گزارش(2712)
گزارشی از تورات
شباهت آدم به خدا
(عظمت یافتن آدم تا به خدا)
در اولین آیات تورات و درهمان صفحه اول ، خداوند ،خودش را معرفی میکند (که البته قرار است بعدا آدم شبیه همین خدا بشود) بنابراین اولین ویژگی های خداچنین میشود:
1-صفتِ " خلاقیت" که آفرینش آسمانها وزمین است وخدارا بعنوان خالق ، معرفی میکند
گوئیکه آدم هم، زمانی میتواند بصورت خدا وموافق خدا بشود که توانائی خلاقیت و ابتکار را داشته باشد ودر مرحله خلاقیت باید بتوان جهان های تازه بیافریند
که چهارنوع جهان برای آدم است :
الف-براساس تلاش خود ومقدماتی که میسازد ، آینده خودش را بوجود می آورد (معادهای فراوان و پی در پی که تمدن ساز میشود)
ب-براساس کلماتی که میسازد ، آینده هم مطابق آن شکل میگیرد
پ-براساس تصورات وتفسیرهای خودش از محیط وزندگی میتواند جهانی بسازد که خودش درآن تنفس کند
ج-براساس خواسته ها و آرزوهای خودش(دعاها ونیایش ها وستایش هایش وپرستش هایش) به سمتی میرود که آرزوهایش محقق شوند
خدا با کلمات خود این جهان را ساخت پس آدمیان هم با کلمات نیکو به ساختن جهان خود اقدام میکنند
طبق آئین زرتشت
هرکلمه نیکو دارای قدرتی شگرفت است و"ایزد واچ" بالای سرهر کلمه ای حضور دارد یعنی هرکلمه نیکوئی تجلی یک نیروی الهی است واثرگذار درجهان هستند
هرکلمه نیکوئی موجب گسترش خیر میشود وبدی را دور میکند (شبیه تعلیم آدم الاسماء )
2-نظام احسن
و خدا دید که تاریکی در زمین مستولی گشته پس به آفرینش روشنائی پرداخت و خدا گفت که روشنائی بشود و روشنائی شد و خدا روشنائی را دیدکه نیکوست و خدا روشنائی را از تاریکی جداکرد وخدا روشنائی را روز نامید و تاریکی را شب نامید وبدینسان روز اول هفته شکل گرفت
بنابراین انسانها هم باید بتوانند از تاریکی(جمود وسکون وجهل ) بیرون بیایند و روشنائی را کشف ویا آفرینش نمایند تا با نیکیِ روشنائی آشناشوند و مبحث نیکوئی شکل بگیرد وجهان احسن را کشف کنند ویا شبیه آن را بسازند (تمدن ها بسازد) وبیاموزند واز تقابل بین تاریکی و روشنائی بتواند نیکوئی را تشخیص دهد(یعنی به" درخت معرفت" از طریق نیروی عشق -حوا- نزدیک شود)
3-نام گذاری
خدا روشنائی را آفرید و آن را روز و تاریکی را شب نامید
انسانها هم باید توانائی نام گذاری و اسم گذاری پیدا کنند به آن چیزهائی که میسازند مثلا شهرها وتمدن ها و موبایل وکامپیوتر میسازند و یا هنرمند میشوند وانواع ترانه ها وموسیقی و شعر و رقص میسازند
تا آدمیان به روح های پاک و تازه دست نیابند امکان ساختن وخلاقیت نخواهند داشت و "اسماء "پس از ارواح می آیند و ذات انسانها باید روح های پاک بخودبگیرد تا به کشف و خلاقیت وابتکارات برسند (ابتدا باید از" درخت معرفت" بچشد تا به جاودانگی نزدیک شوند)
وهر روحی یک صفت تازه به انسان می دهد وخلاقیتی از پی آن رخ میدهد که منجربه ساختن کلمات واسماء میشود برای دریافت روح تازه الهی می بایست مقدماتی و تلاش هائی بنام "سویته" بکند تا "نفخت فیه من روحی" هم صورت گیرد(حجر-29) یعنی هرانسانی توانائی دریافت تا 400 روح پاک را دارد هم یکی از هنرمندان ونویسندگان یا مخترعین وکاشفین ودانشمندان علوم تجربی میتواندبشود همچنین میتواندبه صفات الهی و اسماء الحسنی دست بیابد
همچین که انسان ها به روح تازه واسماء تازه برسند(از درخت حیات بچشند)، شبیه خدا میشوند (خلیفه خدا در زمین) دراینصورت ، جهان به تصرف وتسخیر انسانها درمی آید و فرشتگان و روان جهان درخدمت چنین انسانهائی قرار میگیرند وسجده آدمیان میکنند(بقره-34)وآدمیان داخل بهشت خدا میشوند:
{باید بهشت را از این دنیا به آخرت ببریم!!!
بدون بهشتی شدن دراین دنیا نمیتوانیم به بهشت جاودان برسیم لذت بهشت راقبلا بایدچشید }
روز اول به خلاقیت ونیکی ها و کلمات و خیال ها انجامید
روز دوم با آفرینش آسمان آغاز شد و خشکی پدید آمد که زمین نامیده شد و اجتماع آبهارا دریا نامید و روز سوم و چهارم و پنجم را به آفرینش گیاهان و خورشید وماه وستارگان وحیوانات و پرندگان پرداخت و که همگی از نگاه خدا نیکو بودند (جهان احسن)
ودر روز ششم آدم را شبیه وبصورت خود آفرید تا برهمه آنها حکومت کند (درزمان ما گوئی به روز ششم رسیده ایم که آدمیان با مهندسی ژنتیک و با ساخت ربات ها که شبیه انسان بودند ودارای هوش مصنوعی بودند ، خلاقیت آدمیان شبیه خلاقیت خدا برای آفرینش موجودی شبیه خود تبدیل شد )
و روز هفتم خدا ازهمه کار دست بکشید وآرام گرفت و روز هفتم را مبارک نامید و تقدیس کرد
نتییجه:
آدمیان درحال رسیدن به خدا (عقل کل)هستند وخداوند درطرح آدمیان موفق بوده است که به "خلاقیت" و ساختن کلمات نیکو و اسماء و ساختن "نظام احسن" رسیده اند زیرا توانسته اند حدود400 روح پاک را ازخدا (روح مطلق)بگیرند تا به عقل وعلم وتمیز بدی از خوبی وساختن تمدن ها برسندوسپس به مرحله جاودانگی وارد شوند(علی رغم آفات وصدمات)
محمدجهانی