بسم الله الرحمن الرحیم- یک بحثی بین فیلسوفان غرب هست که دنیا باید چگونه باشد-؟؟؟ بحث های متنوعی شده است ولی تحقیقات های روانشناسی وجامعه شناسی وعلوم دیگراثبات میکند به همین نحوبایدباشد که هست-واین امر نشان میدهد که اینجهان را یک مدبر حکیم ساخته است فرض کنید- که نوازدچند روز ازپستان مادرش شیر بخورد وتا دم مرگ به غذا محتاج نباشد وچند روز دربغل مادر باشد و.دیگر به مادر وپدر محتاج نباشدوبه یگدرخت روز اول اب بدهند وکود بدهند وتا ابد رشد کندوسربه فلک بکشد ومیوه دهد ومانند ان وفرض کنیم همه مایحتاج انسان به وفور واسانی بدست افرادبرسد-اکثریت افرادتنبل میشوندوعده کمی دنبال علم خواهند رفت وفرض کنیم فصل یک بهار داشته باشد ویک تابستان- وکم کم شادی کم میشود- در زمان گذشته لندن مانند همه جاهای بسیار سرد مردم در زیر زمین که سیصدمتر زیر زمین زمین زندگی میکردند وعده کمی به سطح زمین میرفتند وزیر زمین رطوب وپر از گل بوده است که مداوم افراد وبچه ها بایدشسشو میشدنواز دود ذغال سنگ وهیزم چشمان میسوخت وبسیارسخت بلا میرفتند هرلحظا فکر میکردند سقف پائین میاید وسیلاب همه را خفه خواهد کرد وگاهی هم تاحدودی میشد ولی متون باقی مانداززمان بیان میکند بچه ها ومردم بسیار شادتر از زمان فعلی بودند- سکولارسیم مدتی ایجاد شادی کرد وبعد به تدریج این شادی گرفته شده است وسعی متخصصین چه درسکولار غرب وچه سکولار شرق نتوانستند ان شادی قبلی رابوجوداورنند بطوریکه جوانی که وارد یک شرکت میشود به اومیگویندبهترین زمان رادارا هستید وقدر ان رابدان وماراهم شادمیکنیدولی انها میگویند ما شادهستیم وهمیشه شاد باقی میمانیم وبعدازمدتی ان شادیاولیه از دست میرود ونمیتواند انرا بر گرداند ودر کمونیست دقیقا این اتفاق افتاده است وهرچه کار اسانتر شده است شادی هم کمتر شده است وجهان از چرخش اش خواهدافتاد لذا باید اینجنین باشد- نکته دوم یک امریکائی در زمان قاجار درخیابان به یک سقا خانه میرسد که حس میکند که مردم زمانی اب میخورنند مثل ان است که شربت میخواند زیرا این سقا خانه کاشی کاری از حضرت عباس سلام اله علیه وامام حسین علیه السلام سلام الله علیه واله والسلم داشته است من تصور میکنم این مطلب به دانشگاه خوداش فرستاده است یک روانشناس درامریکا یک ازمایش میکنددواطاق بزرگ با فاضله نزدیک بهم میسازد ودراطاق اول بسیار شیک است وچندمنبع اب خنک دران میگذارد وتعدای نیم کت قرار میدهد در اطاق دو بسیار ساده است وتنها عکس بزرگ حضرت مسیح علیه السلام دران است وپس ازمدتی متوجه میشود که اطاق اولی خلوت است واطاق دومی شلوغ است ومردم بعد از اب خوردن مدتها در نیم کت مینشیند- از خانمی سئوال میکند شما که به اینجا امدید زودتر به اطاق اول رسیدید وانجا هم خلوت بود چرا انجا اب نخوردید وبه اینجاا مدید وچرا انجیل باخود اوردید واینجا مطالعه میکند- جواب میدهند بخاطردودلیل- اولا اب اینجا شیرین تر است ودوم اینجا احساس ارامش میکنیم درست است من برای خرید امدم ولی به ارامش بیش از خرید نیاز دارم ودراینجا تمایل به خواندن انجیل پیدا میکنم بطوریکه سخت است دل بکنم-این نشان میدهد که کار انسان میبایست یک بار ارزشی الهی هم پیدا کند خانی برای من تعریف میکرد که هرگاه مادر شرکت مدیراحساس میکرد من بی حوصله شدم ونشاط راندارنم- مقداری کار سخت به من میداد ومن سکولار بودم یک روز صبح از رختخواب بلند شدم دیدم ملتهب هستم وروی تخت ایستادم وپنچره کوجکی راباز کردم وبه کلیسا نگاه کردم کمی ارامش پیدا کردم وبیرو ن رفتم ویک انجیل خریدم وامروزه یک مقوا سفید بالایتخت خودم زدم ومیدانم کدام جمله از مسیح علیه السلام است وکدام نیست وانهارا ر وی ان مقوا ی سفید نوشتم وخانم همسیاه من سکولار بود وپیش من امد که من هم مذهبی شوم ومن گفتم عجله نکن نوبت شما میرسد دنیا یک بازی است تا به منبع بازی برسید وانجا حقایق تغیر میکند- تاریخ عاشور بخوبی این حقایق روشن میکند جناب قین وجناب حر دوفردبسیارجدی وعبوس ناراحت وخشمگینوافراد تحت کاروان امام حسین علیه السلام درنگرانی ولی درمیدان نبرد شادی ها وپیروزی ها ونشاط ها که درعمرشان تجربه نکرده بودند ومیگفتند که حیف یکبار بیشتر این جنگ برای ماتکرار نمیشود
بسم الله الرحمن الرحیم- - ایده ال های بزرگ- جناب اقای مورتیمرا- جی- ادلر- بخش دوم- اگر من در این سه نکته که ذکرشد موفق باشم-کمک امروزمن دراینده درشما ایجاد دغدغه درگیر شدن بافلسفه رابکند که این دغدغه ومشغله نه تنها به این علت است که کسی نمیتواند فکر وسیعی داشته باشد حتی میتوان گفت همگان اینطور هستند که پایه های شناخت انان درک ایدهال های بزرگ نباشد بلکه به این علت هم هست که به هیچ مهارتی ودانش تخصصی خاصی ویا اصول وقواعد خاصی برای درک ایده ال های بزرگ نیاز نیست- من امیدوارم در این باره کار کند چه ازروی اراده واگاهی ویاتفننی وبدون داشتن مقدماتی- من امیدوارم وبه راستی باور دارم که هرکس تمایل وارزو دارد که میخواهد درزندگانی یک قدم بجلو بگذارد- یک بحث ارتکازئی- اگر به تاریخ علم مراجعه شود بسیارعلوم فرض کنیم موسیقی هیچ علمی همراه او نیست وبعد ازمدتی میبینم دانشمندان این فن که ریاضی بخوانید که اسماش میگذارند غیر رشته ای وبعداز مدتها میشود میان رشتهای وبعداز مدتها میشود درس اصلی مختصرا دلیل ان به علت وجود روح یک پارچه باشعور یا هوشمند است ویا اصلی از فیزیک نسبیت وارد فلسفه میشود وبالعکس- یک دانشجوی نابغه ایرانی دردانشگاه شیراز در رشته فوق لیسانس انگلیسی درس خوانده بود که حرف اول علوم سیاسی ایر ان میزد بعضی درس های سیاسی که درایران خواندبودغیر رشته بوده است درحالیکه من همان درسهای پیش یک خانم استادامریکائی میان رشته خواندم- یک بحثی در دانشگاه لندن سر کلاس مطرح شد که منجی کیست روی خصوصیات منجی ایشان بحث کرد وبه سه قسمت مختلف تبین کر د یک دختر خانم هلندی سر کلاس بود ایشان متوجه شدکه من هنوز دلیل سه این تقسیم رانمیدانم ایشان درجلسه سر کلاس اجازه گرفت وبه من گفت منجی سه درجه دارد درجه اول جهانیاسشت درجه دوم کشوری ویا نژادی ویافرقه ای است ودرجه سه- برای بخش از جامعه است وهلند منجی درجه یک ندارد مانند امام زمان صلواته الله علیه واله والسلم درجه دو دارد ودرجه سه دارد حضرت مسیح علیه السلام بعضی منجی درجه یک میدانند که همه را مسیحی خواهد کرد وبعضی ایشانذرجه دو میدانند که فقط مسیحیان رانجات میدهد اخیرااقای بوشمسیح علیه السلام درجه سه کرده است بقول مجله واشنکتن پوست یکی از مسببین بحران انسانی درامریکا اقای بوش است که بعدبحث خواهد شد که حضرت مسیح علیه السلام منجی درجه سه کرده است فقط برای یهود ومسیحی صیهونیست رانجات میدهد انسشانی که تصوراش این است که حضرت مسیح علیه السلام منجی درجه سه است جهان را دشمن خود میبیند ویک دیدتنگ نسبت به جهان دارد وان خوش بینی به جهان ندارد ونمیخواهد باجهان ارتباط ایجاد کند وفقط به فرقه خوداش ایمان دارد ومیخواهدارتباط ایجاد کند وخوداین موضوع عامل بحران سازی است درهلند یک جائیاست که کنار یک دریاچه وجنگل وفضای باز اسمانی که ابرها از ان مسشیر میگذرنند در امستردام هیچ جا به اندازه ان محل شادی افرین نیست وبقول ایرانیها محل پیک نیک این محل مرکزنقاشان برجسته هلند است درطول یک زمان زیادی مداوم از این محل فیلم برداری میشود یک نقاش هلندی اگرپرسونیست یک تابلومعروف ازاین محله دارد که پس از جندین روز ابری وبارانی دریک روز افتابی به انجا رفته است وگفتمان طبیعت ویاخدا درک کرده است که دامروز پس از چند روزی برای شما شادی اوردماین نقاش اثبات شده است زیباترین لحظه را شکار کرده است نسبت ریاضی درحد شاهکار است اما درهمان زمان تعدازیادی نقاش بوده است ولی هیچ نقاشی رانکشیده است زیراتنها است وخود رابالباس سیاه که چهرهاش نیم ر خ ودرحال تفکرپکر است فقط طبیعت رالمیفهمد وبااوارتباط میتواند پیدا کند-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- ایده ال های بزرگ- جناب اقای مورتیمرا- جی- ادلر- مقاله به همان عنوان ذکر شده درمکتب سکولار با گروهی به مدت هشت ساله تحقیق کرده استکه از اقای هومر تا قرن بیستم راشامل میشود و102 خصوصیت ایده رانتخاب کرده است که میتواند به یک جمع بندی برسد وخصوصیات ایده های امریکا خارج از این مقوله است- که بیشتر به این موضوعات پرداخته است- ایده چیست- تعریف صفت بزرگ برای ایده- 102 ایده بزرگ تقسیم بندی ان بر اساس حروف الفبائی – تقسیم بندی ان بر اساس طبقه بندی – بر نامه های- این ایده ها ازلحاظ محتوائی- عناون اول –فلسفه دغدغه های هرفرداست- این مطلب که فلسفه دغدغه های یک فرد است زیاد تکرار در روزمره نمیشود- انسان غالبا از توجیه عمل کردخوداز راه تمایلات طبیعی وبخصوص شهوات تسلیم به نظریه پردازی فلسفه میشود- تا حدودی ما زندگانی روزانه خودرا درگیر مسائل فلسفی میکنیم- این روش کافی نیست وهمچنان لازم است که ما به درک بیشتری برای فهمیدن چرااین کار را میکنیم ومشغله فلسفی در واقع چیست- جواب مسئله فقط یک کلمه استوانهم کلمه ": ایده :" است ودر دوکلمه ایده بزرگ میباشد- ایده ها اساس زندگانی ما هستند وضرورت تام بر ای شناخت هویت ما وجامعه ما وجهانی که درا ن زندگانی میکنم دارا میباشند-( ارتکازئی- درجوامع بشری بحث های خوب وبد ومفید ومضر حلال وحرام ومانند ان دارد مثلا دریک ده در مصر که یکفرقه خاص اسلامی است حکیم پزشکی مفتی هم است دچادراش را در جای خاصی که نور ستاره خاصی به باید به اخل چادربتابد قرار میدهد که معتقداست انوار این ستاره درکمک ذهنی دادن به حیکم بسیارموثر است) این ایده ها که دراینده محققا درک میکنیم- کتاب لغات فکری هرهرفرد رابوجود میاورد بر خلاف لغات فکری هرعلم خاص میباشد- ونام این ایده ها بزرگ تبدیل به لغات معمولی میگردد که هروزه ازان صبحت میشود- ومانند اصطلاحات علمی تخصصی نیستند- واین لغات مخصوص بخشی ازجامعه درموردهای کاری خاص ویاتخصصی خاص هم نیستند وهر فرد به راحتی در گفتمان روزانه انرابکار میبرد- ولی هرکسی به عمق فلسفی ان که میتوان به ان رسید نمیرسد ونه کسی سعی وافر برای عمق بخشید به درک خود از هرکدام از ایدهای بزرگ به اندازه کافی انجام نمیدهد که خود ایده بزرگ مسبب ان است- تفکر درباره این موضوع که هرفرد چگونه درموردایده های بزرگ مشکلات ذهنی خودرا حل میکند وبه سئوالات پیچیده ومبهم خود پاسخ میدهد کار فلسفیدن است – هدفهای برنامه های ایده های بزرگ چیزی بیشتر از تهیه تعدادی راهنمائی های دقیق وکار امد درفرایند اجرای انها نیست—من بامحدود کردن مطالب محتوائی این ایده ها بوسیله یک سری توصیفات بسیار ساده مقدماتی که نهایتا به سه یتجه منجر میشود شرح میدهم- اول –ان ایده ها- به شما یک اطمینان خاطر میدهد که شما با فردمطمن به انها میشوید وشما برای بیان انها بایک سری مفاهیم زیاد درباره انها صحبت میکند- دوم- تعریف وتوصیف هر ایده شمارا محققا بسیار زیاد اگاهی میبخشد که بیش از نیاز برای پاسخ دادن به سئوالات معمولی ویا وظایف معمولی که که شما از چالش کردن باانها خودداری میکند حتی اگر برای اینده دورتر هم فکر کنید—سوم- درتاملات ودرک ایده ها مارا راهنمائی به ایده های دیگر هم میکند وبعنوان مثال که درک راستگوئی ودرک حقایق در درک مادر شناخت خوبی وزیبائی کمک میکند- وهمچنین در شناخت چه چیزی خوب است وچه چیزی بد است نه تنها مارا راهنمایئ میکند که در دک چه چیزی راست است وچه چیزی غلط است بلکه همچنین در درک عدالت وهم چنین در درک ازادی وبرابری هم کمک میکند-ادامه دارد
بسالله الرحمن الرحیم-نگرشی به وضعیت موجود با الهام از رهنمود رهبر فر هیخته انقلاب راستین الهی ایران- ضربه که دشمنان ایران سعی میکند به ایران بزنند که عمدان درسه بخش اقتصادی- سیاسی وتبلغاتی است بقول قران مجید ماراوارد یک فتنه جدید میکند که خودبخودیک امتحان الهی ما هم هست که پاسخ وعکس العمل مادرمقابل این فتنه چگونه است درنتجه ما باید سعی کنیم که از وحی وعقل باور شده توسط وحی پاسخ انرا بیابیم که انزمان انراقران ":حق ": میشمارد ودرمقابلش باطل وعبث است ودرنتجه الله مع الحق پیروزی قطعی است زمانی که چالش سنگینی رخ میدهد نشان ان است که دشمن ضعفهای عمیقی را جستجو کرده است لذا پیروزی ان در اینده است وباید صبور بود وهمچنان درجاده حق حرکت کرد وانگاه توسط حبل متین الهی ازچاه ضعف بیرون خواهد امد درحالیکه دشمن ما توسط طناب (اصر)وغل وزنجیربه زمین میخکوب شده ست وبعد بحث خواهد شد که بشر منهای خداوند همیشه در روی زمین میخکوب خواهند بود در لندن که بودم در دبیرستانی درس میخواندم که یک درس درباره رسانه ها بود خاتم استاد فرمودن که بی .بی وسی فرموده است که چقدر برنامه ها یش شمار میخکوب میکند فرمی را پر کنید-0 ایشان فرمودن که درخواست احمقانه ای است باید میگفت که چقدر برنامه ایش شمارا تکامل میدهد ودلیل اش هم انست که هم حقیقتا راه تکامل رانمیداند وهم مافیا اجازه نمیدهد واین مافیا چیزی عجیب است که تمام دنیا خوشبخت باشندایشان بهرهای که میخواهدمیبرد وهمه هممفلوک باشند باز ایشان بهره خوداش رابخوبی میبرد به یمن متخصصینی که پرور ش داده است وجالب انکه همانطور که قران مجیدمیفرماید که شیطان مداوم اولیا خوداش رامیترساند وبه راهای زشت رهنمود میکند مافیاهم همین کارا میکند این جنگها واستعمارها علت اش ترس از نابودی ودچار بدبختی شدن است ولی برای کشورها دروازه بهشت را برای انها باز میکند وبقول استادانگلیسی فقط بال حضرت جبرائیل علیه السلام حلال مشکلات است-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگاهی به نرم افزار علوم انسانی- یک استاد دانشگاه لندن به میفرمودند که خداوند زمانی که ستارگان را ساخت- دراول شیپور جمع زد وسپس بعد از مدتی شیپور پخش زد وسرانجام باز شپیور جمع میزند در ملتها هم همین نحو است وحالا شیپور پخش زده است- بچه های ایرانی درخارج از همین موضوع استفاده میکردند که بهترین موقعیت برای ایران فراهم است که ازکشورهای استعمار گر کنده شود واز کشورهای مستقل استفاده ببرد ولی نظر من این بود که خداوند منان کم کم شیپور حداقل نیم جمع میزند وهسته تعین کنده اش هم متعلق به مسلمانان خواهد بود میخندیدند ومیگفتند انزمان که اسلام درجهان تاثیر گذاشت تمدنی درجهان نبود واگر اسلام راست میگویدحالا درغرب تاثیر بگذارد ولی حقیقت بر خلاف نظر اقایان بوده است بخصوص که اسلام درتکنولوژی واخلاق هم دنیای رامتحول ساخت- درتمدن اخیر غرب تصور میکردند ابهت مال تکنلوژی است وتا قیام قیامت مردمان رامات ومبهوت میکند ومعنویت ودین رابه حاشیه میراند ولی خیلی زود متوجه شدند تکنولوژی زماندار است واز ابهت اش کاسته میشود ودیگر انکه کتوجه شدند معنویت ولو مال اغاز بشریت باشد جاذبیت خاص خوداش رادارد وعلوم انسانی کشورها بالاترین تاثیر میگذارد لذا امریکا وانگلستان دست بکار شدند که انرامهار کنند لذا نرم افازهای علوم انسانی غرب زیر نظر سیا وانتلیجنس انگلستان است وحتی کاوشگران باستانشناسی حق ندارد بیش از حد راجع به علوم انسانسی گذشته ممطلب بنویسند سیا شهرت جهانی دارد سیا از هر شخصیت علوم انسانس درجهان حداق شیشصدنفر روی ان کار میکند وانگلستاتن یک صدوده نفر میکند وبالترین مخزن علوم انسانی جهان درسیا است که بسیاری معتقدهستند چناچه افشا شود حداقل پنجاه سال دنیا پیشرفت میکند
بسم الله الرحمن الرحیم- بحثی از نیستان جناب مولوی- نظریات شخصی است- نیستان همان خرابات جناب حافظ رحمت الله علیه است-جناب عالمی میفرمودند که نی گیاهی است که دوخاصیت در ان است هم صدای خاصی که به نالیدن نزدیک دارد وهم برای نوشتن بکار میاید وهچگونه زیبائی گیاهی دیگری دران نیست وبهترین کسانی درقدیم میتوانستد ازنی یک الت نوازندگی درست کنند اساتیدی بودن که در نیستان انهارمیبریدند وبر اساس علمی که داشتند انراسوراخ میکردند وهمان جا مینواختند وگاهی این نی درست از اب درنمی امد سوراخی دیگری درست میکردند که نوای دیگری مینواخت وکسی دیگری نمیتوانست مانند ایشان چینن خوش بنوازد-جناب مولوی مدتی نزد اساتید درس اموخت که روشنگر بودند ومنابع مشعشعی هم دراختیارداشت واهل چله نشستن وذکر بود وبعضی دستورات عرفا هم عمل کرد- فردی درشیراز خدمت یک عارف رسیده است .بهایشان گفته بودن که شما زود است بروید شریعت خودتان را کامل کنیدایشان گفته بودتاحدودزیادی مطالعه کردم- ایشان فرمودند در روی یک کرسی مینشنید ویک پای خود را دراب یخ میگذارید بطوریکه کم کم اثر کند ویک پای خود راکنار اتش میگذارید که ان هم کم کم اثر کند وهرچه به ذهن شما رسید با یک ذکر الهیه انرا رد کند وبر طرف سازید تا انکه هیچ فکری درذهن شما خطور نکند وانگاه ازجای خود بلند شوید ولی عمده بحث های متون اسلامی ذاست که نزد استاد خوانده میشود یک دفعه ایجاد نورانیت میکند وبامطالعه همان منبع این نورانیت ناگهان زیادتر میشود واین نور حالت احاطه جمعی تمام قوای درونی دارددباره مسائل مثلافقهی هرنوع مطلب سریع به ذهن میرسد وکاملا نورانی حل میشود بطوریکه درحالتی که فردمسائل ریاضی حل میکند درسطح نورانی باشد یک وات باشد این نور سیصد وات است وهم قوا درتعادل هستند ونفس هیچگونه راهی ندارد- عرفا به این نور بر( سینه) گتند درحقیت نشان ار صفت ربوبیت باعظمت الهی است—بازکی بینم رخ ان ماه مهر افروز را—گل رخ سیمین بردل دل دزد عاشق سوز را( اوحدی)- برنهاده بر چون سیم وسوسن داشتم-لب نهاده بر لب چون شیر وشکر داشتم-چشمم از اینه داران خط وخالش گشت- لبم ازبوسه ربایان بر ودوشش باد- البته منابع نباید عوض شود استادهم نبایدعوض شود وبامطلعه دقیق مداوم ناگهان نور اضافه میشود وچون پرده ها کنار رفت نور زیادمیشود چیزهای درک میکند که قبلا درک نمیکرد ودشمن این نور چالش باافراداست که فرد را ازحدوداخلاقی کمی جدا میکند وان نور تبدیل به تاریکی میشود ولی شعور است ولی ان احاطه نیست وبایدمداوم به کتاب مراجعه کند وچال ب اکسانی بایدبشود که هم افق هستند ومیتوانند همدیگرا درک کنند وپر ده هائی راکنار بزنند وهمدیگر انورانی کنند جناب مولوی زمانی که به مناصب رسید ان نورانیت ها به تیرگی کشیده شد وان اساتید نبودند وخداوند درنی ایشان نمی نواخت تا انکه باجناب شمس تبریزی روبرو شدند وایشان جناب مولوی به نورانیت رساند وپرده های جدیدی ازذهن ایشان برداشت حالا ایشان چه دستور میدهد که برای من شراب یاورید تا دوگروه راازایشان دور کند یکی شراب خواران ودیگری مسلمانان قشری که درحقیقت علم نمیخواهندد یادبگیرنند بلکه پر ازعقده هستند که میخواهند عقده گشائی کنند که بعضی علما گاهی پادرد را عذر قرارمیدهند
بسماللهالرّحمنالرّحیم- ایه هائی از افتاب ربوبیت رهبر انقلاب اسلامی به بسیجیان صاحب فهم ودرک ملک وملکوت- بسمالله الرحمن الرحیم
خدا را سپاسگزاریم که یک نمونهاى از آنچه که در ماجراى بزرگ عاشورا دیده شد، نقل شد براى ما، در دوران ما به وجود آمد؛مردان و زنان و جوانانى که به هدف اندیشیدند، از جان، از مال، از تعلقاتزندگى چشم پوشیدند؛ این را ما در دوران دفاع مقدس به چشم دیدیم و امروزادامهى آن و برکات آن را داریم مشاهده میکنیم. تقارن این ایام با حادثهىعظیم عاشورا درسآموز است. هیچ وقت نباید امت اسلامى و جامعهى اسلامىماجراى عاشورا را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچمهدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زندهى به عاشورا و به حسینبنعلى (علیهالسّلام) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛(1) بنا بر اینمعنا، یعنى دین من، ادامهى راه من، به وسیلهى حسین (علیهالسّلام) است. اگر حادثهى عاشورا نبود، اگر این فداکارى عظیم در تاریخ اسلام پیشنمىآمد، این تجربه، این درس عملى، به امت اسلامى داده نمیشد و یقیناًاسلام دچار انحرافى میشد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند وچیزى از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقى نمیماند. عظمت عاشورا به ایناست. البته مصیبت در عاشورا سنگین است، خسارت بزرگ است، جان کسى مثلحسینبنعلى (علیهالسّلام) به همهى آسمان و زمین مىارزد، جانهاى پاک وطیب و طاهر آن اصحاب، آن جوانان، آن اهلبیت، قابل مقایسهى با جان هیچ کسْدیگر نیست؛ اینها در این میدان به خاک و خون غلتیدند، فداکارى کردند، فداشدند، حرم معزز پیغمبر و امیرالمؤمنین به اسارت افتادند؛ این حوادث خیلىسنگین است، خیلى تلخ است، خیلى سخت است، اما آنچه که بر تحمل این حوادث تلخو سخت مترتب شد، آنچنان بزرگ است، آنچنان باعظمت و ماندگار است که تحملاین حوادث سخت را بر کسى مثل حسینبنعلى (علیهالسّلام) و یاران او وخانوادهى او آسان میکند. این را بزرگان نقل کردهاند، مرحوم حاج میرزاجواد آقاى ملکى (رضوان الله علیه) در مراقبات - که حرف ایشان سند است، حجتاست - تأکید میکنند که در روز عاشورا هرچه مصیبتها سنگینتر میشد، چهرهىحسینبنعلى (علیهالسّلام) برافروختهتر، آثار شکفتگى در آن بزرگوار بیشترآشکار میشد. این حقایق پرمغز، پر راز و رمز، اینها باید دائماً در مقابلچشم ما باشد.