سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- خانمی درغرب بیان کرده است- که اگرخاندان پهلوی بودند- خیلی زودتر ایران گاز کشی میکرد- همانطور عظمت ولایت فقیه دامت عمره- بیان کردند جهادتبین پیشرفتهای ایران  رابایدنوشت—وگرنه درغرب مطالبی مینویسند که دروغ است امریکایی  درست مانند معاویه- علیه العنت- یک مطالب راستی که کسی نمیداند مینویسند همه فکر میکنند عجب مردمی برعلیهخود مطلب مینویسند ولی دروغهای وتفسیر هایی سوار میکنند وکم کم اگربودند چه میکردند برای خودشان هم نکردند- مطالب در مجلات خودشان فراوان است- همه جا باید مافیا برنده شود نه مردم—درشیراز لوله کشی گاز کردند بخشی از شمال وبخشی از غرب وبخشی از شرق- اما جنوب  چهل درصد  کانال کردمد ومقداری لوله کشی کردند  ووانرا  ده سال رها کردند کانال ها محل لجن شده بود وزباله میرختند وموش دانی وسگ دانی  صدای مردم درامد که این لجن هارا پاک کنید درتظاهرات عمومی  ریس اداره گاز شیرتز یک فرد بشدت مذهبی بود ویک خبرنگار با ایشان گفتمان داشت- من به نزد ایشان رفتم وگوش کردم ایشان سئوال کرد چرا شما لوله گذاری جنوب را برداشتید برای شمال کار کردید فرمودند  دستوراز تهران بود وچرا لوله کشی ادامه پیدا نکرد- از تهران سئوال  شد وگفتند بودجه نداریم- من همه جا فهمیدم موضوع چیست از شمال ترسیدند اساتید دانشگاهی ملاکین گردن کلفت وغیره گرچه انها بشدت مخالف بودند وگفتند جنگ طبقاتی درست نکنید ولی میخواستند جنگ طبقاتی درست کنند- ولی عجیب بودکه میگفتندبودجه نداریم- امادلیل اش جبهه  کمونیست در جاده سازی  بشدت از غرب جلو بود- روسیه سهتا جاده سرتا سری  تا سیبری داشت-وجاده تا    المان شرقی جاده سراسر داشت درساختن بیمارستان بسیارجلو بود- از لحاظ حمل ونقل نظامی بسیار جلو بود- چکسلواکی  اسوه استفاده از جنگل است  شهرک های کوچک فراوانی درجنگل   همه جادرجنگال جاده  کشیده بود  وتمام جاده  قدم به قدم برق کشیده بود – انهاهم نهضت جاه کشی را شروع کردند وقیر  کمیاب بود قیر ایران را بسیار ارزان خریدند وایران نمیتوانست  جاده ساز کند فقط برای شمال وپولها درانجا مصرف میشد- یک بسته قیر یک کیلویی داخال نایلون هرکس گیر میاورد کلاه اش  را بالا می انداخ-ت-سیا بخوبی فهمیده بود که کار خاندان پهلوی تمام است وباید تاا خرین لحظه چپاول کرد—انقلاب شد جنوب شیراز  یک سازمانی درسعدیه بوجود امد که بیاد  لوله های گاز از شمال بردارید برای جنوب کار بگذارید  اگر اهل عدالت هستید بیستروز بعد  کار لوله گشی گاز درشمال تمام میشد- به من ماموریت دادند که باانها صحبت کنم ومن گفتم که  شاه از شما ترسیده است وبیستروز دیگر تمام است وان لوله های دیگر بدرد جنوب نمیخورد ودولت باید جابیفتد ویک برنامیه دقیق درست کند ولوله وابزار کاررا درست کند گفتند دیگرتمام شد وما گازنخواهیم داشت  ومن گفتم شماجوانان ها احساسی هستید صبر کنید همه چیز  درست میشود  جز یکی از انها مابقیه قبول کردندو ریس سازمان هم قبول کرد حالا باکمال وقحات میگویند ما همه ایران را گاز میکشیم—شما یک دولت وابسته بهغرب بودید واول باید منافع غرب درست شود- امدند یک سد  بنام داریوش که بعدا سد  سعات شهر شد بی جهت ساختند اطراف  رودخانه سعادتشهر زمینهای مرغوب برنج کاری بود همه گفتند این زمینهای وخانه های ما زیراب میرود گفتند زمینهای بهتر ی بهتری برای شما اماده میکنیم وخانه ساز ی میکینم وغیره چندین سال شما از اب مجانی استفاده خواهید کرد وبعد  گفتند بیست وپنچ هزارتومان به هرفردی میدهیم وبعدگفتندپول نداریم دواز هزارتومان درسه قسط میدهیم همین کاراهم با مردم ذعیت شما  ایران کردندفقط تعدادی  از نفرات اول بیست وپنج هزارتومان رابدست اوردنئ انها درروستای اطراف پراکنده شدند وتعدادی زیاد به حلبی ابادشیراز بنام شیخ علی چوپان امدند که یک وانت بخرند وکار کنند هیجکس حاضربه معلم ان شدن درانجانبود-کناریک مرداب متعفن وبسیارخطرنما که بایک پل طنابی   عبور میکردندبجز خانم من دراوائل استخدام دراموزش وپرور ش  ارها دانش اموزانی فردی ددر زمستان از ان  جاده طنابی در  مرداب سقوط کردند ومردند یکبار  استاندار به انجا نرفت که حداقل پول بین انهاپخش کند وچاره ای بکند-    استانداری بعداز انقلاب به مردم جنوب سیندر گاز مجانی میدادا لولیت نفت را داشتند و نفت به قیمت  تمام شده میفروختند وبشکه های داده بودند که درحیاط پراز نفت میکردند وهربار چهارسیلند گاز میدادند- ولی بعدا برای گاز برای شهرستان نی ریز مجبوربودند  یک نمی دایره به لوله  دیگر بزنند وباز یک نیم دایره به لوله بزنند تا فشار متعادل شود- ریس جهاد سازندگی  فارس یکج.ان مهندس بود که جز گروه انقلابی  اموزش وپرورش – برای من بیان کردکرد که مادرجائی پل یک متری ونیمی  زدیم  ویا دومتر ی زدیم وشش متری زدیم گفتند تناژ ان کم است انرا خراب کردیم برای تناژ بالاتر درست کردیم بعلت ضعف علمی نشست کرد همه گفتند  دهاسال کار میکند وبعد کمی کج میشود وباز انرا خراب کردیم از نوساختیم—یک روستا نزدیک شیراز است اب فراوان وزمینهای مرغوب دارد بعلت سختی جاده شصدنفر  انجا قبلا زندگانی میکردند رسیده بود به بیست نفر- نهاب داشت ونه برق ونه مدرسه وغیره ایشان فرمودند من دهتا تیربرق زذم ویک پست برق بسیاری قوی وبه اندازه ساخت یک تونل جاده صافی  ساختیم- وبرق واب کشیدیم و مجانی دراختیارانها- الان   دامپرورهای شیراز انجا اغل میسازنند  بره های   رشد دهند و درب وپنچره ساز ه ها چونبرق مجانی است انجه جوش دهند وکسانی پشم را رنگ میکنندانجا رفتند وثروتمندان انجا خانه میسزنند وباغ وزراعت راه انداختند- ومابقی بمانند- در زمان تظاهرات استاندارشیراز میخواست به شهرستان نیریز برود مردم اجازه نداند امام جمعه  اجازه دارد رفت—یک روستای نزدیکانجا است بنام مشکان ولی مشکون تلفظ میشود خواست انجا برود گفتند اگربیایی قلم پایت راخرد میکنیم کاری برای ما نکردی- ومیایی چند وعده دروغ میگوی وعدهای ساده لوح را فریب میدهی- مرحوم  دکتر عباس یمینی شریف رحمت الله علیه- یکی از دانشگاه های امریکا از ایشان خواست راجع به دروازه غار ایران مطلبی بنویسد-ایشان اجا میرورد که بیشترافرادانجا  کشاورزان شمال بیشتر مال مازندران بودند- درکل  این افراد فقط یک صندلی وجود داشت- مشهور به صندلی اقا-پنچ طلبه یک گرو ه برای کمک به انها درست کرده بودند وبه انها دلداری میدادند که نارحتنباشید کار درست میشود کفرنگوئیئ وطرفدار کمونیست نشوید که انهاهم انجا فعال بودند- وسنرانی مذهبی میکردند و این صندلی را  برای ایشان میاوردند—وهره ایشان گفته بودنیازی نیست وگفته بودند   بیادروی صندلی بنشنید که دیگران شمارا ببیند جلوی من یک دخترخانم    پانزده ساله لخت کردهبودند که از بالای تپه بشکاها ی اب داشتند جلوی جوانان ایشانراحمام  کنند ومیگفتند موقع باران ماحمام میکینم ولباس میشوریم-بیشترانها سرما خوزذه وذات الریه داشتن- وهر سهنفر یکی بکار میرفته وبعد نوب ت  دیگری میشده وبا وانت  اجناس  قراضه  را میخریدند وبه به افراد دیگرمیفروختند ومابقی ولی خانواده اجازه  پخش ان مقاله راندادند-


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3