بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- جناب سفیر محترم ترکیه- کتاب - اینجا سوریه است استمطالعه کنید ونقش بدتراز فرعون به اسم یک کشور اسلامی ملاحظه کنید خجالت نکشید بگوئید ما مسیحی هستیم ونوکر ناتو- وقدرت وشکوه ورزق ما از انجا می اید- اسلام عزیز لجن مال نکنید- که لجن مال میشوید- هرکس باهرکسی پیمانی بست که مثبت بود وقدرت عمل هم داشت عمل نکند عذاب عظیمی دردنیا واخرت دارد-شما اول بگوئیئ سوریه چه کار خطائی درباره شما کرده است کمر به نابودی ان بسته اید که از ناتو کوفتی میخواهید نیروی مقاوم سوریه رانابود کنیددر صفحه 381 این کتاب- داستان جریان فوعه وکفریا خانم سکینه تعریف میکند مطالعه کنید- داعش برای محاصره کردن وترساندن مردم روز دوهزار خمپاره میزند فقط پنچشنبه وجمعه استراحت میدهد وکم کم جلوی اوردن اذوقه ودارو را میگیرد خانه ها است که روی هوا میرود خداوندمنان شخصیتی بنام حضرت قاسم سلیمانی رحمت الله علیه بوجود میاورد تمام حلب را اسلحه ترکیه وامریکائی پر کرده است که توی خیابان ها انبار کردند تمام سلحه داعش برای فوعه مال ترکیه است خوب مردم این فوعه چه هیزم ری به ترکیه فروختند که مداوم ترکیه طلب اسلحه بیشتری از ناتو برای داعش میکند ان هم به اسم مسلمان درانزمان صلیب سرخ غرب خودکشی میکند که کمکم بهانجا ارسال شود ترکیه مانع میشود وجناب حضرت سلیمانی رحمت الله علیه حلب تادندان مسلح که درسنگر قوی بودند واز مردم کمک میگرفتند متفضحانه شکست میدهد دقیقا تیرهارا خداوندمنان هدایت کرده است درانشرایط جهنمی درحالیکه میخنددوضو میگیرد-من درجبهه بودم بچه های در جنگهای سخت شرکت کردهبودند جریان جنگ برای بعضی افراد یک کارها خنده دار رخداده بود ومیگفتند ومیخنددیند- ومن ازته قلب میخندیدم وباخود گفتم اگرمردم بفهمند که اینهادرفشار هستند چه میشود کی تعریف میکرد وما تقیربا درحال محصره بودیم ودستور عقب کشیدن دادند یک عده ما ماندیدم هرچه گفتند عقب نکشیدیم که عراق بفهمند طرفدران امام الخمینی رحمت الله چه کسانی هستند وغذای ما تمام شد وما بفکربودیم از جسد عراقی ها استفاده کنیم من شب یک شبه دیدم درحال حرکت بود- به سمت ان تیراندازی کردم وگفتم بروم ببینم چی بود بچه ها گفتند خطرناک است-من رفتم درحدود چهل نفر کشته شده بودند ومن درکوله پشتی انها انواع قوطی ها پیدا کردم تا بچه باز گشتندما خواب نمیرفتم وفقط پلک میزدم ومن درته سنگر خوابیدم یکدفعه بیدارشدم دیدم توی امبولانس هستمگفتند هرکار کردیم بیدارنشدی داستان انفجار مشانه کسانی میتوانستند خروج کنند سه دختر خانم سکینه خواستهبود مواد خورکی بگیرد که انفجار رخ دادواجازه گشتن فقط پنج دقیقه دادند- ولی شوهراش چندبار وگفتند این دفعه کشته خواهی شد تمام اجساد گونی کردند وبا بچه ها به ترکیه بردند وفاش کردن که چه بچه های اینجا است شما جنایات زیاد توسط عثمانی کردید سرانجام رادید خیلی عجیب است که انگلستان بهاتاتورک گفت گفت صرف زمان کمی همه باید لباس اروپائی وکروات بزنند یک شب عوض شدند وتف ولعنت به عثمانی میکردند وکارمندان درقابت بودند که جلب توجه انگلیسی هارا بکنند- اما از خانم سکینه فرانسویان چه خدمتی به شما کردند- که اسم سه دختر فرانسوی گذاشتیذ میرال-نورا و روز ان- اینجا است که دعا بکنید ترتیب اثر داده نمیشود تا متنبه شوید امید است کهخداوند شر اسلام نما هارا از تاریخ برکند تا اسلام واقعی درخشان شود- انشاالله