بسم الله الرحمن الرحیم-نبردعاشورا ورزیشه های ان-بخش نهم-دررهبری امام حسین علیه السلام با رهبری حضرت موسی علیه السلام یک اختلاف فاحشی وجود دارد وان این است که قبلاپیامبر اکرمصلواته الله علیه واله والسلم تمام حقایق راتا انقلاب مهدی علیه السلام بیان کردند وجریان عاشورا توسط خاندان اهلبیت مکرم رسول اکرم سلامالله علیهم اجمعین حتی باجزئیات بیان شده بود وهمه افرادبخصوص یاران امام حسین علیه السلام از کمیت وکیفیت مطلب به خوبی اگاه بودند وازچیزی تعجبی نمیکردند ودرشک وتردید هم نبودند وحتی دشمنانحضرت هم از قضایا به خوبی مطلع بودند وبعد ها دربین مسلمانان مسئله موردبحث واقع شد وجوانان کم کم به حقایق پی بردندکه مورد بحث واقع خواهد شد-در طول تاریخ زمانهائی موجود است- که حقایق روشن میشود ودروغ ونیرنگ ازبین میرود وحق جلوه گرمیشود- ورهبر کسی است میتواند حقایق را روشن کند وباطل رامحوسازد وسرانجام مردمان به سمت حق رهنمون سازد- ونقش دعا یک موردانهم کشف خیر ودرک خیر است(استخاره) وبه اینمعنی که راه درست کدام است- .چیزی مانند انکه انسان درشک وتردید باشد وجود نداردوندانستن راه حق باعث مرگ افراد ومرگ رهبر وسازمان او خواهد شد- بنی امیه بعدا برای انکه حقانیت خود را تثبیت کنند گفتند که پیامبر اکرم صلواتهالله علیه واله والسلم این روز را دستوردادند که روزه بگیرید وماچون برنده شدیم پس حق با ما است انچنان که حضرت موسی علیه السلام بر فرعون پیروز شد-مشکل اول وجود سه خلیفه اول است- که حضرت اماحسین علیه السلام پس ازنکه فرمودند به حق عمل نمیشود وهمه انراتائید کردند وسکوت کردند نامی ازسه خلیفه نبردند ومستقیم پس از نبی اکرم صلواته الله علیه واله والسلم حضرت علی علیه السلام را مطرح کردند وخشم های سران جبهه مقابل رابوجود اوردند وپس معاویه وبخصوص یزید مورد سرزنش قراردادند که ازاسلام راترک کردند و(خارجی) هستند این جابود سر وصدا شروع شد وبا گستاخی گفتند که ما راحضرت علی علیه السلام فریب داد ونه تنها حقوق مارانداد بلکه ظلم هم به ما کرد وماایشان راتحمل مردیم پس فزنداو هستید وراه اومیخواهی طی کنید وباتوهمان عمل را میکنیم که باعلی علیه السلام کردیم-ریشه این موضوع بر میگردد به معاویه عبدالرحمن بن عوف سیاست اش این بود که قبیله اول دراسلام متعلق بنی امیه باشد وقبیله دوم بنی هاشم باشد زیرا میدانست قبائل درمسئال قدرت وپول بدست به هرکاری خواهند زد لذا بنی امیه بان وضعی پیش میرود سرانجام تنها میماند وخارج ( روم شرقی) وداخل(قبائل) همان طور باعلی علیه السلم رفتار کردند بااو هم میکردند وتنها متحد واقعی بنی امیه بنی هاشم است وجاذبیت علی علیه السلام بنی هاشم وبسیار افراد دیگر دوربنیهاشم جمع خواهد کردمن جمله بیگانگان در راس انها ایرانیان ونمیتوانست قدرت شیطنت معاویه رادرک کند که ازاین خطرات به راحتی همانطور کارشناسان گفتند توسط پول نسخه خودرابرنسخه علی علیه السلام برتری خواهد داد واین راهمه کارشناسان کاری زشت وناپسند دانستند- استراتژی او این بود که اولا پیامبراکرم صلواتنه الله علیه واله والسلم تا زمان زندگانی اش اسوه بوده است وسپس باید بزرگانی دین را هدایت کنند وعلی علیه السلام تا زمانی پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم درقید حیات فردی شایسته بود که اشتباهات بچه گانه هم داشت وپیامبر ارکم صلواته الله علیه واله والسلم از او سوئ استفاده کرد وحق اورانداد ولی پس از رحلت ایشان مداوم اشتباه کرد وچناچه من نبودم مردم از اسلام دور میشدند وحق بزرگان قبائل ندیده گرفت وهمهراازخودراند ومسائلی دیگرمطرح کرد که این امر کم کم موردتوجه امت واقع شد شانس معاویه دراین بود کهکشورهای مفتوحه شده حاضر بودن که مبالغی حتی چند برابری بعنوان مالیات اسلامی بدهندکه مثلا ساسانیان بر نگردند واین ثروت معاویه هرطور دوست داشت تقسیم میکرد ومداوم وعده میداد