بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است—اهل عنوان مثال درباره ابوعثمان نهدی آمده است:
وکان مقیما بالکوفه فلما قتل الحسین بن علی انتقل منها إلی البصره و قال لا أسکن بلدا قتل فیها ابن بنت النبی صلی الله علیه وسلم
وی مقیم کوفه بود ولی وقتی حسین بن علی (ع) کشته شد به بصره نقل مکان کرد و گفت: در سرزمینی که در آن فرزند دختر رسول الله (ص) کشته شده باشد، زندگی نخواهم کرد. عنوان مثال درباره ابوعثمان نهدی آمده است:
وکان مقیما بالکوفه فلما قتل الحسین بن علی انتقل منها إلی البصره و قال لا أسکن بلدا قتل فیها ابن بنت النبی صلی الله علیه وسلم
وی مقیم کوفه بود ولی وقتی حسین بن علی (ع) کشته شد به بصره نقل مکان کرد و گفت: در سرزمینی که در آن فرزند دختر رسول الله (ص) کشته شده باشد، زندگی نخواهم کرد.سنت از کتب معتبره خود با نقل روایت های متعدد- حتی ابوهریره مینویسندیامبرصلی الله علیه وآله وسلم حسن و حسین را گرامی می داشت و به آنها محبت زایدالوصفی می کرد . شیخ محمد بن محمد مخلوق مالکی می نویسد: حسین علیه السلام انسان با فضل و بسیار اهل نماز و روزه بود و بیست و شش بار پیاده خانه خدا را زیارت کرده است . شیخ نورالدین علی بن صباغ مالکی، معروف به «ابن صباغ » در باره جوانمردی آن حضرت می نویسد: انس می گوید: خدمت حسین علیه السلام بودم که کنیزکی آمد و با خود دسته گلی آورد و به امام هدیه کرد . آلوسی بعد از نقل آن سخنان می گوید: «در لعن یزید توقف نیست چون اهل کبائر و دارای اوصاف خبیثه بود و بر [مردم] مدینه ظلم و تعدی کرد و حسین علیه السلام را زمخشری (از علمای بزرگ اهل سنت)، صاحب تفسیر معروف «کشاف » ، در کتاب «ربیع الابرار» نقل می کند:
«فاطمه علیها السلام با فرزندانش حسن و حسین علیهما السلام خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رسیده و عرض کرد: یا رسول الله! هدیه ای به این ها بده . حضرت فرمود: پدرت فدایت، من مالی ندارم تا هدیه کنم . سپس حسن علیه السلام را بغل کرده، بوسید و روی پای راست خود قرار داد و فرمود: به این فرزندم، اخلاق و هیبت خود را هدیه می کنم و حسین علیه السلام را نیز بغل کرد و بوسید و بر روی پای چپ خود نهاد و فرمود: شجاعت و جود خود را بدو بخشیدم .» (1) زمخشری (از علمای بزرگ اهل سنت)، صاحب تفسیر معروف «کشاف » ، در کتاب «ربیع الابرار» نقل می کند:
«فاطمه علیها السلام با فرزندانش حسن و حسین علیهما السلام خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رسیده و عرض کرد: یا رسول الله! هدیه ای به این ها بده . حضرت فرمود: پدرت فدایت، من مالی ندارم تا هدیه کنم . سپس حسن علیه السلام را بغل کرده، بوسید و روی پای راست خود قرار داد و فرمود: به این فرزندم، اخلاق و هیبت خود را هدیه می کنم و حسین علیه السلام را نیز بغل کرد و بوسید و بر روی پای چپ خود نهاد و فرمود: شجاعت و جود خود را بدو بخشیدم .» (1) زمخشری (از علمای بزرگ اهل سنت)، صاحب تفسیر معروف «کشاف » ، در کتاب «ربیع الابرار» نقل می کندزمخشری (از علمای بزرگ اهل سنت)، صاحب تفسیر معروف «کشاف » ، در کتاب «ربیع الابرار» نقل می کند :
«حافظ ابونعیم اصفهانی (از علمای اهل سنت) در کتاب حلیة الاولیاء (ج 4، ص 139) نقل می کند که او با سلسله راویان مختلف از جمله عمربن خطاب روایت می کند که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «حسن و حسین سرور جوانان بهشت هستند .» (4. احمد بن حنبل در مسند خود به نقل از راویان متعدد، می نویسد :
پیامبر، حسن و حسین را به سینه خود می چسباند و می فرمود: «خدایا! من این دو را دوست دارم، تو نیز آنها را دوست بدار .» (5 )
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و شهادت حسین علیه السلام در کربلا
6 . از عایشه نقل شده است که گفت :
حسین در حالی که به پیامبر وحی نازل می شد، به محضر وی در آمده و خود را روی او انداخت و از پشت او بالا رفت . جبرئیل گفت: یا رسول الله! او را دوست می داری؟ فرمود: چرا پسرم را دوست نداشته باشم . جبرئیل گفت: امت تو بعد از تو، او را خواهند کشت . جبرئیل دست خود را دراز کرد و مقداری خاک سفید به او داده و گفت: در این سرزمین، این پسر تو کشته می شود و اسم این سرزمین، «طف » است . و چون جبرئیل از نزد پیامبر رفت، پیامبر از خانه خارج شد و در حالی که آن خاک را در دست گرفته بود و می گریست، فرمود: عایشه! جبرئیل به من خبر داد امتم پس از من، فریب خورده و پسرم حسین را در سرزمین طف خواهند کشت . سپس در حالی که گریه می کرد، به طرف اصحاب خود - که در میان آنان علی، ابوبکر، عمر، حذیفه، عمار و ابوذر بودند - رفت . آنان عرض کردند: یا رسول الله! چرا گریه می کنید؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داد پسرم حسین بعد از من در سرزمین طف به شهادت می رسد و این خاک را به من داده و گفت: در همان جا به خاک سپرده خواهد شد . (6 ) شیخ محمد بن محمد مخلوق مالکی می نویسد :
حسین علیه السلام انسان با فضل و بسیار اهل نماز و روزه بود و بیست و شش بار پیاده خانه خدا را زیارت کرده است . (9 )
10 . شیخ نورالدین علی بن صباغ مالکی، معروف به «ابن صباغ » در باره جوانمردی آن حضرت می نویسد :
انس می گوید: خدمت حسین علیه السلام بودم که کنیزکی آمد و با خود دسته گلی آورد و به امام هدیه کرد . امام فرمود: برو، در راه خدا آزاد هستی . پس به او عرض کردم: او که کار مهمی انجام نداده و چنین پاداشی دریافت کرد؟ ! فرمود: آیا نشنیده ای سخن خدای تعالی را که «و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها» (نساء/86) چون شما را احترام کردند، به درودی بهتر پاسخ دهید . ابن روزبهان می گوید :
«اوست که به قدرت غیرت، هرکافر متمردی را از بیخ و بن برمی کند . اوست که در مقام بندگی الهی به وظیفه ذکر پاکی حق تعالی و بزرگی او، جل و علا، قیام به سزا فرمود . او به واسطه طی منازل قرب الهی به اقصی مرتبه توحید رسیده بود .» (12 )
قیام امام حسین علیه السلام در ترازوی قضاوت
13 . ابوالحسن اشعری (متوفای 324 ق)، پیشوای مکتب اشاعره، می گوید :
«چون ستمگری یزید از حد گذشت، امام حسین علیه السلام با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.» (13) حنبل - پیشوای مذهب حنابله - نقل می کند که:
پسرش از وی در باره لعن یزید سؤال کرده، او جواب گفت: «کیف لایلعن من لعنه الله فی کتابه; چگونه لعن نشود کسی که خدا او را در کتابش لعنت کرده است؟ !» عبدالله پسر احمد بن حنبل پرسید: من کتاب خدا را خواندم ولی لعن یزید را ندیدم؟ احمد بن حنبل در پاسخ، آیه شریفه «فهل عسیتم . . .» را خواند و آنگاه گفت: «ای فساد و قطیعة اشد مما فعله یزید; چه فساد و قطع رحمی از فسادی که یزید مرتکب آن شده، بالاتر است؟ !» (14) دکتر طه حسین (متوفای 1973 م)، ادیب، نویسنده و ناقد معاصر اهل سنت، معتقد است:
«از آنجا که حسین از یک سو، مسئول حفظ دین و از سوی دیگر، آزاده و قهرمان است، هرگز در قبال بیعت خواهی یزید، سرتسلیم فرود نخواهد آورد . پس برای رسیدن به هدف خود، باید به هرکار مشروعی دست می زد . بنابراین، برای احتراز و دوری از امر بیعت، به کوفه روی آورد و شهادت را بر بیعت با یزید که به نوعی تایید ستم های او بود، ترجیح داد-از دکتر طه ها حسین- شیخ عبدالله علائلی (متوفای 1996 م)، دانشمند و نویسنده اهل سنت (به گفته خود ایشان وجه تسمیه علایلی بدان جهت است که شجره خانوادگی آنان به امام علی بن ابیطالب علیه السلام می رسد)، با تحلیل اوضاع زمان یزید، سکوت را بر هیچ دیندار و آزاده ای جایز نمی داند . اما در این میان، کسی که از همه بیشتر مسئولیت داشت و در اعتراض به وضع ناهنجار آن عصر از شایستگی بیشتری برخوردار بود، امام حسین علیه السلام بود .
قیام حسین علیه السلام خواست همه مسلمانان بوده است; این قیام انعکاس و طنین گسترده ای به جای گذاشت و تا آنجا پیش رفت که تخت سلطنت امویان را به لرزه درآورد و سرانجام به نابودی کشاند . (20)
21 . شیخ عبدالله علائلی همچنین می گوید:
«هرکس در زندگی، دو روز دارد: روز زنده شدن و روز مرگ; ولی تو ای حسین! تنها یک روز داشتی . روز زنده شدن و حیات; زیرا تو هرگز نمردی، تو جان شیرین خود را بر سرعقیده پاک و هدف بزرگ و آرمان مقدس خویش نهادی، به همین دلیل تا حق و حقیقت و اسلام در جهان زنده است، تو هم زنده ای .» (21)
امام حسین علیه السلام اسوه مسلمانان و آزادگان
22 . محمدعلی جناح، رهبر بزرگ پاکستان، می گوید:
«به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی نمایند .» (22)
23 . شیخ محمد عبده، از دانشمندان اهل سنت و از مصلحان بزرگ، می نویسد:
«هنگامی که در دنیا حکومت عادلی وجود دارد و هدفش اقامه شرع و حدود الهی و در برابر آن، حکومتی ستمگر است که می خواهد حکومت عدل را تعطیل کند، بر هر مسلمانی یاری و مساعدت «حکومت عدل » واجب است و در همین باب، انقلاب امام حسین علیه السلام است که در برابر حکومت یزید، که خدا او را خوارکناد، ایستاد .» (-عنوان مثال درباره ابوعثمان نهدی آمده است:
وکان مقیما بالکوفه فلما قتل الحسین بن علی انتقل منها إلی البصره و قال لا أسکن بلدا قتل فیها ابن بنت النبی صلی الله علیه وسلم
وی مقیم کوفه بود ولی وقتی حسین بن علی (ع) کشته شد به بصره نقل مکان کرد و گفت: در سرزمینی که در آن فرزند دختر رسول الله (ص) کشته شده باشد، زندگی نخواهم کرد.
-پس قیام امام حسین علیه السلام برای همه مسلمانان روشنبوده است-ولی حکومت های ظالم که برملت اهلسنت وشیعه مسلطبودند ازراه فریب خواستند مسئله واژگون کنند- وتاحدی هم موفق شدند- بیسوادی بیخبری عاملی بود که تاثیر گذارشد از طرفی از حکومت بخاطر دین واز جهتی ازجهت تکفیر شدن واز جهتیاز ترس از جهتی دنیامدار شدن- متوجه دعظمت قیام امام حسین علیه السلامکه درجهت تحقق یکزندگی شرافتمندانه واحیاگر دینی ودرک ارزش های واقعی دین برای انها قیام کرد درک نکردند- امروزا راه پیمائی اربعین وافشاگری ها وتبین وتوجیه اهداف امام حسین علیه السلام بردوش ما است که از امکانات- بهترین بهره برداری بکنیم-بوبکر بن عربی که بر مذهب مالک بن انس تفقه میکرد در کتابش «العواصم من القواصم» چنین میگوید:
و ما خرج إلیه أحد إلا بتأویل، و لا قاتلوه إلا بما سمعوا من جده المهیمن علی الرسل، المخبر بفساد الحال، المحذر عن الدخول فی الفتن وأقوال فی ذلک کثیره
هیچکس (از قتله کربلا) بر او (حسین بن علی) خروج نکرده و او را نکشتند، مگر به تأویل بر اساس آن روایاتی که از جد بزرگوارش –رسول الله (ص)– شنیده بودند، در باب خبر از بدی احوال حاصل از داخل شدن در فتنهها و بر حذر داشتن از آن. و این گونه سخنان رسول الله در این امر زیاد است.- اکید بر یادآوری مصائب سیدالشهداء
اهلبیت عصمت و طهارت، بر یادآوری مصائب حضرت سیدالشهدا (ع) به مناسبتهای گوناگون تأکید داشتند. بخشی از خطبههای حضرت زینب کبری (س) و حضرت امام زینالعابدین (ع) در کوفه و شام بیان مظلومیت سیدالشهدا (ع) و در حقیقت، روضهخوانی است. بعد که اهلبیت به مدینه بازگشتند، در آنجا هم مجلس عزای سیدالشهدا پیوسته ادامه داشت؛ به گونهای که امام زینالعابدین (ع) عزاداران را اطعام میکرد1 و این سنت در نزد شیعیان از ایشان به یادگار ماند.
این مجلس عزا چندین سال به طور پیوسته ادامه داشت و یک سال آن، به صورت شبانهروزی بود و بنا بر نقلی دیگر تا سه سال بعد از واقعه عاشورا این مجلس عزا در مدینه برگزار میشد.2 پس از ایشان، امام باقر (ع) وصیّت کردند که تا ده سال در منا روضه بخوانند.3
در دوره امام صادق(ع) فضا بازتر شد و حتی سرودن شعر و مراثی نیز تشویق میشد و شعر نقش مهمی در ماندگاری واقعه کربلا و تحریک عواطف داشت. لذا حضرت افرادی مانند ابوعماره منشد،4 جعفر بن عفان5 و ابوهارون مکفوف6 را تشویق میکند که برای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) شعر بسرایند.
در زمان امام رضا(ع) هم میبینیم که شاعرانی مانند مثل دعبل خزاعی7 برای سرودن اشعار عاشورایی مورد توجه حضرت قرار گرفتند. همچنین استمرار اقامه مجالس عزا در خانهها و بیان فضیلت شعر گفتن در رثای ابیعبدالله (ع) و رفتن به زیارت آن حضرت در هر شرایط و در مناسبتهای گوناگون و ترغیب به زیارت اربعین از ویژگیهای این دوران است. و میراث های پیامبران را به او دادی و از اوصیایی که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادی او نیز در دعوت مردم جای عذر و بهانه ای (برای کسی) نگذارد و بی دریغ خیرخواهی کرد و جان خود را در راه تو داد؛تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانی و سرگردانی (در وادی ) گمراهی و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانی که دنیا فریبشان داد و فروختند بهره (کامل و سعادت خود را) به بهای پست ناچیزی و بداد آخرتش را در مقابل بهایی اندک و بی مقدار و بزرگی کردند.23 خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند، و تو و پیامبرت را به خشم آوردند و پیروی کردند از میان بندگانت آنانی را که اهل دو دستگی و نفاق بودند و کسانی را که بارهای سنگین گناه بدوش می کشیدند و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبایی وو گواهی دهم که براستی تو از پایه های دین و ستون های محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمانی و گواهی دهم که تو براستی پیشوای نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنمای راه یافته ای و گواهی دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوی و نشانه های هدایت و رشته های محکم (حق و فضیلت) و حجت هایی بر مردم دنیا هستند. و گواهی دهم که من به شما ایمان دارم و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آنکه خدا در ظهورتان اجازه دهد.
پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهای خدا بر شما و بر روان های شما و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان آمین ای پروردگار جهانیان. پس دو رکعت نماز می کنی و دعا می کنی به آنچه می خواهی و برمی گردی- قتیل عبرات کشته کهگریه ساز میشود تا سنگدلی ها وخونریزی ها از جهان کنده شود عظمتی که نمیتوان-وصف کرد انچنان عمل کرد که-همهموجودات رابوجداورد .بهحیرت اورد سخترین ممکن را با کامالجوانمردی وازته دل خواسته بهاجرادراورد نمام مبارکش کهکشته نجات است درجهان گردش کند وگناهکاران وخداچویان سوار کند انشالله
.) .» (