بسمالله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است هرگاه اصفهانیان عزیزمرض داشید که خوب نشد برسرقبر علامه ایت الله خاتون ابادی بروید کهتنها انگلیسی از اصفهان ان زمان کتابی باکلیه ریز درشت نوشتند پدرمن بهاین امد قبلا دهسال دربیروت بود اول بورسیه دولتی درزبان عربی نزدیکی ها گرفتنمدرک بهاایشن گفتن فرانسهبخوانید دوسال گذشت گفتند انک این گلسیی بخوانید ایشانمدرک عربرا کامل کرد ولی مدرک به تهران نفرستاد سفیر ایران انجا دوست ایشانبود وشاگرخصوصی ایشان فرمودند رضا شاه با اعراب درافتاده است- چند مقاله بزبان عربی براشاهان ایران انتخاب خودات تاحدی مثبت بنویس -من وفقط جریان رامیگویم وگرنه انهادرسطل زباله میاندازنم- بیروت مرکز تعلیمات دیپلماتیک امریکا ایشان بادرجه سروانی وارد ارتش میشود برای دوساله بعدا ریس برپاکردن سواره نظام یعنی توپ خانه که گاری ها ی توپ را با اسب میکشیدند واندک نبرد سواره که بخاطره امدن ماشین منسوخ شدا وانگلستان بوده است که به انهاپدرم من فارسی یاد داده است وانها به ایران امدند چه امریکایی وچه انگلیسی گفتندمادکتر داریم دارو وکتاب وروزنامه وکتب نظامی داریم وبه فامیل شما ویزا میدهیم که خیلی سخت بوده است مردم چند سال درترکیه میماندند تابع ترکیه میشدند تاویزای خارج بگیرنند ویا کشوری ماندکویت-سربازان همه نوع مرض داشتند ودراصفهان فقط درمانگاه داشت باچندتخت پدرم از سربازان حصبه گرفت تمام دوا های خارجی داخلیراخورد وخوب نشد تا پای مرگ رفت در چهارباغ یک حوزه است به همین نام ایشان قبلا به حوزه انجا میرفته فرد ریاست واقعا ملا دیده بود وبا ایشان بزبانعربی وفارسی مسائلی مجادله میکرد وبهفقه سنی در بیروت فراگیری زیادی داشت چو ن اغلب انها سنی بودند- ایشان دراصفهان سواره نظام را تاسیس کردوتعلیم داد نزد ایشانمیرود جریان خودرا میگوید ایشان میفرماید وضع شما وخیم است بر سرقبر علامه العظمی خاتون ابادی بروید ایشان میرود ومقام علی ایشان بیشتراز علامه مجلسی رحمت اللهعلیه است خوب میشود هرچه جستجو میکند کتابی درباره ایشان پیدا نمیکند به یک انگلیسی توریست پول میدهد که یک کتاب درباره حضرت خاتون ابادی برای ایشان بفرستد خاتون ابادی اسم یک روستای کوچک است یک کتاب مفصل درباره اصفهانمیفرستد چیزی نبوده است که نوشته نشده است بعداسفارت ایران وعراق در لندن توضیح میدهم یک داش نتراشیده ونخراشیده که صدای اش مداوم کلفت میکند وتوهین هم میکند ذره ای انگلسی بلد نیست مسئول دانشجویان است من همجا فهمیدم کار اقایان تمام است ازمردم ایرانمیترسند مخصوصا دانشجو وانهم دانشجوی خارج یاهرکس بهخارج رفته است البته تاحدی حق داشتند کمکها ی نجمومی به اپزسیسون میکردند واطلاعات زیادی باخود به ایران میاوردند جریان اش بماند ولی یک سفیر کبیر ناب داشت-من دنبال یک دیپلماتبودم که بگویم که حال مقدرات کشورما دردست شما ها است اقلا ایشان راشاه کنید
بعدا متوجه شدم مخصوص دختران دانشجوی اینگلسی ماتمدن شمارا گذاشتیم توی جیب کوچمان یک لبخند هم میزدند-خلاصه ایشان پس ا ز بهبودی برسر قبر ایشان هفته ای یک بار میرفته است مردم اصفهان از ایشان بیشتراز حضرت عزرائیل میترسیدند ایشان سرش را به پاین میانداخته و مداوم لبخند میزده هر چه میخریده است بزور پولش را قبول میکرده است در رستوران ایشانپول غذارا زیر رومیزی بوته جغل میگذاشته است حال میگویند بوته چاپی وانعام به سختی گارسون قبول میکرده است ومداوم درطیقه دوم حوزه روبرو درب کتابخانه بوده است ا نجا مطالعه میکند جناب ملا رحمت الله علیه میفرماید یک خانم اینگلیسی امده است درباره شیعه ما صحبت کردنم خیلی خوشش امده است-یک مقاله بفارسی دارد ویکمقاله به اینگلیسی لطفا انرترجمه کنی د ایشان انرا ترجمه میکند البتهبعاد از دانشگاه اقتصد انگلستین یکمدرک تعلیم بهکودکان غیر انگلسیی ودوم تعیلم زیبان انگلیسی به بزرگان غیر انگلسیی واصلاحات خاص وحروف اضافه که نقش کلیدی درساختن لغت دارد یامیگرید یک دفعه ایشا متوجه میشود برسر قبر میرود-بارگاه خراب کردند که بزرکتر بسازنند پیراهن خودرا درمیاورد وشروع میکند که کا ه گل درست کند ما یککاهگل داریم ویک خاک گل داریم درهمین موقع اقای وزیری میاید ایشان هم دردانشکاه اقتصاد درس میخوانده است ودوست ایشان بوده است ایشانرابکناری میکشد اگر رضا شاهبفهمد توراتوبیخ سخت میکند رضاشاه سنت اش اول کشیده زدن ایشانمیگوید من به رضا شاهمیگویم درمانگاه شما منرا معالجه نکرد حضرت خاتون ابادی رحمتالله علیه معاجله کرده استکشیدهزد ومن هم یککشیدهمیزنم هرچه میخواهدبشود ایشان بعداز دو روز ایشانرا درکتابخانه میبیند ومیپرسد فلانی افتاب ازکجا طلوع کرده است؟ میفرماید دیررو سه واقعه ناگوار رخ داد خانم خواست یکفنر گردن کلفت را جا بیاندازد دررفت دست راسترا شکست دخترم ایشانرامیخواست به درمانگاهبد سر خود پای اش شکست سوار ماشین شخصی شدند تصادف کردند خانم من درکما است رفتم سر قبر پنچاه توماندادام وگفتنم جناب من غلط کردم کتاب را ان اینگلیسی فرستاد چیزی حتی کوچک نبود که درکتاب بودهرمحله مال نژادی بوده است قمی و کاشا ن شیراز ارشتیکت خودشان داشتند ولهجه خودشان داشتند تمامکروکی اصفهان را کشیده اس وخانهار مشخص کرده است بنظر میرسد از اصفهان به سمت جنوب وازاطراف ان از طریق کاروانهای اصفهان به بغداد ویاجای بالاتر میرفته است ازتهران به سمت اصفهان در هفت کلیمتری اصفهان دوت تپه است که انزامان بسیاربلند بوده است وبه اصطالح درغروب بادگیر بوده است شهری که اطرافانهابیابان ودر حلقه کوه هستند هوای دم کرده دارند مگر به بلندی ها بروند دراطراف انجاشهرکی عظیم ازمسافران به سمت عراق میمدند دوماه یابیشتربودند تا کاروانپرشود حتی ذکر کرده است یک کاروان هزارشتر داشته است که خرجیان گفتندانجارا بازستان شناسی کنید به وسایل گیچ کننده میرسید- ولی بیشار سیصدمتر پاین است شاید ارزشی نداشته باشد اما جریان حضرت ایت الله خاتون ابادی مختصر این است ایشان با عللامه ایتالله العظمی مجلسی درگیر ی پیدا میکند که چراجلوی شاه عباس را درخلاف نمیگیرید-شاه عباس متوجه میشود دوتا میر غضب میفرستاد چناچه فضولی کنید گردن رامیزنم تو ازمدیریت جامعه چیزی بلد نیستی تمام کتاب ها ایشان میسوزاند فقط به دو طلبه اجازه میدهد که نزد ایشان بروند ایشان پساز فوت خانم خود ودورشدن فرزندان فکر مهاجرت بهنجف رخمیدهد ودریک غروبی به محل کاروانمیرود ومیگوید بزودی ما حرکت میکنیم ولی برای شمما بالای تپه جایگاهی درست کردیم که اقلا غروب بد گیرشودند یکمقدار جارابرای افاد انجا درست کرده بودند-ایشان تصور میکرد عاقبت اصفهان مضمحل شدن است مانند قوم لوط غحیب قبله انجه روبه اصفهانبوده است اینراباید جغرافی دانها ومنجمین علت اش بیان کننددر رکعت دو م نماز مغرب که بلند میشود میبینند تمام خانه های اصفهان نور از زمین به اسمان-میرود یادارند اذانمیگویند ویا دارند نماز میخواند وقتیکه اینده اصفهان ملاحظه میکند برمیگرد خانه تادم مرگ درخانه بوده است دردانشگاه بودممداوم بچه های اصفهان بیانمیکردند منجمین غربی بالای ان دو تپه را رصد کردن میروننداز ایشان خواستم دلیل رابپرسندمعلوم شدند از عراق مثلا نجف به اصفهانمیامدند گاهی دویست کیلومتر فا صله رسندن به هفتاد کیلومتر وبعد هفت کیلومتر درجهان بینظیر است اینها با وسایل سابق وجدید سعی میکردند تجربه کنندولی حدیث موثق داریم که امامالزمان علیه السلام در اصفهان خانه دارد ویک در کشوری خانه دارد ودرانجا بشکل انها درمیاید وبازبان بهترازانهاصحبت ایت اللهمرحوم خادمی رحمت الله بیسروز درمکه درب خانه هار دونفربودند زدند وتا ذخانه ای که فردی گفت خانه امام مالزمان است وامام درحال عبادت ودعا است وازاینجافرار کنید