بسم الله الرحمن الرحیم—نقدی بر اسطوره اسرائیل با لهام از مقاله جناب روزه گارودی -اسطورها برای ان بوده است که انسان درتمام ابعاداش یاری برساند وبه مرحله کمال نائل شود- انسان زمانی که حتی خط برای نوشتن نداشت وفرهنگ وسنتهای خوداش را توسط بصورت شفاهی منتقل میکرد این فرهنگ وسنت براساس حوادث مهم پایه گذاری میشد سنت ها میبایست بر اساس دلائل متقن واقعی ودقیق باشد ودر عمل کارائی لازم را دشته باشد وغالبا بصورت شعر منتقل میشد وهمیشه از درون جماعات وگروه هابیرون میامد ودرجامعه موردبازبینی وسپس عملیاتی میشد ورهبران منابعکه قدرت جامعه را در دست داشتد انرا برای هدایت جامعه در اینده موردتوجه قرار میدادند ومردانئبزرگی که هدایت انرا بعهده میگرفتند حماسه های ان جامعه رابوجود میاوردند وسپس این حماسه بر گفته از قول وگفته خداوند منان ویا اجداد افسانهای خداگونه شده گرفته میبودوپس از مدتی یک منش دیالکتیکی پیدا شد زمانی که انسان اگاه از قدرت تعقل خود میشد وظائف خوداش راتشخیص میداد وظائف خوداش واعمال سودمند خوداش را تشخیص میداد وسعی میکرد که ایدئولوژی اش به مراتب بهتر ازدیگران باشد بدنبال کشف نهایت ارمانی خوداش بر میامد وبه سمت رسیدن ونائل شدن انر به ان سمت حرکت میکردکه شامل دوبخش بود شادی ونجات که بامهارت وزیبائی تمام انرا ترسیم میکرد ورویای اورا تشکیل میداد وگاهی این خصوصیات را درخدائیبعنوان مثال درهندوستان چون خدای راما وزنش سیتا بدستا میاورد وگفته انان را سرلوحه زندگانی خوداش قرار میداد که بالاترین تصویر یک مرد وزن با افتخار است ویک عبد معنوی انان میشد انان یک زندگانی منزه وپاک را ازانان میطلبیدند- قدرت این خد ایان اسطوری ماوری فکر وگفته ها است- ودر تمام قاره ها تقریبا چنین بود انسان مداوم توسط این اسطورها که مداوم بسمت شگفت تر شدن وبسیار بسط پیدا کردن وپیچیده شدن وافق ها دورتر داشتن وبرای نائلشدن به ان باید هزینهای سخت پرداختن سیرمیکرد وجمعیتهای مختلف را که این نکات را میتوان در اشعار تولسیداس که بر گرفته از اشعاررامایاناه میباشد کم کم انسان در پیشرفت تمدن ا ش توانست روابط خودر ا به سه قسمت تقسیم کند که تشکیل دهنده معنای زندگانی وکوشش در راه اهدافاش بود رابطه خوداش باخداوند منان ورابطهاش با دیگران ورابطهاش با طبیعت که در ایلیلاد دیده میشود که توسط هومر به نگارش در امده است- هکتور مرگی راکه بر اساس فرمان خداوند منان بعنوان یک حل نهائی برای نجات مردمان میپذیرد وبعد همین منش توسط پرومته اجرا میشود که تبدیل به یک سمبل ابدی برای عظمت یافتن وتلاش برای ازادی میگردد این اسطورهاپس از انتخاب شدن بر عظمت ان ملتها وکشورها میافزاید وبر عکس رهبرانی که برای جاه طلبی ودنیا مداری چون جولیس سزار وناپئلونها بر سر قدرت قرار میگرنند سرانجام متوجه میشوند که کشورهای خودشان را کوچک کردهاند ود ر تاریخ ان مردان نمیشود اسطورهای سوار گاری کرد که برای انها سرانجام شکوه وقدرت راببار اورد- در شناخت اسطوره اسرائیل بخصصو از جهت سیاسی ان نمیتوان اسطورهای تاریخی وسیاسی ومذهبی رادر شکل دلخواه انان تجسم داد ونمیتوان گفت که برخورد اسطورهای مذهبی وسیاسی رخ داده است –ادامه دارتد