) رهستیشناسی یا اونتولوژی (به فرانسوی: Ontologie) مطالعه فلسفی طبیعت هستی، شدن، وجود یا حقیقت است؛ همچنین به عنوان پایه مقولات وجود و روابطشان.[1] هستیشناسی که بهطور سنتی به عنوان بخشی از شاخههای عمده از فلسفه، یعنی متافیزیک شناخته میشود، اغلب با سوالاتی از قبیل اینکه چه چیزهایی وجود دارند یا ممکن است گفته شود وجود دارند و اینکه چگونه چنین اشیایی ممکن است در یک سلسله مراتب گروهبندی شوند و طبق شباهتها و تفاوتهایشان تقسیمبندی شوند. اگرچه هستیشناسی به عنوان یک امر فلسفی به شدت فرضی است، همچنین در علم اطلاعات و تکنولوژی کاربردهایی مانند مهندسی هستیشناختی دارد. یک تعریف بسیار ساده از هستیشناسی این است که ببینیم کلمه «چیز» در بافت (به انگلیسی: context) چه معنایی دارد.
بررسی اجمالی
از کجا آمدهایم؟ کیستیم؟ به کجا میرویم؟ نقاشی اثر پل گوگن، نقاش فرانسوی
برخی از فیلسوفان، به ویژه از مکتب افلاطونی، ادعا میکنند که همه اسمها (از جمله اسمهای انتزاعی) به اشیای موجود اشاره میکنند. دیگر فیلسوفان ادعا میکنند که اسمها همیشه اشیا را نامگذاری نمیکنند، بلکه برخی از آنها نوعی خلاصهنویسی برای ارجاع به گردایهای از اشیاء یا رخدادها را فراهم میکنند. در دیدگاه دوم، ذهن، به جای ارجاع به یک شیء، به مجموعهای از رخدادهای ذهنی اشاره میکند که توسط یک فرد تجربه میشود؛ جامعه به گردایهای از اشیای دارای برخی ویژگیهای مشترک اشاره میکند، و هندسه، به مجموعهای از نوعی خاص از فعالیتهای فکری اشاره میکند.[2] بین این قطبها از واقعگرایی و نامگرایی، انواعی از واقعگرایی متعادل قرار دارد. یک هستیشناسی ممکن است شرحی ارائه دهد که چه واژگانی به موجودات اشاره میکنند، و چه واژگانی نمیکنند، چرا و اینکه چه دستهبندیهایی نتیجه میشود.[نیازمند منبع]
برخی از پرسشهای بنیادین
پرسش اصلی هستیشناسی شامل موارد زیر هستند:
«چه چیز را میتوان گفت که وجود دارد؟»
«چیز (شی) چیست؟»[3]
«در چه دستههایی، در صورت وجود، اشیای موجود را میتوانیم مرتب کنیم؟»
«معنای وجود چه چیزهایی هستند؟»
«چه حالات مختلفی از بودن اشیاء وجود دارد؟»-ادامه دارد