کتاب التوحید 23
و کار ندارند بلکه بر پروردگارشان توکل میکنند. عکاشه بن محصن
برخاست و گفت: از االله بخواه که مرا از جمله آنان قرار دهد. رسول االله ص
فرمود: تو از آنانی. فرد دیگری بلند شد و گفت: از االله بخواه که مرا نیز از
آنان بگرداند. رسول االلهصفرمود: عکاشه، از تو سبقت گرفت».
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
1ـ بیان تفاوت درجات مردم در توحید.
2ـ معنی توحید حقیقی.
3ـ خداوند یکی از امتیازات ابراهیم را چنین بیان کرد: ]>=<
? Z. یعنی از مشرکان نبود.
4ـ یکی از صفات اولیاء االله این است که: ]ßÞÝÜ Z یعنی
هیچ کس را با پروردگارشان شریک نمیسازد.
5ـ از علامات توحید حقیقی اینست که افسون و داغ ترک داده شود.
6ـ جامع تمام خصلتهای نیک، توکل نام دارد.
7ـ درک واقعی اصحاب پیامبر که دانستند بدون عمل نمیتوان به این
مقام رسید.
8ـ اصحاب چقدر شیفتهی ابواب خیر بودند.
9ـ فضیلت این امت بر دیگران هم از نظر کم و هم از نظر کیف.
10ـ فضیلت پیروان موسی.
11ـ سایر امتها بر رسول االله عرضه گردیدند.
24 کتاب التوحید
12ـ هر امتی جداگانه با پیامبرش حشر میشود.
13ـ کسانی که از پیامبران حرف شنوی داشتهاند، همیشه از دیگران کمتر
بودهاند.
14ـ برخی از انبیاء بخاطر اینکه کسی گوش به حرف آنها نبوده، تنها
حشر میشوند.
15ـ نه از کثرت تعداد، باید مغرور شد و نه از قلت مأیوس گشت.
16ـ جواز رقیه خواندن برای چشم زخم و گزیدگی.
17ـ عمق فهم گذشتگان نیک آنجا که سعید فرمود: «کار خوبی کرده
کسیکه فقط آنچه را که شنیده بیان کردهاست». پس معلوم میشود که این دو
حدیث با هم تعارضی ندارند.
18ـ گذشتگان نیک امت، هرگز کسی را به آنچه که نداشت تعریف و
تمجید نمیکردند.
19ـ اینکه رسول االله ص فرمود: «تو از آنانی» یکی از علامتهای نبوت
ایشان است.
20ـ منزلت عکاشه بن محصن.
21ـ جواز استفاده از سخنان کنایهآمیز.
22ـ اخلاق نیکوی رسول االلهص. کتاب التوحید 23
و کار ندارند بلکه بر پروردگارشان توکل میکنند. عکاشه بن محصن
برخاست و گفت: از االله بخواه که مرا از جمله آنان قرار دهد. رسول االله ص
فرمود: تو از آنانی. فرد دیگری بلند شد و گفت: از االله بخواه که مرا نیز از
آنان بگرداند. رسول االلهصفرمود: عکاشه، از تو سبقت گرفت».
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
1ـ بیان تفاوت درجات مردم در توحید.
2ـ معنی توحید حقیقی.
3ـ خداوند یکی از امتیازات ابراهیم را چنین بیان کرد: ]>=<
? Z. یعنی از مشرکان نبود.
4ـ یکی از صفات اولیاء االله این است که: ]ßÞÝÜ Z یعنی
هیچ کس را با پروردگارشان شریک نمیسازد.
5ـ از علامات توحید حقیقی اینست که افسون و داغ ترک داده شود.
6ـ جامع تمام خصلتهای نیک، توکل نام دارد.
7ـ درک واقعی اصحاب پیامبر که دانستند بدون عمل نمیتوان به این
مقام رسید.
8ـ اصحاب چقدر شیفتهی ابواب خیر بودند.
9ـ فضیلت این امت بر دیگران هم از نظر کم و هم از نظر کیف.
10ـ فضیلت پیروان موسی.
11ـ سایر امتها بر رسول االله عرضه گردیدند.
24 کتاب التوحید
12ـ هر امتی جداگانه با پیامبرش حشر میشود.
13ـ کسانی که از پیامبران حرف شنوی داشتهاند، همیشه از دیگران کمتر
بودهاند.
14ـ برخی از انبیاء بخاطر اینکه کسی گوش به حرف آنها نبوده، تنها
حشر میشوند.
15ـ نه از کثرت تعداد، باید مغرور شد و نه از قلت مأیوس گشت.
16ـ جواز رقیه خواندن برای چشم زخم و گزیدگی.
17ـ عمق فهم گذشتگان نیک آنجا که سعید فرمود: «کار خوبی کرده
کسیکه فقط آنچه را که شنیده بیان کردهاست». پس معلوم میشود که این دو
حدیث با هم تعارضی ندارند.
18ـ گذشتگان نیک امت، هرگز کسی را به آنچه که نداشت تعریف و
تمجید نمیکردند.
19ـ اینکه رسول االله ص فرمود: «تو از آنانی» یکی از علامتهای نبوت
ایشان است.
20ـ منزلت عکاشه بن محصن.
21ـ جواز استفاده از سخنان کنایهآمیز.
22ـ اخلاق نیکوی رسول االلهص. باب (3): موحد واقعی بدون حساب وارد بهشت خواهد شد
االله? میفرماید: ]65 7 :98;>=<? @Z.
[نحل: 120]. «ابراهیم (به تنهایى) امتى بود مطیع فرمان خدا; خالى از هر گونه
انحراف; و از مشرکان نبود».
همچنین فرموده است: ]ßÞÝÜÛÚ Z] مؤمنون59:].
«و آنها که به پروردگارشان شرک نمىورزند».
از حصین بن عبدالرحمن روایت است که گفت: من نزد سعید بن جبیر
بودم که گفت: چه کسی از شما، پاره ستارهای را که دیشب سقوط کرد دیده
است؟ گفتم: من دیدهام. البته من در حال ادای نماز نبودم بلکه حشرهای
زهرآگین به من نیش زده بود. گفت: آنگاه چه کردی؟ گفتم: رقیه خواندم.
گفت: چرا رقیه خواندی؟ گفتم: بخاطر حدیثی که از شعبی شنیده بودم.
گفت: چه حدیثی؟ گفتم: او از بریده بن حصیب نقل میکرد که گفته است:
رقیه خواندن جایز نیست مگر در دو مورد، در چشم زخم و در گزیدن
حشرات. سعید گفت: کار خوبی است که انسان چیزی را که شنیده است،
بدون کم و کاست بیان کند. ولی ما روایتی از ابن عباس داریم که رسول االله
شد. آنگاه فرمود: اینها کسانی هستند که با افسون خواندن و داغ و فال بد، سر«(در شب معراج) امتها بر من عرضه شد. میدیدم که با هر یک از انبیا،
گروهی از پیروانشان است و با بعضی یک نفر و دو نفر بود و با بعضی هیچ
کس نبود. آنگاه جمعیت انبوهی به من نشان داده شد. فکر کردم که امت من
هستند. به من گفتند: این موسی است با قومش، دوباره نگاه کردم دیدم
جمعیت انبوه دیگری است. به من گفتند: اینها امت تو میباشند. و همراه آنان
هفتاد هزار چنیناند که بدون اینکه از آنها حسابی گرفته شود یا عذاب داده
شوند، وارد بهشت، میشوند. پیامبر ص اینرا گفت و برخاست و به خانه
تشریف برد. حاضران به اظهارنظر پیرامون این گروه پرداختند. بعضی گفتند:
اینها اصحاب پیامبر ص خواهند بود. عدهای میگفت: شاید کسانی باشند
که در اسلام متولد شده و اصلاً شرک نورزیدهاند. خلاصه اینکه هر کس
چیزی گفت، تا اینکه رسول االله ص دوباره تشریف آورد و از ماجرا باخبر
شد. آنگاه فرمود: اینها کسانی هستند که با افسون خواندن و داغ و فال بد، سرشد. -رقیه یعنی افسون یاسحر ویا دفتر افسون وسحر-بسم الله الرحمن الرحیم ازکتاب توحید ابن وهاب