سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریا ت شخصی  است- درساختمانی ر داخل جنل وکنار رودخانه در اطراف حلب- دریک ساختمان متروکه- یک داعش درحال پخت غذا بود- که حالت زنانه داشت-منتظر بودواحدی بر ا ی  غذا به انجا می امدند- تا مرز  داروخانه دکتر حسن علی - فاصله زیاد داشت دران فاصله  میتوانستند بعضی دست فروش ها اجناسی رابفروشند-ولی داعش مداوم انهارا سرکیسه میکرد وانهارادرخوف ورجا قرارداده بود وکم کم  باا نها به دلار معامله میکرد واز انهامیخواست برای داعش جاسوسی کنند- نیروی های انقلابی بخصوص   برداران سنی بالاخاص  حنفی ها انجا  درگشت وگذار ومبارزه بودند-داعش تاحدی به حنفی ها نزدیک شده بود-پلیس تاان حدود مراقبت داشت ومداوم خبرچین میگرفت تمام مساجد اطراف وکارتون خائبها را  مراقبت میکرد- سه حنفی با اسب بهنزدیک خانه ای  مترکه اطراف که تعدادی انبارهای کوچک داشتند رفتن واسب  هارا پاین دره درزیزدرختان  انبوه درحالی کاه روی انها   گیلمی پراز درختچه  برروی اسبان انداختند- وانها را خوابندن وارام ارام به سمت خانه های متروک امدند قبلا چند میز صندلیهکه سنسور صدای را دریک  استوانه ا ی سیاهرنگ  بزیر میز   در پنچ استوانه چسبانده بودند- وتعدای ازانهارا در اطاق اشپز خانه اورده بودند- داعش درحال  پخت غذا بود واردشدند- گفتند واحد  به اینجا میایدگفت بله رنگاش رابخته بود-  یک کرم  کرم ی قرمز رابصورت اش مایدند ویک عینک سیاه به او دادندوگفتند کمی

حالت مریض بودن  بگیر-ویک داعشی امد گفت سرکشی کردی گفت خبری نیست گفت ایا بر بالای تپه رفتی گفت نه وگفت تادره کنار رودخانه رفته گفت نه-گفت غذا امده است گفت درحدودنیم ساعت دیگر امده میشود او گفت من سخت گرسنه هستم غذا یمن رابده تابروم سرکشی کنم غذای راخورد به سمت پاین دره ونزدیک رودخانه رفت-که ناگهان ان سه نفر گفتند تفنگت  بنداز ودستهایت  را بالاببرکمی جنب بخوری  سوراخ سوراخ میشوی وفردی رفتکمربند انفجاری باز کرد وموبایل اورا گرفت به اونشان داد  که رمز کدام پیام است واو رمز رانشان داد واورابردند- واحد امد ازاوجای  منطقه شد اوهم همان جواب قبلی را  داد عینک را ازصورت اوبرداشت و  وچپی راکنار زد تصور کرد که مقداری مریض است- به اوگفت این میز وصندلی را اکجا اوردی واو اشاهراه کرد درخانه بغلی است  ریس گفت توانها اوردی گفت نه باکمک فلانی ئ-گفت فلا

نی کجا است گفتن برای گشت پاین دره رفته است خندهای کرد اوخودرا بهترین ماهگیر میداند درحال یکه درظرف یک ماه فقط سه ماهی گرفته ورفتندمابقیه  میز وصندلی اوردند دور میز  گیرهزرد رنگی قشنگی داشت وتعجب کرد اینبرای چیست وخندید ریس داروخانه که یک باریکی ای کنار داروخانه کهدرباش از داخل داروخانه بود ومحل تجمع داعش -ریسگفت بعدازبیست دقیه بعداز خوران پخش شویدوهمه جارا جستجو کنید ودرمعرض پهباد وهواپیما  و دروبینهای گشتی نباشید- درحلب  تنا باشید باکسی صحبت نکنید درمسجد فقط نماز بخوانید با جوانان صحبتی نداشته باشید پیران درمسجد با جوانان از صدر اسلام واجدادما صحبت خواهند کرد-این غربیان شیطان صفت اسلام ناب رابه  پدر من فردی ضعیف نمیتوانست دوزن را اداره کندیکی ره راه کرد ومادرم منرا گرفت مادرم منگفت فلان زن مارانفرین میکند حتما باید درکنار ما چهل زن بگیرم خندید گفت البته میتوانی ریس گفت این درست نیست در هربخش تادارحکومه یک بدو زن داشته باشد دودر دارحکومه حداکثر سه زن داشته باش-ریس گفت در زمان بچگی من یکفرد پیرمردی  به کمی قوز بسیار زیباپوش که سفید میپوشید وهمیشه تسبیحی ر داست زن جاریه زیاد داشت ومذداوم اضافه میکرد کشاورزی پررو نقی داشت به گمانم دربا زار هم حجره کوچکی داشت  میگفتنئ پدراش صوفی بود ومیخواست اورا صوفی کندتا صوفی کامل نشود حق زن گرفت نداشت اوبحدی بخوداش فشار اورده میگفتند درریاضتپای کوهای جنی امد و وردی دارد که ازجمله اوراد سلیمانی بود واو  بخوبی زنان راتسخیر ومهار میکرد- یک داعشی گفت زمانی حضرت سلیمان نبی رحمت الله علیه ا اوراد جن راتسخیر ورام کند بطریق اولی زنان راهم میتواند تسخیر ورام کند- ریس گفت بعید است-کهحضرت سلیمانبی رحمت الله علیه از اسم العظم استفاده کرده باشد- انزمان  اسان بود ودرضمت ابهت نبی وقدرت جسمی وروحی ومعنوی ومالی برای حضرت سلیمان علیه السلام کاری اسان بودچهار وپنج نسل قبلی هم اینتوانراداشتند این غربیان شطان پرست این بارزی رادرست کردند  وخودشان از اداره یک زن عاجز هستند-ماباید بصدر اسلام برگردیم واسلام ناب را پیاده کنیم- اقایان درگذشته ابوسفیان هرزنی ول شوهرداشت میبایست شوهر اش انربفروشد پسر ودختراش برای کار  بروند وباز بفروشند وباپسرها اعمال مخالف عرف هم انجامیدادند درسراسردنیا چنبن بود درایرن فقط  لواط  وبردگی نبود ولی دراخرساسنایان  کسانی درجنگ شکست میخوردند مانند برده باانها رفتار میشدنبود  همه نوع  لذتها حلال بود وکسی حق دم زدن نداشت  وکسی هم نمیتوانستب گوید بالای چشم شما ابرو است وقتیکه اسلام امد زیرو رو شد همه یکسن بودند وتنها مقام اسوه چهاردمعصوم بودند اینبود بعضی ها نمیتواستند قبول کنند منافق شدند تا کم کم راه باز گشت پیدا کنند ومتاسفانه به-حکومت هم رسیدند ونجایان زیادی کردند وتخریف دین بصورت کامل انجام دادند که همه را جهنمی کنند ما  کینه شیطان الرجیم


 


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3