بسم الله الرحمن الرحیم-ایمیلی از یک دوست از وال استر یت-0سلام با عشق-دیروز از یک فلت خالی بیدارشدم- هواسرد بود تلویزیون اخبار وحشتناکی از دولت پارازیتی پخش میکرد کمی وحشت کردم- یخچال هنوز خالی است- قلب شیرهای من هنوز منراساطوری میکند که کمی نفت پیدا کنم- نعرهای میزنم تا بلند شوم روز را مانند یک متور سیکلت قراضهشروع میکنم "|وروم:"میخو.اهم از روزگار خوش گذشته برایت بنویسم- وقتیکه گل سرخ غنچه میداد-روزچشن تولد من بود- من طبق دستورعمل روزچشن کیک میخوردم ومیدادم- امروزه- اب گرم وصحبانه ریاضتی وماشین تسترمن دراعتصاب هستند- اینجا مدتها است که فرهنگ مواج شده است ودارد کشتی هائی که به ساحل نزدیک میشود غرق میکند-البته شما اینجا نیستید اگر بودید شما هم مانند من دریک اطاق حبابی باهم مینشستیم وبا مصاحبه باشما اطاق را روشن میکردیم من از ریسجمهور اینده برای شما خواهم گفت وحشتی که از حل مسائل رائه خواهد کرد مینویسم وهمچنین من چگونه اولین شعر سیاسی ام سرودم که میخواهم انرا به شما تقدیم کنم – ما هم اکنون در وال استریت هستم که هرلحظه ممکن است به زندان رابین هودها با طوطینشان بروم