/را که حتی بت وعقل انسانی هم انرا تائید نمیکرد بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بر زمان حال عربستان سعودی- اسلام عزیز فرهنگ شریر- مانند زنده بگور کردندختران صرفا بر اساس بعضی موهومات کمکمدرحال تبدیل شدن به یک ارزش میشد را منسوخ کرد-وکم کم دوخانواده درکنار هم نحوه زندگانیانها زیاد شبیه هم نبود مگر درخرافاتوبیشتر ان انسانها یک زندگانی - غریزی ونباتی را تجربه میکردند- یک جامعه ای که افکار منفی درانها رواج داده میشد وبی دقتی ومسامحه کاری درانها به بوفور دیده میشد-وچز بریا منافع شخصی کمتر احساس مسئولیت میشد- فرزندان وحتی مادران بشدت ممکن بود برای مسائل ی که حتی ارزشی زیاد نداشته باشند شلاق بخورند وسادیسم دربین انها رواجداشت وبایدبه پدرخانواده احترام بیش از حد داشت وبشدت ازانان ترسی-همه از بی عدالتی رنج میبردند ولی هیچکس هم کاری نمیکردوکسی را جرئت نبود که درمفابل شیوخ اظهار رای ونظری کند وانان هم باحقه بازی وفریب جامعه را رام خود میکردند-وقانون جنگل درانجا با عزت هرچه تمامتر ایفا وادا میشد- فقر باعث شده بود که کم کم فرزندان خود را بخصوص دختران خودر با بفروشند.- هیچگونه صلاحیت پدری بخصوصوجود نداشت- مادران دارای هیچگونه اقتداری و اختیاری در خانه نداشتند- ومسلم بود بیشاز پدران به بچه ها احساس دلسوزی داشتند- معجزهای درحال رخدادن نبود- وکشته شدن وکشتن هم یک رواج پیدا کرده بود-ودادگاهی ویا شخصیتی که بتواند جلوی انرا بگیرد وجودنداشت-تمدن وفرهنگفقط مخصوص شیوخ وپدران نیست وتعلق به یک نسل هم نیست-وهمچیز هم باسود برای عده ای خاص تعریف نمیشود- وبقول معروف یا لعبید نمیشود روزگاران را گذراند-روح جامعه عامل نابودی افراد خوداش بود- وقتیکه قوانین هستی فراموش میشود شرارت جای انرا میگیرد وقوانین خود وخودشناسی هم فراموش میشود وخالق هستی واقعی هم فراموش میشود- در این شرایط قوانین یکی پس از دیگری دستخوش تغیرات نامناسب میشود- جامعه برسر دو ر اهی قرار میگرد ومجبور میشود- وجه غالب را بر گزیند- جاه طلبی ها حسادت ها تنفرات مقامی ها وکم کم میدان دار میشوند وانتقام گرفتن بسیار شیرین میشود- وبی گناهان اولین قربانی های این شرارتهای زبان کشیده میشوند-وهرکس داستان را به نفع خود تعریف میکند وتضاد درگفتن حقایق یک امرمتداول میگردد- درحقیقت انتقام از نبودن از سنتهای دقیق ویک روح طیب است وجامعه اماده جدا شدن وطلاق گرفتن از این وضعیت قرار میگیرد-