بسم اللهالرحمن ارحیم-مربی یا الگو- مسئله مهم این استکه بعد اثبات خواه شددر دنیای غیر وحی ما مربی داریم الگو نداریم هرکس خود مطالب از مربی میگرداستنباط میکند ولی خوداش الگوی خوداش است- ممکن است مدتی یک مربی تعداد شاگردان سینه چاک زیاد داشته باشد ویاتا حدودی مربی الگوهم باشد ولی تجربه نشان داده است به تدریج ضعیف میشود وحتی ممکن است شاگرد بر علیه مربی همروزی رای بدهد دقیقا جریاناتفکری شرق وغرب چنینین است گرچه این روش چه در غرب وچه درشرق ودر نزد برادارن اهل تسنناز محبوبیت زیادی بر خودار است با روش شیعه که هم مربی است وهم الگو زیادتو نیستندروزی استاد معظم حوزه بحث میکردند یک دفعه فردی صیاد ماهی سوار بر قایق در دریای خزر حرکت میکند به ماهی کوچکی میرسددر دریا میپرد ماهی مطلوب این است وکسی دیگری میرود درجای دیگریایشان به جمع داشتندبا کنایه حالی میکردند که بقول بچه های دانشگاه مجتهد بعد ازاین – البته این اصطلاح درحوزه با دانشگاهی فرق ماهوی زیدای دارد یعنی هیگاه مچتهد نمیشود چون همه ان کتب وان سعی وان حل مسائل وغیرههیچگاه درحد اجتهاد ندارد وتا حدود زیادی هم امروزه حق دارد که بحث خواهد شد ئتقریبا ما ادای تا حدودناشی اخباری ها درمیاوردیم اهل تسنن دقیقا اخباری اختیاریهستند غرب ازجعاتیس برانها برتری دارد وتا حدودی هم زیر بلیط و سیبیل اقایان تشریف دارند چر درمراکش اینهمه اسان کشته وشهید شداصلا به خارذج درز نکرد وبحثی هم دانشجویان مراکشی مثلا درانگلستان نکردند به همین دلیل است دراخباری فردماهی میبیند میپرد توی اب اول فکر میکنمد عمق کم است به متوجه میشود کمی عمق بیشتر است پائین میرود یک ماهی بزرگتر را میبیند باخوداش میگوید این بهتر استیا میگوید فرقی نمیکند اولی گرفتن اش اسان تر است کم کم پاینی میرود یک تاریکی میبیند به تاریکی میرسد متو.جه میشود نهنگک است باز همهان کاسه واش است سئوال شد پس اجتهاد چیست؟فرمودند اجتهاد یک پله کان تصور کنیداز ساحل به عمق دریای خزر پله پله پائین رفتن است با کمک عقل سئوالشد عقل دراینجا به چه معنی است فرمودند انسان سالم بر عقل متکی است در ضمن کنکاش یک پرده کمی کنار میرود یک شعله به اندازه یک تنور کبریت از پشت پنجره میزند ودوباره پرده میافتد یثعد از مدتی باز پرده کنار میرود واین بار به اندازه نور یک شمع نمایان میشود دوباره پرده میافتد تا انکه بهچراغ وبه مشعل وسرانجام به افتابنمایان میشود وعقل یک پله پایین میرود- سئوال میشود از اخباری چرا این حدیث ازجناب شخصیت والا گوهر کافیی رحمت الله علیهپذیرفته ایدوهیچ شک هم نمیکنید میفرمیاد ایشان اصل هستند مابیقه فرع هستن فرع نمیتواند بر اصل ایراد بگیرد ایا از ائمه اطهار بر علیه ایشان نظری هست وجود ندارد مورد وثوق بزرگان انزمان بوده است بله بودهاست حالا سئوال میکنیم صد حدیث درخود کافی مخالف ان مطلب است ایشان میفرماید حتم امام علیه السلم گوناگون صحبت کردهاند ومابقیه مسائل شکست کمونیست هیچ کس به خوبی امام قائد بزرگروار جهانی بشریت امام الخمینی رحمت الله علیه تا انجا که اطلاعات من بیان میکندنگفته است ایشان یک بحث فلسفی اجتماعی به سبک پیامبربر اکرم صلواتالله علیه نگفته است در غرب شیوه تدریس یک بعدی است تمنام حقایق به نحوی خیره کنند وشگفت انگیز وارد زندگانی دنیائی میکنند بافلسفا شما دراین جهانی اخت پیدا میکنید وبهترین شخصیت دراین روش که دنیا مات ومبهوت خواهد کرد پیامبر اکرم صواتالله علیه واله والسلم است وقران بر خلاف این روش بحثهای پرقئرت ایده البیان میکند که فرد باید اشته باشد وبشدت جدی است وخط ونشانهای سنگین میکشد که انسان تصور میکند که ربطی به زندگانی این دنیائیندارد وان دنیائی است ویا عقلی محض است وعجیب پایمبر اکرم هنمین را هم تفسیر عقلانی میکند وهم ربط به این جهانی وربط به ان جهانی میدهند که بسیار بی نظیر است-همام فرمودند جکناب سفیثر از کمونیست چنئد تکیه پاره استخوات مانده است- معنی اش این است اگز مان استالین حمله به افغانستان میشد کمونیست مانند یک پهلوان بود ومردم میگفتند تا اخرین نفس خو.اهیم چنگید وامپریالسیم درانجا دفن میکنیم ولی امروزه مردم شوروی میگفتند با مکگاتب کمونیستی غرب ی ودیگر مکاتب غرب یوشرقی موردتوجه قرارداد وازانها الهام گرفت کمونیست ما چند تیکه استخوان ازان باقی مانده است_ادامه دارد