بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-برای وحدت اندیشه دو گروه متضاد- برای تفاهم بین این دو- ازنظر غرب دراصول یکسان باشند ودرفروعات مختلف باشند وهرکدام طرفدارانی خواهند داشت که میتوانند همدیگررا درک کنند- ولی میبایست معیارهای عقلانی یک شوند وگرنه باید همدیگرا تحمل کنند- البته گاهی دوتاموضوع یکسان نیست اختلافات میتواند گسترده باشد وشرایط ها یکسان نیست اول میبایست میزان پیچیدگی را مشخص کرد- واز ظاهربه باطن میرویم- وباید ملاک های هر لایه را بدانیم وتنها به ظاهر اکتفاکردن ایجادخطا میکند که به ان سطحی نگری گفته میشود- خود لایه شناسی- روش شناخت دراوائل ذهنی است اگرغلط باشد درکواقعیتها غلط میشود- وهماهنگی با شناخت واقعیت نخواهد داشت- هایدگر به روستا در مرز المان ودانمارک میرفت که دانشمندان دوکشور انجا جمع میشدند انزمان هایدگر مذهبی نبود-متوجه شد شناخت حقایق هستی باعلم بشریت امکان پذیر نیست ومتوجه شد سعی میکنند حقایق دینیرازمینی کنند ودچار خطا میشوند- لذا مسئائل دینی را بایداز اسمان یادگرفت البته ایشان درخطا است بعضی ملاک های دنیای باید ازا سمان بیاید بعضی هم انسان میتواند بدست اورد درشناخت توحید و ضرورت پیامبران واولیا الله عقل هم میرسد و وحی هم تاکید میکند- در اوائل اسلام عزیز متوجه درک میزان پیچیدگی نشدند وسطحی شناخت از واقعیتها وحقایق داشتند لذا بهگرو های مختلفی تقسیم شدند وبخصوص برای حل مسائل که درقران وحدیث نبود واحادیث امامام پاک راکه از طر پیامراکرم صلواته الله علیه بیانمیکردند چون نشنیدهنبودند ویا مخالف اعتقادهای انهابود قبول نکردند لذا تنها استنباط و روش های خاصی کهملاک عقلانیندارد اختراع وابداع کردند
شفقنا- دکتر حمیدرضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان«امام صادق(ع)؛ پیشوایی در چندین آوردگاه» به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) آورده است:
«بیست و پنجم شوال یادآور سوگمندیِ سترگِ جامعه دیرپای شیعی در نیمه قرن دوم هجری است که به تازگی در عهد پنجمین و ششمین امامش با عمق معارف دینی و مذهبی اش آشنا شده بود. پیش از آن، آنچه در دید و فرادید بود بیشتر، شور انقلابی بود و عواطف پاک انسانی؛ تفضیل این صحابی بر آن صحابی بود یا صرفا به قدرت رساندن شایستگان. کسانی هم البته در کار چهره پردازیِ ماورائی از اولیای برگزیده خدا بودند.
راه ناهمواری که صادقین علیهماالسلام پیمودند، به مراتب، سخت تر از تاسیس یک جامعه یا دولت یا حتی یک دین و مذهب بود: قرائتی راستین از بنیانی حق و استوار به میان آمده بود که هنوز پا نگرفته و محتوای کامل خود را درنیافته، گرفتار توفان های سهمگین شده بود و تلّی از تعصب های قومی و قبیله ای، قدرت طلبی های سیاسی، تحجرهای خوارجی و از همه خطیرتر، ریختن خون پاکان آل البیت بر سر این جماعت آوار شد. هرچه بود و هر طور بود جماعتی به نام شیعه شکل گرفته بود که گاه غلظت انقلابی پیدا می کرد و گاه بعد عرفانی و روحی و احیاناً غلو؛ گاهی نیز همّ و غمش فقط اسقاط یک حاکم یا سلاله و کسب قدرت سیاسی می شد و اگر مجوزی از پیشوای بر حق در نمی یافت، پیشوایی دروغین را از منتسبان به پیامبر بر می گزید یا به دروغ، تاییدیه ای را از امام راستین جعل می کرد.
خطیرترین کاری که در این دوران در درون جامعه شیعی اتفاق افتاده بود، دستمالی کردن تک تک آموزه های اختصاصی و فاخر شیعه پیش از رسیدن وقتش و پیش از تبیین و تشیید ابعاد و ارکانش بود. ارتباطات غیبی، نص و نصب الهی، بداء، رجعت و غیبت از جمله تعالیمی بود که به کانون های نادرست و نامشروعش معطوف شده بود. از دیگر سو، گاه امامت الهی به سطح نبوت یا الوهیت ارتقا می یافت و نقش های دینی و زمینیِ امام تحت الشعاع نقش های هستی شناسانه، باطنی و تکوینی و نیز فضیلت های امری و ملکوتی ای که برای پیامبر هم معهود نبودند قرار می گرفتند.
گاه شور حسینی را به سطح انتقام های کور فرومی کاستند و دشمنی ها را از دشمن کیانیِ اسلام و مسلمین، یعنی بنی امیه به نقاط دورتر تاریخی سوق می دادند و تبرّی و مرزبندی را در لعن و خصومت می جستند و مرزگذاری با سران را به فاصله گرفتن از توده ها معنا می کردند و عملا پی جوی گسست عمیقی در پیکره جامعه اسلامی بودند و جامعه شیعی را از جامعه سنی آنقدر دور می خواستند که دیگر، راهی برای گفت وگو، تعامل، شنیدن سخن حق ما و توجه به میراث اهل بیت که در سنت شیعی محفوظ مانده بود باقی نمی ماند. در اینجا بود که امام باقر و امام صادق علیهما السلام می باید در چندین جبهه مجاهدت می کردند: به شیعیان، عمق معرفتی می دادند تا هویت فکری مستقل خود را در یابد، در عین حال، از گسست اجتماعی و عاطفی اش با پیکره بزرگ تر توده مسلمانان که شیعه نبودند برحذر باشد؛
از دیگر سو، فوران ظلم بنی امیه و غلیان غیظ فروخورده و تاریخیِ شیعه به قیام فرامی خوانْد و زمینه ها و نشانه هایی که به ظاهر، منکوب شدن بنی امیه و برآمدن «الرضا من آل محمد» را نوید می دادند، برانگیزاننده بود.
امام در چنین شرایطی که هم بنابه فراست مومنانه می شد عقیم بودن این خیزش ها را دریافت و هم می باید رسالت اصلی امام، یعنی تثبیت و تعمیق فکری و عملی جامعه شیعه را عهده دار شود، طبعا از قیام ها که گاه در اصالت و شرافتش هم تردیدی نبود فاصله می گرفت و خدا می داند که با این کناره گیری، چه فضای سنگینی در پیش روی امام و حلقه وفادارش تجسم می یافت!
آنگاه که امام صادق علیه السلام عروج کرد، تکلیف شیعیان واقعی در برابر چهار جبهه معلوم شده بود:
1. جبهه جهالت، هم به معنای ناآگاهی از حقیقت و مقومات تشیع امامی، بدون مرزبندی با دیگر خوانش های سنی و شیعی، و هم به معنای نابخردی و بی بصیرتی در قبال اولویت ها و مقتضیات زمانه؛
2. جبهه غلو و تفویض؛
3. جبهه قیام و انقلابی گری و تلاش برای کسب قدرت به نام اهل بیت؛
4.جبهه بی عملیِ اباحی گرایانه یا صوفیانه و انزواطلبانه.
در نهایت، آنچه به عنوان میراث امام صادق علیه السلام در نظر، و نیز در قالب یک جامعه شیعی در سطح جهت گیری های کلی باقی ماند، تشیع و شیعیانی بود با
بسم الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بحثی از اموزش وپروش درتلویزیون مطرح شد بحث ها جالب بود ولی بشدت کلی-درامریکا مدارس کلاسها براساس الف ب وجیم ودال است نوع کلاس مدرسه انتخاب میکند مثلا یک کلاس الف دوتا ب وجیم سه تا وشش تا دال کتاب انواع اقسامچاپ میشود وهمانها تخصصی هستند که دانشگاه منطقه صحت انهارا تاییدکرده است معلم با شناختی دارد میتواند هرکتاب که تجربه کرده است انتخاب کند ویا ازدوتا کتاب یک کتاب بسازد یا خوداش کتاب رامینویسدبه تاید مدیر میرسد واگر باز مسئله داشت بهاداره اموزش وپروش ارجاع میدهد اداره فقط پنچ نفر هستند وانها بهمراکز ویادانشگاهی ارجاع میدهند ولیا گر مدرک خاص راداشته باشد فقط رای مدیر کافی است-مرحوم دکتر علی اکبر حسینی رحمت الله علیه دریکجمع استاید علوم انسانی دانشگاه شیراز که من راهم دعوت کرد بیانکردند همه ازاین روش راضی هستند واین مخصوص امریکا است که میلیاردرهای دلار هزینه کرده است مرحوم دکتر رضویه رحمت الله علیه فرمودند فردانروید اینکتابهاراترجمع کنید نتجه عکس میدهد باید درایران تجربه شود یکسری قوانینکلی یائمیگیرید درتجربیات کم کم مسائل حل میشود تاتجربه نکنید به ایده ال نمیرسیدودرکار باید دقت کرد هرکسی باخصوصیات خاص خود سواربرکاری بشود نهانکه یکفردباهمش کار اسان رابپذیرد ویکفرد با هوش کمتر کارسخترابگیریدکاربرای همه باید دلچسب باشد وبخوبی بران سوارشود
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-جناب اقای مسعود رجوی-شما اصطلاحات قرانی واسلامی که معنایی هستند شخصی کردید وخود انهارا تعبیر وتفسیر میکنید درحالیکه انها باید توسط خداوندمنان تعبیر وتفسیر شوند زیرا بیشترانها ماورایی هستند وتوسط پیمبران واولیا الله به سمع بشریت می رسند همه کس خودراعاقل میپندارد ولی همه اب را سفید بیان میکنند اصطلاحات معنای بخصوص که ماورایی باشد شخصی خواهدبود نه غیرشخصی دربیانات شما ارتجاع یعنی نظام طبقاتی ازلحاظ مادی وارزشی دنیایی- تضادی بیان کردید که متوجه ان نشدید فرمودی که امام صادق علیه السلام موسس شیعه سرخ علوی بودند وخودگفتید امام ازقیام جلوگیری کرد که هنوز قدرت کامله راندارد منصور دوانقی شیاد ازامام صادق علیه السلام پرسید حکومت ما ایا روزی ساقط میشود امام فرمودندبله گفتند ن روز کی است ایا امامالزمان علیه السلام انرا ساقط میکند فرمودندنه فرزند من کاری به شماندارد مغول ها شمارا ساقط میکنند-منصورگفت چناچه مغول ها ساقط میکنند وما بااین قدرت فعلی که داریم پس معلوم میشود انزمان نیست پس حقشان است که ساقط شوند- کلمه علوی سرخ سازنده ان مرحوم دکتر علی شریعتی شخصیت بارز زمان بود رحمت الله علیه ایشان میخواست که مردم یک ژست انقلابی بگیرند شاید درشاه اثر بگذارد که اثر هم گذاشت درزندان فهمید که انها چه گرگان پلیدی هستند تصور میکرد شاه میدان ازادی راباز خواهد کردواولین سکته رانجا در زندان کرد که شهاد چه فجایی بود ومرجعیت اعظام علیه السلام فرمودن اگر ایشان درزندان بمیرد من اقدام میکنم وشاه گفت قول دهد به خارج رود وکاری نکند وایشان هم پذیرفت سرخ وسفید سبز وسیاه وخاکستری از لغاتی است که غربیان ابداع کردند ما در اسلام حداکثر سفید وسیاه داریم امام صادق علیه السلام قیام رامخصوص امام الزمان درسطح کل جهان بیان کردند ولی فرج ها محدود وجود دارد ولی نه درحد کمال-در زمان پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنان کمتر درخارج حضور پیدامیکردند- درزمان امام صادق علیه السلام خرید موا داشیزی و وسایل خانه بعهده خانم بود که در بیرون تهیه کنند واگرسنیگن بود اقایان به خانه می اورندمعلوم میشودمقداری فرهنگ مثبت پیداکرده اند درزمان اما م الزمان علیه السلام گفته میشود یکخانم زیبا روی به تنهایی یک تشت طلا برسر ازیمن بدون مردی واسلحه ای ازیمن به کربلا میاید پس درخیابانهای شهر هم میتواند بگردد ملاک تشخیص فرهنگ وتمدن است-جناب اقای درکارت میفرماید درک مادی غیرشخصی است ولی درک معنایی شخصی است ازکسانی بایدگرفت که ساختمان عقلانی درستی داشته باشند شما ارتجاع مطابق میل خودتفسیر کردید که چپگرانه است وازلحاظ اسلام غلط است واگرکاربردی برفرض تصور کنیم بامسامحه دربعضی مسءال مادی میتواند رخ دهد-ودبیشترموارد با معرفت اسلامی در تضاد است
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-شهاد ت خورشید فروزان امامت که حق بزرگی برگردن بشریت وایرانیان داشت- همیشه از یزدیان عزیز حمایت میکرد که برای درک دقیق اسلام سختی های زیادی در شهر تحمل میکردند وحکومتهای غاصب میخواستند ایرانیان مجوسی به اعراب بشناسند وازانها نفرت داشته باشند وبه انها نزدیک نشوند- وامام صادق علیه السلام چون زیربنای بسیار خوب فکری وعلمی در مذهب شیعه بوجودامد یک فرصت طلایی بوجود امدجهان بینی شیعه راتبدیل به یک مذهب کردند که مورد ارزوی شیعیان بود چون اهل سنت قبلا چنین کرده بودندوپایه بسط علوم های مختلف بوجود امد- که بحث های فلسفی وعلم کلام- وفقه وتاریخ وغیره حکومتهارا بدرد سرانداخت وانها توجهخدربهعلوم یونانی سوق دادند تا ضعف خودرا بپوشانند-وفرق شیعه احادیث ایشانراگرفته است وتغیراتی دران ها داده اند- روحشان شاد وپیروانشان زیادتر هرروز بادامروزه درباره صیهونیست خداوندمنان برنده شده است وهمچنی رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- وسپس حضرت موسی علیه السلام وبعد حضرت عیسی علیه السلام برنده شدند- وحضرت ابراهیم علیه السلام نه صیهونیست است ونه مسیحیت ای تثلیث راقبول دارد ایشانهم برنده هستند-جنبش دانشجویی درغرب تنها به غزه ختم نخواهد شد وکم کم سیاست غربرا موردکنکاش قرارخواهد داد ودیکتاتوری درانجا شدت پیداخواهد کرد- خداوندمنان درحدیث میفرماید ازطریق غیرمستقیم ولی اب ازا ب تکان نمیخورد بلکه شدت هم پیدامیکندولی حضرت رسول اکرم صلواته الله اله علیه واله والسلم سنت الهی ان است که بارکج به مقصد نمیرسد انشاالله