بسم الله الرحمن الرحیم- نیم نگاهی به غزل – سبک باران ساحلها- نطریات شخصی است اینان ادم های شریعت هستند نه مردان طریقت- عرفان مشکل اش در بیان ان ودرتجربه خارجی ان است که نپخته است-همه کارم زخود کامی به بدنامی کشید اری- نهان کی ماند ان رازی کزان سازندمحفلها- در جاده درست عرفان الا یا ایها الساقی وناولها- که عشق اسان نمود –ولی افتادمشکها- همه تقسیرحروف مقطعه مینویسند وما هم بنویسیم- گرچه شرط بران انست که مخفی باشد ولی شیطان توی رگ وپوست انسان میرود که تجربه خارجی داشته باشد ولی مخاطب نفهمد که موضوع چیست وبگوید وبخندد فلانی سئوال پلیسی میکنی- عرفان مانند شراب نوشیدن است اولش ساده است ولی بعد مشکلات دارد دربیت بعدی مشکل راتعریف میکند- به بوی نافه ئی کاخرصبا زان طره بگشاید- زتاب زلف مشکینش چه خون افتاد در دلها- چون حافظ واستاد ونگهبان عرفان امام معصوم علیه السلام است در خطا- شب تاریک وبیم موج وگردابی چنین هایل – کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها- حضوری گرهمی خواهی ازو غایبمشو حافظ- متی ما تلق من تهوی دع الدنیا واهملها-