بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-- بخاطر بزرگداشت ماه محرم- بخش چهاردهم- کلمه اشراط در فقه بسیار بکار برده میشود- همه معنای شرط را میدهد وهم معنای علامت ونشانه را میدهد- ساعت به دو- معنا است یکی ساعت ظهور میمون افزای مقدم پرخیر وبرکت ونغمت وسرافرازی امام عصر وزمانحضرت والا مقام الهی حجت بن حسن علیه السلام ودوم ساعت قیامت- چون ظهورحضرت حجبت بن حسن علیه السلام اول است اول علائم اخرزمان بیان کرده است ودر قبل از قیامت امام شاید مدتی غیبت کند درانز مان بعضی از علائم قبلاز طهور امام علیه السلام رادارا است وعلائم خاص قیامت اندک است - حال به علائم توجه کنید -در آن روز سلمان (رضی الله عنه) از هرکس دیگر به آن جناب نزدیک تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) گفت: بله یا رسول الله، حضرت فرمود: یکی از نشانههای قیامت این است که نماز ضایع میشود - یعنی از میان مسلمین میرود. و از شهوات پیروی میشود و مردم به سوی هواها میل میکنند، ثروت، مقامی عظیم پیدا میکند و مردم آن را تعظیم میکنند، دین به دنیا فروخته میشود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان درونشان، برای منکرات بسیاری که میبینند و نمیتوانند آن را تغییر دهند آب میشود آن چنان که نمک در آب حل میگردد.
سلمان با تعجب گفت: یا رسول الله! به راستی چنین روزی خواهد رسید؟
فرمود: آری، به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن هنگام سرپرستی و ولایت مسلمانان را امرای جور به دست میگیرند امرایی که وزرایی فاسق و سرشناسانی ستمگر و امنایی خائن دارند.
سلمان پرسید: به راستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول الله؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان. در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر میشود، خائن امین قلمداد میگردد و امین خیانت میکند، دروغگو تصدیق میشود و راستگو تکذیب میگردد.
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول الله به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان در آن روزگار زنان به امارت میرسند و کنیزان طرف مشورت قرار میگیرند و کودکان بر فراز منبر میروند و دروغ نوعی زرنگی و زکات خسارت، و سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان میبارد و افراد کریم سخت خشمگین میگردند، مرد فقیر تحقیر میشود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک میشوند وقتی یکی میگوید: "من چیزی نفروختم"و آن دیگری میگوید: "من سودی نبردهام" طوری میگویند که هرشنونده میفهمد دارد به خدا بدوبیراه میگوید.
سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول الله؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط میشوند که اگر لب بجنبانند کشته میشوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال میکنند تا با بیت المالشان کیسههای خود را پر کنند و به ناموسشان تجاوز نموده، خونشان را بریزند و دل هاشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمیبینی.
سلمان گفت: یا رسول الله آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق میآورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربیها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آری نه کوچکی را رحم میکنند و نه پاس حرمت بزرگی را دارند و نه از هیچ مقصری عفو میکنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دلهاشان دلهای شیاطین.
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان، در این هنگام مردان به مردان اکتفاء میکنند و زنان به زنان و همان طوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج میدهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج میدهند، مردان به زنان شبیه میشوند و زنان به مردان و زنان بر مرکبها سوار میشوند که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان، در این هنگام مساجد طلاکاری و زینت میشود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت میشود، قرآنها به زیورآلات آرایش و مغازهها بلند و صفها طولانی میشود اما با دلهایی که نسبت به هم خشمگین است و زبانهایی که هریک برای خود منطقی دارد.
سلمان پرسید: یا رسول الله آیا این وضع پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را میآرایند و حریر و دیبا میپوشند و پوست پلنگ کالای خریدوفروش میگردد.
سلمان پرسید: یا رسول الله آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را میگیرد و یک عمل آشکار میشود و معاملات با غیبت و رشوه انجام میشود و دین خوار و دنیا بلند مرتبه میشود.
منظور خودنمایی و ریا حج میروند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا میآموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ میکنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی میپردازند اما برای غیر خدا در آن روزگار زنازادگان زیاد میشوند با قرآن آوازه خوانی میکنند و بر سر دنیا سر و دست میشکنند.
سلمان عرضه داشت: یا رسول الله آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود:
آری به خدایی سوگند که جانم به دست او استای سلمان این وقتی است که حرمتها و قرقها شکسته شود و مردم از روی آگاهی و عمد در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بی پرده و لجاجتها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم شطرنج و نرد و موسیقی را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آن جا که یک فرد باایمان ذلیلترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها رجس و نجس نامیده میشوند.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول الله آیا چنین وضعی پیش میآید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او استای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک گدا در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه درخواست میکند و کسی نیست که چیزی در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسید: یا رسول الله آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟ فرمود:
آری به آن خدایی که جانم در دست او استای سلمان در این زمان رویبض? تکلم میکنند، پرسید: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو، رویبضه چیست؟ فرمود: چیزی و کسی به سخن درمی آید و در امور عامه سخن میگوید که هرگز سخن نمیگفت، در این هنگام است که مردم، دیگر زیاد زنده نمیمانند ناگهان زمین نعرهای میکشد و هر قومی چنین میپندارد که زمین تنها در ناحیه او نعره کشید بعد تا هر زمانی که خدا بخواهد هم چنان میمانند و سپس واژگونه میشوند و زمین هرچه در دل دارد بیرون می ریزد-و خود آن جناب فرمود:
یعنی طلا و نقره را-آن گاه با دست خود به ستونهایی که در آن جا بود اشاره نموده و فرمود مثل این، ولی در آن روز دیگر نه طلایی فائده دارد و نه نقرها باکمی ىقت هشتاد در صدان درزمان یزید ملعون اشکارش ده است این یک سپوال گیچمطلبد چطور چنین چیزی ممکن شده است ظرف پنجاه سال ؟؟ استاىمرحوم ىکتیرسیى جعفر شهیدی بخوبی انرادرک کرده است- دراین مدت خلفا هم زیربنا وهم روبنای را به میل خود مداوم تغیر دادند واین یک سنت شد- بقىری شورشى که خان هم فهمیى مرىم به سمت امام سنی رفتند- درکتاب خواندم فردی از دوستاش پرسید به کدام امام متصل هستی- گفت- هیچ کدام- رفیقاش گفت مگر نبایدبه امامی معتقد باشی-گفت- چرا بهخودم اگرسوادمن ازانها بیشترنباشد کمتر نیست وبعد از گفتمان گفت من هم- مقلد تو خواهم شد- وبعدا جنگ بین مذاهب اسلام بمراتب بیشتر جنگ حکمران هاشد- ومىاوم به سمت دنیا گرایی ودنیا دوستی سیر کرد- اوضاع زمان معاویه اقتصاد روبه ورشکستی بوجود امدن نظام طبقاتی بود که معاویه هم نیرنگ رنگ مذهبی میزد وهم د پایتخت پول سرازیر میکرد وهم به شیوخ وارتش و بزرگان پول فراوان میداد- وهم جبرا گرایی و صحابه کبار بودن را یدک میکشید - واثاراش ذر زمان یزید ظاهرشد بخصوص با حماقت او که خیلی پول هارا ممنوع کرد وبشدت درفکر تصاحب سرزمینی وانتقام از اصحاب مهجر و انصار که درجنگ بدر واحد شرکت کرده بودند بخوبی نشان میدهد ضد اسلام است وزیردستان بسیارماهر مثل ابن زیاد- مروان بن حکم- محمدبن عثمان ابوسفیان که پسر عموی یزید بود وحاکم مدینه و بشبربننعمان که پسرخاله یزید بود انها بادوستان اهل بیت تماس گرفتند که شما حسینی هستید یایزیدی وگفتن هیچکدام بی طرف وما کوفه راترک میکنیم- معنای کلمه معاویه یعنی بچه روباه- وعایشه از عیش= یعنی همدل وهم نوا وهم زیست- سه قیام بعداز قیام امام حسین علیه السلام رخ دادکه بسیار گیچ کننده است هنوز دانشمندان درتحلیل بوجودامدن ان بهوجود قطعی نرسیدن مثلا درروسیه مسلمانان قیام کنند قیام کوفه - قیام مدینه وقیام مکه درهرسه نقش قبیله کلب و امویان حجاز وجوددارند یک دلیل روانشسناسی بیار پر رنگ است ان هم تحقیر از جانب جوانی خام که حتی جزو تابعین هم نیست وگفته است که همه شمار برده وغلام خود خواهم کردو انتقام سختی هم خواهم گرفت ود کساد کردن بازار انهاهم کوشا بود-ادامه دارد