولوژی این مطلب صدق میکند که جانشینان وحتی خود رهبران موسس یک ایدولوژی انسانی انسلن های بقول ایشان شفاف وجزو حزب سبز نبودندوجز اهلبیت مکرم ایشان صلواته الهعلیه واله والسلم که بقدرت رسیدند دیگران راه تحریف وبقول ایشان دریچه دیگری باز کردند ولی اسلام به رای انها گرچه قبولنداشت ولی به خاطر مقبولتی که پیدا کردند ازادی داد- انسان که بقول ایشان محور فکر شده است رای های مختلف زمان ضعف های انان را مشخص میکند- فرمودند فلیسوف به فلیسوفان گذشته درباره حقایق هستی نباید توجه کنند چون درک وفکر مستقیم وجودندارد فلیسوف فقط به حقایقی با ان ارتباط مستقیم دارد میتواند انرادرک کند باید گفت بشرطی پشت صحنه را بخواند فلیسوف زمانی که واردعمق وبخوبی عمق را درک میکند فلیسوف است وگرنه دانشمند ظاهربین است که حقایق را انطور که میبایست نمی نبیند مثلا نگاه به سرلشگر احمد مقزبی ویا علت خرید کالاهای گرانقیمت از شوروی توسط شاه وبا مخالف جناب اقای ایزنهاور با اقای عباس میلانی تضاد شدیدی دارد ودراین موارد برای من تجربیات عملی رخ داد- ایشان جناب حافظ را فردی عادی بیان کردند- مقاله از خانم سوسن شریعتی درمجله گرانسنگ- چشم انداز ایران—درباره شادی وغم- مطرح کردند ونظریات دانشمندان غربی را مطرح کردند- غرب به بن بست وسردرگمی رسیده است- که درمسائل قیافه شاد بگیرد ویا غم گین بگیرد بدنبال غم باشد ویا نباشد بهترین فرد درایران جناب اقای حافظ است- یکفرد که د رراه ایمان گام میزند بایدخوشحال باشد وهمیشه چهره اش مملو از شادی باشد که حقایق را درک کرده است وخداوند منان منبع شادی است ولی غم زمانی است که نقص هائی دارد که باید پنهان باشد ولی برای تنبیه وتنبه ظالمین که به مومنین ظلم میکنندبرای انکه مردم را شسشوی مغزی نکنند باید چهره غمگین نشان داد درحالیک همان مومنین به –درجات عالی بهشت وشادی رسیدهاند- ایشان از افرادی مانند زکریای رازی بیان میکندکه خداوند خالق ماده نیست فقط صورتگری میکند درحالیکه قران خداوند منان خالق هستی ومادی میداند بهنظر ایشان میبایست بیان جناب اقای رازی باید پذیرفت وباید ایشان جزو حلقه نخبگان شیطانی قلم دادکرد وباز میفرمیاند ابن مقفع که یک غول اسلامی است؟؟ فرموده است خداوندمنان طرحی خوبی بر ای این دنیا نریخته است؟؟ ومیفرماید که خیام نیز معترض وضع انسانها بوده است- یکی از علمای درشیراز که تصور میکنم با قاره افریقا ارتباط تنگا تنگی داشت فرمودند که خداوند منان به انها زیاد لطف کرده است که دراین وضع باشند- چون این نان پلیدی های اروپائی زیادندارند لذا ثروت زیادی به انها نداده است ومداوم برای انها نقص هائی فراهم کرده است که حداقل درجات جهنمی انان کم شود ویک حالت مستصف فکری هم پیدا شود که دراخرت جائی برای بخشش باشد در ضمن انسانهای بسیار مغروری هستند که قابل تغیر نیستند واین وضعیت تا حدودی غروربی جا انهارا پائین میاورد-