بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اسلام هراسی درغرب—یک انگیزه پیدا کردم که بعضی سایت ها ی اسلام هراسیرا یک نگاه بی اندازم که بعد درباره انها انشاالله شرح خواهم داد- البته وضعیت داردتغیر میکند ومصاحبه ها به سادگی درامریکا حرف مخالفین اسلام راقبول نمیکنند کهیکی از مشهورترین انها خانمی است بنام برژیت جبرائیل- که اندکی بعدا بحث خواهم کرد- مقتدما- بروی کلمه جهاد است که سعی انرا مطلق کنند ومیثگویندفقط کلمه جهاد کافی است که هرچه بخواهند وهرچع بهخواهند عمل کنند میتوانند- وکسی ان قدرت ندارد که درمقابل شریعت سئوال کند ویا نظریه دیگر دهد؟؟ ودیگری کلمه رادیکا ل است یعنی اسلام رادیکال به معنای اسلام راسین نیست به معنای ان است همه ایدولوژی ومذاهب وادیان بایدنابود شوند- وسپس مرتد که فرد مسلمان مثلا مسیحی شده است واز خانه طرد میشود مانندیک دختر فلسطینی ویک دختر عربستان سعودی که کانادا رفته است ومسیحی شده است ومیگویند جهاد یعنی جنگ مسلمانان به ما اعلام جنگ کردند وماهم بایدبه انها اعلام جنگ کنیم البته همه مسلمان فعلا اینطورنیستند ولی عقلای انها سکوت کردندواز انها انتقادمیکنند پس جنگ درانیده مسلط برمسلمان میشود که با دیگران بجنگند-؟؟ دختر خانم عربستان سعودی دریک سایت کانادا که به معنای گزار ازاد است درباره معایب اسلام درس میدهد- میفرماید سوره های قران دونوع هستند مکی ومدنی- مکی پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم در تقیه بود سعی کرد که مطالب منطقی بگوید وجذاب بگوید ولی درمیدنه که قدرت بدست اورد ورق برگشتدرتاریخ اسلام واسم شخصی بنام ابن جرار میبرد که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- وحی رابیان میکردند-کاتب چیزی دیگر مینوشت وپیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم- میفرمودند چه چیزی نوشته ای ایشان میخواندحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله و والسلم میفرمودند که این مطلب حرف من نیست ولی خوب است باشد- به مسلمانان درامریکا یادمیدهند فقط دوست شما مسلمان هستند بادیگران دوست نشوید؟؟ ومزخرفات زیادی که ایجادترس میکند- سپس روی حجاب زیادمانور میدهند گویند کانادائی میفرمیاد من قران رابه زبان انگلیس خواندم وهیچ نوع تضاد وتناقض پیدا نکردم-ایشان جواب میدهد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم به شعرخیلی علاقه ئاضشته است وهمه را ردیف کرد است وسعی کرده است که تناقض نداشته باشد- ونمونه میاورند قذافی کشتار کرد سپس القاعده امدبدتر کرد- درافغانستان طالبان به مدرسه دخترانه گاز زده استدرعربستان هیچونیه بحث درباره دین ممنوع است هرچه حکومت گفت وحی منزل است وبایدعمل شود وهمه بدبختی ما از دست ریس جمهور اوباما است که گفت بامسلمان کاری وبرخوردی نداشته باشید-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اسلام هراسی درغرب—یک انگیزه پیدا کردم که بعضی سایت ها ی اسلام هراسیرا یک نگاه بی اندازم که بعد درباره انها انشاالله شرح خواهم داد- البته وضعیت داردتغیر میکند ومصاحبه ها به سادگی درامریکا حرف مخالفین اسلام راقبول نمیکنند کهیکی از مشهورترین انها خانمی است بنام برژیت جبرائیل- که اندکی بعدا بحث خواهم کرد- مقتدما- بروی کلمه جهاد است که سعی انرا مطلق کنند ومیثگویندفقط کلمه جهاد کافی است که هرچه بخواهند وهرچع بهخواهند عمل کنند میتوانند- وکسی ان قدرت ندارد که درمقابل شریعت سئوال کند ویا نظریه دیگر دهد؟؟ ودیگری کلمه رادیکا ل است یعنی اسلام رادیکال به معنای اسلام راسین نیست به معنای ان است همه ایدولوژی ومذاهب وادیان بایدنابود شوند- وسپس مرتد که فرد مسلمان مثلا مسیحی شده است واز خانه طرد میشود مانندیک دختر فلسطینی ویک دختر عربستان سعودی که کانادا رفته است ومسیحی شده است ومیگویند جهاد یعنی جنگ مسلمانان به ما اعلام جنگ کردند وماهم بایدبه انها اعلام جنگ کنیم البته همه مسلمان فعلا اینطورنیستند ولی عقلای انها سکوت کردندواز انها انتقادمیکنند پس جنگ درانیده مسلط برمسلمان میشود که با دیگران بجنگند-؟؟ دختر خانم عربستان سعودی دریک سایت کانادا که به معنای گزار ازاد است درباره معایب اسلام درس میدهد- میفرماید سوره های قران دونوع هستند مکی ومدنی- مکی پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم در تقیه بود سعی کرد که مطالب منطقی بگوید وجذاب بگوید ولی درمیدنه که قدرت بدست اورد ورق برگشتدرتاریخ اسلام واسم شخصی بنام ابن جرار میبرد که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- وحی رابیان میکردند-کاتب چیزی دیگر مینوشت وپیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم- میفرمودند چه چیزی نوشته ای ایشان میخواندحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله و والسلم میفرمودند که این مطلب حرف من نیست ولی خوب است باشد- به مسلمانان درامریکا یادمیدهند فقط دوست شما مسلمان هستند بادیگران دوست نشوید؟؟ ومزخرفات زیادی که ایجادترس میکند- سپس روی حجاب زیادمانور میدهند گویند کانادائی میفرمیاد من قران رابه زبان انگلیس خواندم وهیچ نوع تضاد وتناقض پیدا نکردم-ایشان جواب میدهد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم به شعرخیلی علاقه ئاضشته است وهمه را ردیف کرد است وسعی کرده است که تناقض نداشته باشد- ونمونه میاورند قذافی کشتار کرد سپس القاعده امدبدتر کرد- درافغانستان طالبان به مدرسه دخترانه گاز زده استدرعربستان هیچونیه بحث درباره دین ممنوع است هرچه حکومت گفت وحی منزل است وبایدعمل شود وهمه بدبختی ما از دست ریس جمهور اوباما است که گفت بامسلمان کاری وبرخوردی نداشته باشید-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نیم نگاهی به سنخرانی گرانسنگ- حضرت حجت اسلام والمسلمین-جناب اقای داوود-فیرحی- در عاشورای 94که به صورت- کد-های بیان میشودبرگرفته از مجله گرانسنگ-چشم انداز-ایران-شماره -96-دراین سخنرانی عاشور از دیگاه هائی جدید دیده شده است-زیستی ارزش وحر وازادگی- در مقابل زیستی جاهلی مستبد ضد ارزش-بنده نفس—میفرمایند-ابنخلدون متفکر بزرگ اهل سنت میگوید-":وقتی که دعوا بین علی ابن ابی طالب(ع) ومعاویه لعنت الله-علیه-رخداد—اگرداستان برمدار تعصب قبیله ای میچرخید—معاویه برنده بازی بود—ابن خلدون-به نکته درستی اشاره کرده میکند- یعنی اگر داستان برمدار تعصبات قبیله ای باشد- معاویه برنده است- ومیدانید که معاویه پس از علی (ع)از سال 40 تا 60 هجریبیست سال حکومت کرد وبی انصافی است کهشخصیتی مانند معاویه- را دست کم بگیریم—چرا که دشمنان-علی علیه السلام- وحضرت ابا عبدالله (ع)دشمنانی بسیارقوی بودند-معاویه شخصیت سیاستنداری بود-میدانست چه میکند- ومسیر تاریخ را نیز تغیر داد-ئر ئروهمعاویهشاهد چند ین بدعت هستیم-درجای دیگر میفرمایند—به رغم بدعت های متفاوت- استبداد بخرج میدهد—اما این استبداد عریانی نیست- جامه مذهب میپوشد—معتقد است چون خدا گفته است عمل میکنم—برای نخستین بار استبداد-هاله ای-از مذهب دارد- وبسیار خطرناک است—که باید اضافه کنم-که تا امروز جاری وساری است—از زمان های دور-در- جهان- اسلام-و- حتی مسیحیت- هیچگاه دین از سیاستودولت نتوانست جدا بشود—حتی در دوره سکولاریسم- ومدرن هم دین نتوانست از دولت جدا یشود از جمله بدعتهای معاویه-حاکم- بودن اراده-مردم –به- قدرت میرسد—که این امر برای اولین بار در جهان اسلام-رخ میدهد وباید اضافه کرد تا امرروزهم الگوبرداری شده است- -و- دوم اینکه—حاکمدرشرایط حکومت از جمله عدالت ندارد- یعنی هر چه حاکم کرد بدون قیدوبند است ومورد رضایت الهی است؟-سوم حاکم-استبداد بخرج میدهد—درحالیکه خداوندمنان استبدادبخرج نمیده!!-عبدالرحمن کواکبی—از متفکران-جهان اسلام—در کتاب-طبایع ال استبداد—درتعریف-استبداد:-می گوید—استبداد-یعنی خود رائی—در جائی که-حق مشرک وجو دارد—یعنی جایی که حق مشترک وجود ندارد- استبداد هم نیست—مانند ادمی واموالش—اما اگر فرد دیگری هم دراین مال شریک بود- ونظر شریک را نخواست- به یکفرد مستبد-تبدیل میشد-اضافه بران اقای کانت میگوید زمانی یک دستور قابل قبول است که همبتوانندانرا عینا عمل کنند وعقلا ومردم بهمشکل برخورد نکنند درنتجه میتواندتبدیل به قانون شود ولی اگرانینطورنشد ان استبداداست-اخلاق- نیست-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نیم نگاهی به سنخرانی گرانسنگ- حضرت حجت اسلام والمسلمین-جناب اقای داوود-فیرحی- در عاشورای 94که به صورت- کد-های بیان میشودبرگرفته از مجله گرانسنگ-چشم انداز-ایران-شماره -96-دراین سخنرانی عاشور از دیگاه هائی جدید دیده شده است-زیستی ارزش وحر وازادگی- در مقابل زیستی جاهلی مستبد ضد ارزش-بنده نفس—میفرمایند-ابنخلدون متفکر بزرگ اهل سنت میگوید-":وقتی که دعوا بین علی ابن ابی طالب(ع) ومعاویه لعنت الله-علیه-رخداد—اگرداستان برمدار تعصب قبیله ای میچرخید—معاویه برنده بازی بود—ابن خلدون-به نکته درستی اشاره کرده میکند- یعنی اگر داستان برمدار تعصبات قبیله ای باشد- معاویه برنده است- ومیدانید که معاویه پس از علی (ع)از سال 40 تا 60 هجریبیست سال حکومت کرد وبی انصافی است کهشخصیتی مانند معاویه- را دست کم بگیریم—چرا که دشمنان-علی علیه السلام- وحضرت ابا عبدالله (ع)دشمنانی بسیارقوی بودند-معاویه شخصیت سیاستنداری بود-میدانست چه میکند- ومسیر تاریخ را نیز تغیر داد-ئر ئروهمعاویهشاهد چند ین بدعت هستیم-درجای دیگر میفرمایند—به رغم بدعت های متفاوت- استبداد بخرج میدهد—اما این استبداد عریانی نیست- جامه مذهب میپوشد—معتقد است چون خدا گفته است عمل میکنم—برای نخستین بار استبداد-هاله ای-از مذهب دارد- وبسیار خطرناک است—که باید اضافه کنم-که تا امروز جاری وساری است—از زمان های دور-در- جهان- اسلام-و- حتی مسیحیت- هیچگاه دین از سیاستودولت نتوانست جدا بشود—حتی در دوره سکولاریسم- ومدرن هم دین نتوانست از دولت جدا یشود از جمله بدعتهای معاویه-حاکم- بودن اراده-مردم –به- قدرت میرسد—که این امر برای اولین بار در جهان اسلام-رخ میدهد وباید اضافه کرد تا امرروزهم الگوبرداری شده است- -و- دوم اینکه—حاکمدرشرایط حکومت از جمله عدالت ندارد- یعنی هر چه حاکم کرد بدون قیدوبند است ومورد رضایت الهی است؟-سوم حاکم-استبداد بخرج میدهد—درحالیکه خداوندمنان استبدادبخرج نمیده!!-عبدالرحمن کواکبی—از متفکران-جهان اسلام—در کتاب-طبایع ال استبداد—درتعریف-استبداد:-می گوید—استبداد-یعنی خود رائی—در جائی که-حق مشرک وجو دارد—یعنی جایی که حق مشترک وجود ندارد- استبداد هم نیست—مانند ادمی واموالش—اما اگر فرد دیگری هم دراین مال شریک بود- ونظر شریک را نخواست- به یکفرد مستبد-تبدیل میشد-اضافه بران اقای کانت میگوید زمانی یک دستور قابل قبول است که همبتوانندانرا عینا عمل کنند وعقلا ومردم بهمشکل برخورد نکنند درنتجه میتواندتبدیل به قانون شود ولی اگرانینطورنشد ان استبداداست-اخلاق- نیست-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نیم نگاهی به سنخرانی گرانسنگ- حضرت حجت اسلام والمسلمین-جناب اقای داوود-فیرحی- در عاشورای 94که به صورت- کد-های بیان میشودبرگرفته از مجله گرانسنگ-چشم انداز-ایران-شماره -96-دراین سخنرانی عاشور از دیگاه هائی جدید دیده شده است-زیستی ارزش وحر وازادگی- در مقابل زیستی جاهلی مستبد ضد ارزش-بنده نفس—میفرمایند-ابنخلدون متفکر بزرگ اهل سنت میگوید-":وقتی که دعوا بین علی ابن ابی طالب(ع) ومعاویه لعنت الله-علیه-رخداد—اگرداستان برمدار تعصب قبیله ای میچرخید—معاویه برنده بازی بود—ابن خلدون-به نکته درستی اشاره کرده میکند- یعنی اگر داستان برمدار تعصبات قبیله ای باشد- معاویه برنده است- ومیدانید که معاویه پس از علی (ع)از سال 40 تا 60 هجریبیست سال حکومت کرد وبی انصافی است کهشخصیتی مانند معاویه- را دست کم بگیریم—چرا که دشمنان-علی علیه السلام- وحضرت ابا عبدالله (ع)دشمنانی بسیارقوی بودند-معاویه شخصیت سیاستنداری بود-میدانست چه میکند- ومسیر تاریخ را نیز تغیر داد-ئر ئروهمعاویهشاهد چند ین بدعت هستیم-درجای دیگر میفرمایند—به رغم بدعت های متفاوت- استبداد بخرج میدهد—اما این استبداد عریانی نیست- جامه مذهب میپوشد—معتقد است چون خدا گفته است عمل میکنم—برای نخستین بار استبداد-هاله ای-از مذهب دارد- وبسیار خطرناک است—که باید اضافه کنم-که تا امروز جاری وساری است—از زمان های دور-در- جهان- اسلام-و- حتی مسیحیت- هیچگاه دین از سیاستودولت نتوانست جدا بشود—حتی در دوره سکولاریسم- ومدرن هم دین نتوانست از دولت جدا یشود از جمله بدعتهای معاویه-حاکم- بودن اراده-مردم –به- قدرت میرسد—که این امر برای اولین بار در جهان اسلام-رخ میدهد وباید اضافه کرد تا امرروزهم الگوبرداری شده است- -و- دوم اینکه—حاکمدرشرایط حکومت از جمله عدالت ندارد- یعنی هر چه حاکم کرد بدون قیدوبند است ومورد رضایت الهی است؟-سوم حاکم-استبداد بخرج میدهد—درحالیکه خداوندمنان استبدادبخرج نمیده!!-عبدالرحمن کواکبی—از متفکران-جهان اسلام—در کتاب-طبایع ال استبداد—درتعریف-استبداد:-می گوید—استبداد-یعنی خود رائی—در جائی که-حق مشرک وجو دارد—یعنی جایی که حق مشترک وجود ندارد- استبداد هم نیست—مانند ادمی واموالش—اما اگر فرد دیگری هم دراین مال شریک بود- ونظر شریک را نخواست- به یکفرد مستبد-تبدیل میشد-اضافه بران اقای کانت میگوید زمانی یک دستور قابل قبول است که همبتوانندانرا عینا عمل کنند وعقلا ومردم بهمشکل برخورد نکنند درنتجه میتواندتبدیل به قانون شود ولی اگرانینطورنشد ان استبداداست-اخلاق- نیست-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- دوقطعه شعر از سالک عشق مرحوم محمد مجاب که امروز سالگرداش بود-ارام دل- انکه ارام دلم بودجفا کرد برفت-نی نگاهی به من ونی به قضا کرد برفت—بقراریکه میان ومنواوبود ولی- برسرقول قرارش نه وفا کردوبرفت-بارها گفت روم دربر جانان ایکن-انچه او خواست درانجا بخفا کرد برفت-بی وفا رفت وحق صحبت مارا نشناخت-نب بهمن ونی بهدگرقوم صفا کرد وبرفت-درد اندوه دل خویش بگفتم با او-درد مارا نه شفائی نه دوائی کرد وبرفت-گرچه گویند بود مهرو وفا-شیوه او-درحق بخدا جور وجفا کرد برفت-دوش میگفت مجابا-سخنی با ما گوی- لیک با بوسه ای ازلب اکتفا کرد وبرفت-جامه تقوا-برخیز که جامه تقوا قبا کنیم—این خرقه –دو روی- به اتش رها کنیم—صوم-و-صلات-چونکهنشد چاره ساز ما- اعمال خود زصدر –به-ذیلش-قضا کنیم- ازتوبه-توبه کردم-ودوشم –به-طعنه گفت- به ان بود- که –توبه-زشرک و ریا کنیم-صیدم نومد به یک نظر- شایسته است بدرقه اش مرحبا کنیم—گرفارغ است- شاهدمجلس ز-حال-ما- اورا –بعشق ورسم-وفا – اشنا کنیم- از گردش زمانه ملولم-ز-بخت –خویش—بهتر انکه-حواله –به- عرض وسماکنیم—دلبر برفت واندوه- مارا-ز-یاد-برد—اورا بدرد-و اندوه خود مبتلا کنیم—اندر طریق –عشق-علیرغم مدعی-رو-سوی-خلدوسدرت المنتها کنیم-ذکر مداوم پیرمغان-اصل رحمت است- با ذکر –و-یاد او-چون- طبیبش-دوا کنیم-امروز –مرتضا شرحا مجاب گفت- فردا به درگه –کرمش-التجا کنیم
بسم الله الرحمن الرحیم- دوقطعه شعر از سالک عشق مرحوم محمد مجاب که امروز سالگرداش بود-ارام دل- انکه ارام دلم بودجفا کرد برفت-نی نگاهی به من ونی به قضا کرد برفت—بقراریکه میان ومنواوبود ولی- برسرقول قرارش نه وفا کردوبرفت-بارها گفت روم دربر جانان ایکن-انچه او خواست درانجا بخفا کرد برفت-بی وفا رفت وحق صحبت مارا نشناخت-نب بهمن ونی بهدگرقوم صفا کرد وبرفت-درد اندوه دل خویش بگفتم با او-درد مارا نه شفائی نه دوائی کرد وبرفت-گرچه گویند بود مهرو وفا-شیوه او-درحق بخدا جور وجفا کرد برفت-دوش میگفت مجابا-سخنی با ما گوی- لیک با بوسه ای ازلب اکتفا کرد وبرفت-جامه تقوا-برخیز که جامه تقوا قبا کنیم—این خرقه –دو روی- به اتش رها کنیم—صوم-و-صلات-چونکهنشد چاره ساز ما- اعمال خود زصدر –به-ذیلش-قضا کنیم- ازتوبه-توبه کردم-ودوشم –به-طعنه گفت- به ان بود- که –توبه-زشرک و ریا کنیم-صیدم نومد به یک نظر- شایسته است بدرقه اش مرحبا کنیم—گرفارغ است- شاهدمجلس ز-حال-ما- اورا –بعشق ورسم-وفا – اشنا کنیم- از گردش زمانه ملولم-ز-بخت –خویش—بهتر انکه-حواله –به- عرض وسماکنیم—دلبر برفت واندوه- مارا-ز-یاد-برد—اورا بدرد-و اندوه خود مبتلا کنیم—اندر طریق –عشق-علیرغم مدعی-رو-سوی-خلدوسدرت المنتها کنیم-ذکر مداوم پیرمغان-اصل رحمت است- با ذکر –و-یاد او-چون- طبیبش-دوا کنیم-امروز –مرتضا شرحا مجاب گفت- فردا به درگه –کرمش-التجا کنیم