سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام


 بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- ارزش های دمکراتیک- من مدتی دریک شهرستان استان فارس دردانشگاه ازاد درس انقلاب اسلامی وتاریخ اسلام راتدریس میکردم- انزمان هنوز دانشگاساختمانهای خود ردرست نکرده بود ومسپله زمین را حل کرده بود وبدنبال نقشه ساختمان بود که امروز بسیاروسیع وتاحدی مجهز است یک دبیرستان داده بودند-که یک ساختمان مجزای انپهم برای خوابگاه استادان  تعین کرده بودند ومن دوروز انجا بودم  دوشب هم انجا بیتوته میکردم -  اطاق روبروی من  پیام راستین مولانا رادرک کردند شب اول ایشان نزد من امد وفرمودند من بیست وهشت سال استاد دانشگاه تهران بودند ومن را مستفعی کردند وپس ازمدتی اجازه دادند که دردانشگاه ازاد کار کنم-حالا به اینجا امدم بحث روی   روش تحقیات درعلوم اسلام وانسانی بود- انچهمن متوجه شدم ایشان یک هدفی را انتخاب میکند مثلا  ارزش های -دمکراتیک انهم   متعلق به امریکا وغرب  انرا میخواهد درشاعاران وعرفا ی ایران بدست اورد انتخاب جملات ویا بیت   فقط بهمن نشان داد ومابقیه ذهنی بود که ایشان درک میکرد چه باید بکند من خیلی تعجب کردم ایشان بعنوان استادردانشگاه تهران با این وضعیت به دانشجویانی چیزی نمیدانندوبه اسانی تحت تاثیر  قرار میگیرنندوایشان درباره مولانا  تحقیق میکردوفرمودند کتب ومقالاتی هم دارند ولی اسم نبردند-گذشت-روز بعد من تقریا ساعت پنچ روز دوم  درسم تمام میشد- وبریا مطالعه شروع بهخواندن کتب کردم- درفکربودم دلیل  اخراج ایشان چی بوده است-ناگهان یک صدایی من را متوجه کرد از درون در این صدا  شنیداری ودیداری  به سمت گوش من دونخ سفید دامنه نشان مید اد ودردرون این دامنه  یک سری شکل های منظم هندسی  وبعد یک شکل کمی سخت است بیان اش یکنمیداد سیاه سرنیم داید سهتا نیم کره بهموصل وبعد یک مستطیل سفید این  وبا کیم  شکل دیگر منظم به سمت می امد  ولی گوش خراش نوبد وجالب بودمن ارامش خودم راداشتم وبسیار فنی بود عجیب بود باصدای بلند ایشان متوجه نشد ویکجمله بابیان بسیارفنی یک سرزنش کردن  را بیان کرد- غروب ایشان امد  ومن هم ادم خامی بودم- به ایشان گفتم که شما جملهسرزنشی گفته اید  کمی صبر کرد رنگ ا ش کمی پرید ول ی بسرعت خودا گرفت وباکمی خشم  که تاکتیک محمد رضا شاه بود گفت اینجا ساواک هم میکروفون داردگفتم خیر میکروفون ندارد- گفت شما پشت دربودید گفتم خیر من پشت درنبودم- ایشان بله من یک یک خاطره در  خودم مرور میکردم وکمی هم زمزمه میکردم که ارزش های دمکراتیک کهدرجهان بزرگانی زیادی را شکنجه کردند وافراد ومردمان زیادی را کشتند وشاعران دنیا که ارزشی داشتند درباره  ارزش ها ی دمکراتیک شعر ومقاله سرودند درایران سهمیبسزا دارند مولانا  حافظ - سعد یفردوسی ویغیره اقایان انهارا زیرپای گذشتند من درمولا نا دارم دباره این ارزشها تحقیق میکنممن رشته دبیرستانی  ام ریاضی بودکمتر با این  شاعران اشنا بودم ولی تاحدی   شرح حال انها میدانستم مولانا مجبوربود برای انکه  دیکتاتوری مذهی عثمانی را  تعدیل کند بحث  ارزش ها ی دمکراتیک زده باشد-مگر ما امروز میتوانیم  به امریکا بگویم قوانین اسلامی رابایدپیاده کنیدولی میتوانیم بگویم  چون شما ادعای ارزش های دمکراتیک رادارید اسلام را اجازه بدهید به امریکایی ها   اراءه دهیم - اشکال انجا است ایشان بغرب نرفته است تا معنای ارزش های دمکراتیک رادرک کند- یک جناب شیراز ی عاشق امریکا میشود به امریکا میرود وتابعیت میگیرد تا به یک خانم امریکایی  ازدواج کند وانجا بماند  اواپل بسیارخوشحال بوده است  یک دفعه به سینما میرود یک فیلمی از وضع ناهنجار ارزش ها  امریکایی- نشان میدهد درسینما شوکه میشود فیلم که تمام شد بیرون که می ایند مشاهده میکند همه میخندند وشادهستند- تحقیق میکند میفهمد امریکایی   فقط سران سیاستمدارخودرا قبول دارند وهیچ کسدیگر چه درامریکا وچه درجهان قبول دارندوخود فخرتاریخمیدانند که هیچ ملتی دنیا به این حد نرسیده است ونخواهد رسید دردانشگاه یکجوانی که نزدیک به خانه ایشان بود وهم کلاسی ایشان بود گاهی به منزل ایشان میامد ویک رادیو جیبی داشت میگفت الان اخرین موزیکهای معروفامریکا وغرب را   انتشار میدهد وگوش کن- یک روز من ایشان در \یاد رو دیدم که ارایش زنانه کرده ولباس زنانه پوشیده است به ایشان گفتم شماتغیر جنسیت دادید گفت نه وگفتم \س این چه قیافه ای است ایشان گفت مایکگروه داریم هفته دومتربه دورهم جمع میشویم ایندفعه قرار است برای شوخی مردان لباس وقیافه زنانه بگیرنند وهرکس بهتر ادای دختران رادراورد  جایزه حسابی میگیرد ومن چند دفعه باخواهرم تمرین کردن تصور میکنم برنده من هستم- ارزش های دمکراتیک؟؟ امریکا رامیگویند تجار ساختند حال به اینها مگیوند مافیا  کهدرموادمخدره قمار وغیره حتی ادمکشی هم میکنند انها دارند امریکا  میسازنند این هاشیطان رادرجیب خود میگذارنند ان ارزش اهای بانهامخالفت ندارد ازاد است وتشویق میکنند  وان ارزش های بانها مخالفاست با \نبه سر میبرنند مدتی  انهارااجازه میدهند وکم کم ایرادهای میگیرنند  واز صحنه خرج میکنند جناب مولانا چهارصد ایه وهزار چهارصد حدیث دروصف اسلام اورده است وتمجید کرده استکجا ایشان ارزش ای دمکراتیک غرب وشرق رابیان کرده است من داستان شمس تبریزی بیان میکنم یکی از تاکتیک های امام الزمان علیه السلام این میدانم که فرشتهرا به شکل انسان  درجای   قرار میدهد که نسلی راهم بوجود می اورد وبعد این فرشته که بصورت انسان است در  علمی مبرز میشود مثلا عرفان وبعد حضرت صلولته الله علیه واله والسلم پس ا زانکه ان فرشته مطالبی گفت دفعه بعد خوداش درهمان قالب میرود این فرشته شمس تبریزی است- بیاناتی کرده است دولت عثمانی جاسوسان خبر دادنند وافرادی را فرستادن که بعادا دباره این شمس تبریزی  دقت کنند که هدف اش چیست دفعه  بعد امام الزمان علیه  رفته است فرموده تشتی بیاورید- اول اب پاک دران بریزید همین میشود این اب پاک خورد وهم میتوان وضو گرفت وسپس گلابدران ریخ فرمودند هم میشود خورد ولی نمیتوان وضو گرفت وبعد شراب ریخت فرمودند نه میشود خورد ونه میشود وضو گرفت-مردمان سه گروه هستند وبعدفرمودند به چهارده معضوم مزخافات خودرا بخورانند مانند شراب ولی انها طاهر باقی مانندچون اقیانوس نور واب طاهر هستند- با مولانا بیرون امد به بازار رفتند- هوا حتی درقبلادرداخل معطربود ودرابزار هوای بسیارلطیف ومعطربود وهرکس ایشان رامیدید خندان میشد ودرخواست با ایشا صحبت کنند وحتی کالای بدهد ومساءل دیگر درنتجه مولانا ان با ان  عظمت خود  طفلی شد که ا خود بیخود میشد  ایشلن خداحافظی کردند تصور میکردند درشهر است وبعدفهمیدندبه سمت  شام حرکت کردند ومفردی فرستادند ونامه ای که باز بگردید- ان جناب شیرازی از خانواده درشیراز خواست مقالات وسخنرای شخصیتهای مهم را برای ایشان بفرستند- ایشان درامریکامرید ایت الله العظمی شیخ بها الدین محلاتی رحمت الله شد به شیرا درخدمت ایشان بود یکی از بچهای گروه ما   اگردرخانواده بچه ها ا زکودکی با منطق درست اسلام را یادبدهند سخت است که تغیر مذهب بدهند ولی اگر چنین نکنند معجزه بایدبشود تا کسی مسلمان بشود شماقدرخودتان رابدانید ایشان فرمودندمن به امریکا میروم وسعی میکنم کهجوانان ایرانی از وضعیتها مطلع بسازم-ادامه دارد


 


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3