بسم اله الرحمن الرحیم- باکمال تاسف وتاثر خبر رحلت جانسوز حضرت ایتالله مجاهدسید هاشم دستغیب رحمت الله علیه شنیدیم وبرای ان بزگوار طلب عالترین مقامات از حضرت وحضرت علی اکبر علیه السلام دارم درمقام عظمت ایشان همین بس هرگاه ارباب رجوع به نزد ایشان میامد تمام قد میاتستادند- من ظهرها اگر نماز در حوزه نمیخواندم سعیمیکردم پشت سر ایشان درمسجد عتیق بخوانم وتمام خستگی من بر طرف میشد وبلافاصله پس از نماز یک اشکال فقهی سئول میکردم وایضشان گاهی باکمی عصباینت میفرمودند امروز کمی خسته هستم وحوصله ندارم جواب طولانی وگاهی باکمی خشم پاسخ میدادند ویکدفعه ایشان کمی خشمگین بودند صورت برگشت من چهره نورانی زنده تر ازمان حیات حضرت علی اکبر درچهره ایشان دیدم لباس سفید وعمامه سفیید وچشم بین زاغ وسبز وکمی زلف بیرون پر حیات محوچهره بودن وصحبت ایشان خیلی زیبا ازدهان حضرت دستغیب گوش میکردم بافصاحت وبلاغت- وامروز یک فال ازجناب حافظ رزحمت اله علیه زدم—چرانه درپی عزم دیار خود باشم- چرانه خاک سر کوی یار خود باشم- غم غریبی وغربت چو بر نمیتابم- بشهرخود روم وشهریار خود باشم- ز محرمان سرا پرده وصال شوم- زبندگان خداوندگار خود باشم- چو کار عمر نه پیداست باری ان اولی- که روز واقعه پیش نگار خود باشم- زدست بخت گران – خواب وکار بیسامان- گرم بودگله زار دارخود باشم- همیشه پیشه من عاشقی رندی بود- دگربکوشم ومشغول کار خود باشم- بودکه لطف ازل رهنمون شودحافظ- وگرنه تابابد شرمسار خود باشم