بسم الله الرحمن الرحیم-میزان ممکن شناخت خداوندمنان- بخش دوم-اما اگر مانتوانیم-خدا رابشناسیم- این سخن به نوعی قول به تعطیل است که ما چنین اعتقادی نداریم—پس باید برای انسان-امکان شناختی از خداوند منان درمرتبه- یا مراتبی وجود داشته باشد-بر اساس ایات و روایات معتبر- انسان میتواند- نسبت- به اسما وصفات فعل الهی – شناخت پیدا کند—واین میبزان از شناخت نیز براو واجب است0 ومنظور از شناخت خداوندمنان شناخت اسما وصفات فعل الهی است وبراهین واثبات ونیز شناخت اصطلاحی ومعرفت الهی به این حوزه مربوط میشود- وبیشتر صفات الهی را میتواند مظهر ان رادر خود بیابیم ومیتوانیم از این طریق- به حقیقت ان پی ببریم- مانند – وجود- علم -قدرت-که مفهوم هرکدام عام است ومشترک بین انسان وخداوند منان است- ولی این اختلاف که درجات انها فرق دارد که به ان درعلم فلسفه و –فقه تشکیک— میگویند-البته ازان جائی که تشکیک مراتبی وجود دارد –پس میان علم الهی وعلم انسانی چنان فرق است که گوئی میان دو هیچ گونه همانمکنی و وحوت درعام بدون ندارند- حیوانات علم مارا درک نمیکنند- وما علم فرشتگان را درک نمی کنیم فقط به میزان کم- فرشتگان علم انبیا صلواته الله علیهم اجمعین ر ادرک نمیکنندفقط به میزان کم- انبیا واولیا صلواته الله علیهم اجمعین علم الهی درک نمیکنند فقط به اندازه کم ولی چهارده معصوم علیهم السلام هرچقدر که بخواهند از علم الهی بهره- میبرنند-هدف از خلقت شناخت خداوند منان است وانس گرفتن با باری تعالی است وتقزب به نزد خداوند منان ونائل شدن به لقا الله است وهمین میزان که برای ما ممکن ومیسور است کافی است- وان شناخت واجب است وعرفا سعی میکنند به طرق مختلف شناخت ازخداوندمنان خود را گسترش دهند-ایه-14 سوره زخرف- میفرماید-وانا الی ربنا لمنقلبون- انا –تاکید است- لام بر سر منقلبون – هم تاکید است وهم سبب را نشان میدهد- دومعنا در منقلبون است- یکی بازگشت – بسوی خداوندمنان- تمام اعمال برای رسدن به خداوندمنان است درظاهربرای کارخاص است ولی بازگشت ان اعمال باید انسان را ازاین محیط دور کند وبه خداوندمنان مارانزدیک کند ودوم صیرورت-کلمه -صیر-یعنی پایان کار به سمت چشمه ای همگان ازان اب مینوشند- صیرورت- یعنی- شدن- رشد کردن- درجهتی حرکت کردن—به نقطه ای خاص در جائی رسیدن- به مرحله ای نائل شدن—پایان- نتجه- رسالت- انسان هرگاه موضوعی را برای دانستن – انتخاب کند- وشروع به مطالعه کند وگاه گاه برگرد واگرخاطر نویسی کرده باشد- درخود یک چشمه ای احساس میکند کهازان مینوشد ورشد میکند وبهترین موضع خداوندمنان است- به سوی مقام احدیت باشد—ایه 3- سوره غافر- الیه مصیر که معنا ان روشن است- ایه143- سوره اعراف- لن ترانی- نفیه ابدی دین باحس است- وبقول حضرت علی علیه السلام دین بابصیرت یا باچشمان باطن است- باچشم سر بوسیله عقل- چشم باطن خواهد دید-به چند اسمای الهی درجوشن کبیر توجه کنیم—یا من خلق فسوی- ای کسی که خلق کرد ومتوازن کرد باچشم سر میبیند وباعقل درک میکند—یامن قدرفهدی – ای انکه اندازه هارا معین کرد وتقدیر کرد پس ازان هدایت کرد-یا کافی – یا شافی-کسی که کفایت امور درست اواست وکسی که شفابخش است- ازحس به صفت فعل میرسیم یامن هوفی عظمته مجید- انکه درحالی که بسیارپرابهت وپر شکوه وجلال است –دراوج بزرگ منشی وبزرگواری هم است هاز طریق عقل و وحی وهم ازطریق حس وشواهد تاریخی قابل درک است- نیازی به درک ذات وخصوصیات متعلق به ذات نیاز نیست