بسم الله الرحمن الرحیم-کار چه کسی است- در شیراز توسط یک دانش اموزی که قبل از انقلاب یک ارسن لوپنی بود وکارهای بسیار دلاورانه وگستاخانه دای داشت با یک گروه انقلابی اشنا شدم البته با یک فرد این گروه- این گروه دارای خانه تیمی بود همان فرد تعریف میکرد که به پدراش که دریک شرکت دولتی کار میکرد میخواهد به دخانه تیمی برود ایشان گفته بود چناچه رفتی بلافاصله من به شهربانی گذارش میدهم در شرکت ایشان فردی اطلاعلات دزدی ها فاش میکند ایشان را دستگیر میکنند- پس از شکنجه های زیاد ازاد میکنند وکاراش به قرض میرسد وبه وضع فکسنیمیافتاد واز پدر ایشان میخواهد که دیگر حتی کسبه به قرض نمیدهند میگوید علاوه بر خانواده من بر صد نفر از فامیل من هم اثر گذاشته است ولذا خانوالده خودم وفامیل خودم راقربانی تو نمیکنم ایاشن دراوائل مقلد حضرا شیخ بهاالدین محلاتی شیرازی رحمت الله علیه تنها مجتهد صاحب الرسائل شیراز بودند وچون ایشان مقداری سیاسی میشوند ایشان به ظاهر شاید به حضرزت ایتالله العظمی مکارم شیراز عدول میکنند وسپس به همین د لیل به سمت حضرت ایتالله العظمی خوئیرحمت الله علیه عدول میکنند ایشان حیله میزند وبه کویت میرود ودرانجا میگوید کاری گیر اوردم ومدت یکسال درانجا خواهم بودوهفده روز مداوم تلفن میزده است وارتباط تلفنی داشته است وسپس میفرماید ک.ه از این به بعد نامه خطی تایپ شده میفرستممحرمانه به شیراز میاید وبه خانه تیمی مویرود دوست اش درکویت نامه پدر ایشان را میخوانده و ایشان هم جواب اش را میگفته است- تا اینکه ضرورتی درخانواده پیش میاید وپدر اش تلفن میزند عربی گوشی بر میدارد وچون ایاشن عربی بلد نبوده است یک مترجم باخود به خانه میاید وعصر تلفن میزند وان عرب میگوید رفیق اش به شهر دوری رفته است وچند روز اینده میاید ولی فلانی بیشاز هفده روز دراینجا نبود وبه ایران باز گشته است ایشان فردا با شهربانی میرود وجریان را میگوید شهربانی مکار میگویدنارحت نباش ایشان به خانه تیمی نرفته است پولی انجا تهیه کرده است ومواد مخدر زیادی هم خریده است وبا پولی که دارد الان در باغات شیراز یا تهران ویا کرج درحال نشئه شدن است ما سعی میکنیم ایشان را دستگیر کنیم ولی پولش که تمام شد سری به شما میزند که دورباره به کویت برود ما را خبر کنید وشما انسان وارسته هستید هیچ مشکلی برای شما پیش نمی اید- بلافاصله یک زن پلیس را درست درخانه ای روبروخانه ایشان جای میدهد باشهر وبچه هایش وبه تن شوهراش لباس نظامی میکند ایشان پس از مدت کوتاهی که باتمام همسایه دوست میشود ابراز میدارد که پسر من از دختر ایشان خوش امده ومن هم ایشان رامناسب تشخیص دادم هر اطلاعاتی که از ایشان دارید بگوئید همسایه ها تعجب میکنند که شما نظامی هستید واینها مومن هستند ایشان میفرماید مگر نظامی دین اسلام ندارد واطلاعات زیادی از کسبه وهمسایگان کسب میکند وسپس شهربانی از انها پرس وجو میکند روی دونفر مشکوک میشود زمانی که انها بیرون بودند به خانه انها میریزد ودستهای اعلامیه رابدست میاورد- در شیراز بر خلاف تهران شکنجه های اولیه سبک بوده است این دونفر یکی درخانه تیمی مستقر مبوده است ودیگری که نوجوان بوده است با خانه تیمی درارتباط بوده است- خانه تیمی به ظاهر نیمه باز بوده است واز پنچره روبه خیابان صدای افراد که قران تعلیم د اده میشده است مکرر میامده است ودستور ان بوده است که یک نقصی درچشم با زدن باتون وتر کردن ویا گوش وغیره ولو برای کارهای ساده هم ایجاد کنید وافرادبارز زخم مقعدی که نماز خواند ن برای انها مشکل باشد زیر اجازه لباس اضافی نیمدادند واجازه حمام رفتن زیادی هم نمیدادند- بچه ها خانه را به اصطلاح نیمه عریان میکنند- وسایل بسیار خطرناک رابیرون میبرنند ودو تا از بچه های خطرناک راه دستور داداه میشود به اروپا بروند که اینان ضربه حیثیتی میزدند وچون شیراز خطرناک بود به کرمانشاهان که ان زمان تصور میرفت ضعیفترین امنیت را دارا است میرفتند احتمال در فکر ضربه زدن به شخص شاه بودند- ادامه دارد