بسم الله الرحمن الرحیم- بحث درون وبحث بیرون- این بحث یکی از پیچیده ترین مقولات انسان شناسی است- بستر حل بسیاری از مسائل است- درک بیرونی ودرک درونی دومقوله ایست برا ی رسیدن به ان نیازمند بسترسازی زیادی است در سکولاریسم برپایه درک بیرونی است دلیل عقلانی اش اثبات خارجی بیرون روح است که به تجربیات خارجی متکی است ودرک درونی وتعقلات درونی زمانی دقیق است که درخارج اثبات شود یک مسئله رامطرح کنم سئوال در براره مسیحیت این است که چطور رومی های در فلسطین به مسیح علیه السلام ایمان نیاوردند ورومیان در روم ایمان اوردند ویایک مثال قرانی چرا سحره به حضرت موسی علیه السلام ایمان اوردند ولی فرعونیان ایمان نیاوردند سکولاریسم قبل از اگوست کنت نه فطرتراقبول دارنند ونه عقل محض را وفقط یک نیاز انسانی را مطرح میکنند که بر اساس درک بیرونی حل میشود واگوست کنت فرمودند ممکناست باشد چیزی عقل ما به ان نرسد وچون عقل نمی ر سد انرا بی معنا میدانیم یعنی نمیتوانیم درک کنیم وتوجیه کنیم- که دانرا قران درک افاقی مینامد وهمین درک بیرونی وافاقی خود نیازمند بستر سازی است مرحوم عباس یمنی شریف در کلمیبا روی درک علوم وساده نوشتن ودقیق فهمیدن کار کرده بود لذا هر تعریف مشکل میکانیک ویا هر پدیده علمی دیگر مجلات خاص اورا ازدانشگاه کلمبیا میخواست ومحشر تعریف میکرد ودر بستر سازی درک درونی بسیار کار کرده بود بگذریم از نفس اماره به سو که ضد عقل است وتوجیه ناشایست دارد وبا وجدان درگیر است وشرط نفس امار بودن با وجدان وانصاف وکمال درگیر شود- ولی یثک بعد انسان که اصطلاح میکنم استنباط درونی خالص وجود دارد که شاید اشراق از زیر گروه ان باشد وهمان است قران شناخت نفسانی میگوید که تنها عقل نیست بلکه فطرت هم هست وترکیب از هردو است وبه همین علت ترجمه ان نمادی ازان است وبعنوان مثال بودا میگوید ه کاخ من اتش گرفت تا پیرزن همسایه کاخ من بتواند شعله ازان بگیرد تا اجاق خودرا روشن کند چنین بحثی راسکولاریسم نمی پذیرد ولی برا ی بودا بعلت های زیادی این نتجه عقلانی بوده است وبرای دیگری ممکن است به نحو دیگری اثبات شود مهم این است جناب بودا به ان معتقد شده است وقابل باز گشت نیست وسکولاریسیم نمیتواند عقاید ایشان را برای ایشان نادرست اثبات کند فرق عبداله بن زبیر باسلمان رحمت الله درمقالم حضرت علی علیه السلام از لحاظ باطنی نه حدیثی همین جا است وعبدالله بن زبیر پدرش درسطح علی علیه السلام میبیند وفروتنی پدراش درمقابل حضرت علی علیه السلام تحقیر بی جهت میداند- بر گردیم به دوران پس از رحلت حضرت رسول صلواتالله علیه واله والسلام نظریات شخصی است راجع به بیتالمال صحبت زیادشده است ولی درعمل درمردان هرکس اول زیاد شمشمیرزده است ملاک بوده است نه حتی قدرت سیاسی داشتن وجنگ بین دوایده اغاز شد که عثمان ومعاویه قدرت ملاک میاوردند وطلحه وزبیر ملاک شمشیر زدن وخان عایشه ام المونین سهم خودرا چنین میدانست که بیاد از زن معاویه وزن عثمان بیشتر باشد لذا مسئله زمین که دران زمان بالاترین درجه اقتصادی داشته است ومفصل صحبت شده است حتی برای انزمان درک زیادی ندارنند وسپس مسئله معدن که دکنر مورد نیاز بوده است وکمترهم بحث شده است وسپس مسئله استخراج از دریا باز کمتر شده است ولی ئرمسائل ساخت وسایل صنعتی بحث زیادی نشده است وبه نظر حقیر ضعف اسلام نیست ودلیل اش ان است که بیادیک بستر سازی رخ دهد تا مسائل پیچیده ان روشن شود همانطور نمیتوان دروس عالی ریاضایت را درسطح کلاس اول ابتدائی مطرح کرد چون قدرت تعقل ان استنباط درونی راندارد- لذا جنان استادخانم انگلیسی درباره انکه چرا فرماندار رومی به مسیح علیه السلام ایمان نیاورد ولی همان شخص نامهای به روم نوشت که مسیح فردی تا حدودی دانشمند است ایشان را بطلبید وبا ایشان مناظره کنید زیر ا نشان میدهد که سطح سواد ودرک درچه حدودی بوده است – وخود نشان دهنده مطلب عمیقی است -ادامه دارد