بسم الله الرحمن الرحیم- - فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها –بخش چهاردهم-نظریات شخصی است- تحلیل خطبه حضرت زهرا علیها السلام کاملا مشخص است که دین از پایه ارکان عقلانی خوداش درجهت پایه های سیاسی جدیدی چرخید. بعد از رحلت جانسوز پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله والسلم درست مانند درعراق امروزی که حزب بعث را ازتمام کارها اداری اخراج کردند قریش راهم به خصوص امویان را از تمام امورات ادارای ورهبری اخراج شدند وجای انها بنی هاشم وجوانان وافراد انقلابی که سرپرست امور مردم میشدندگرفتند ومسلمانان مانند طراز اولی مانند سلمان- درحدود سی نفر بودند که پیامبر اکرم خاطر نشان کرده بودند که انها شایستگی رهبری ندارند واسم انها به یکفرد مسلمان داده بود وقعطا نام انها راهم به خاندان الشریف اش داده بود- چهارده نفر ار انها هم قسم شدند که تعدادی ازانها متعلق به امویان بودندکه یا پیامبر اکرم را بکشند ویا ازمدنیه اخراج کنند وکه حضرت فاطمه سلام الله علیها در سخنرانی با انصار به این موضوع اشاره کردند":چرا با مردمی که پیمان خود را شکسته (نفاق پیشه کرده) وهمی خواستند پیغمبر خود را از شهر بیرون کنند پیکار نمی کنید؟ بعد از رحلت جان گذاز پیامبر اکرم صلوا ت الله علیه واله والسلم زدو بند سیاسی شروع شد که از مهاجران عدهای برای حکومت قیام کنند و امویان وارد میدان سیاست کنند وبا انها همکاری کنند و انها هم میخواستند سرانجام بر قدرت سابق خود باز گردند وحشتی از انها در دل این افراد پیدا شد زیرا تصور میکردند که ابوسفیان میتواند چنین کاری را با جنگ انجام دهد- وترس از بنی هاشم که تا ابد بر اعراب حکمفرمائی کند شکست خفت باری دیگری بود که بر چهره انان که خودرا مغز متفکر میدانستند زشتی نمایانی داشت ودیگر هیچ ادعائی نمیتوانستند داشته باشند- انجنان که حضرت فاطمه علیها لسلام میفرماید": سرهای متبکران را فرو افند تا وفتیکه گروه متشکل انان پراکنده ومنهزم گشتند:" دو شرگ موجود بود یک بتان ودوم جناب ابوسفیان که خود را متولی بت فلمداد میکرد هم شرک دیگری بود- هم خداوند درقران وهم پیامبر اکرم منافقین به خصوص بنی امیه وان سی نفر ویهود ومشرکین را بعنوان دشمنان قسم خورده وخطرناک معرفی کرده بودندحضرت فاطمه علیها السلام میفرمایند"::-نحریم شرک= انواع ان-را وسیله اخلاص در بندگی قرار داد بنابراین ای مردم تقوای پیشه کنید .ان گونه که شایسته او است واز مخالفت اش بپرهیزید:" اولین سئوال که به نظر میرسد بسیار مهم است چرا قریش ویاران نفوذی اش در مدینه اول رسول اعظم صلوالت الله علیه واله والسلم وسپس حضرت علی علیه السلام وبعد حضرت فاطمه السلام الله علیها را مورد چنین ضربات سخت فرار دادند زیر ا افراد زیادی که بعضی ازانها هم ریاست قبائل بودند وهم جنگجویانی بودند که درنبرد ها خوب جنگیده بودند مانند زبیر وطلحه جواب ان روشن است اولا حضرت رسول تعیین کننده ونصب ولایت را بعهده داشت ولایت به حضرت علی علیه السلام واله والسلم میرسید سعی در کشتن ویا فراری دادن ایشان نشد وبا یک طرح هجومی ضربتی که بتوانند پیامبر اکرم صلواتالله علیه واله والسلم را بترساند ومرعوب کنند وارد مانور ان شدند ولی نتجهای جز لعنت پیامبر اکرم چیزی نصیب انان نشد وحضرت علی علیه السلام هم بعنوان وصی وخلیفه بعدی با نام امام انتخاب شد- قریش با مدنیه جنگیده بودند وانروز هم قدرت درمدنیه بود لذا نمیتوانست با قبائل مدنیه وارد نبرد شود که بعضی از رهبران قریش هم دران زمان در مدنیه بودند واز انصار حمایت میکردند ابوسفیان ودیگر رهبران قریش ومدینه هیگاه رهبری مذهبی عربستان را نداشتند ولذا بنی هاشم از محبوبیت خاصی برخوردار بود وهیچگاه جنگ مهمی با بنی هاشم نداشتند ومیخواستند همان روش جاهلی باز گردد ودوبار قریش به ریاست برسد وچناچه کسی ادعائی داشت باشد قدرت شمشیر قضاوت خواهد کرد اعراب برای جنگ راه ترور شخصیت رهبران مخالف را بخوبی میدانستند وان تهییچ از راه خون کشته شده گان بود که مشهور به پیراهن عثمان شد وچنیین وانمود کردند طرفداری از علی علیه السلام سرانجام جنگ خونینی را بر پا خواهد کرد وعدم انتخاب حضرت همه در صلح وارامش خواهند بود- ادامه دارد