بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- بعضی درایران هنرمند نشدند درخارج هنرمند بامارک تقلبی هنرمند شدن- اهل کنار امدن بهرحال- اهل چانلچ شدن- انهم از نوع ساخت مریکائی که رقیب اش فقط جهموری اسلامی است فلز عجیبی هستند رقیب ای دیگرندارند-!!- چالش 23- فردامون-ویدئوی حریق- ترانه حریق- ورفاقت؟؟ برگردیم ایران سابق- مداوم سینما ورسانه ها مهمترین اهرم رژِیم خط شکنی ظریفی میکند وخط های قرمز عقلانی را از ان عبور میکند- تضاد فکری بخصوص در گروه ها سیاسی درهیچ جای دنیا چنیننبود که حتی درزندان حل نمیشد وبهیک وحدت بریک پایه اساسی مشترک بر ضد لولو ی سرخرمن کهمه را به خیانت به این برچسب میزند وخودرا دلسوزترین فرد ایران میدانست- که جلوی ددمنشی غرب را گرفته است- وخود یکی از طبزرگترین ددمنش های تاریخ ایران است ومابعلت یک سبک خیالی وخوش گزرانی نگاه به این حقایق را از سرخود وا کنیم درست است بعضی خصوصیات تفریحی بوژوازی غرب درایران نیست- ومتاسفانه بلدنیستیم چیز ی را از صفر شروع کنیم- زمانی که امریکا بعضی سنسورهای خاصی که کاربرد های نظامی دارد به دنیانداد- ایتالیا بهدانشگاه میلان دستورداد خودات انرا بساز واین دانشگاه بهنبوغ جهان سوم بورس داد منجمله ایران و پیشرفت زیادی کرد در زمان دانشاموزی من و دانشجوئی من علما و واعظین که داستان های مذهبی بیان میکردند بسیار شهرت داشتند ومن برای خریدن کتاب قصص انبیا خیلی تلاش کردم تا دریک جائی کتاب رنگ وروی رفته انرا بدست اوردم- وچون یکی از دوستان خواست به دادم که تلاش زیادی کرده بود- ولی امروزه فضای مجاز اجازه مطالعه این نوع کتابهارا نمیدهد- تضادها زیادبود ترس از حکومت فراوان بود- چشم ها بهخارج بود وخارج کعبهامال بود کامروزه درست برعکس شده است حال اسلام باتمام سیاه باز ی درحال شناخت بهتری شده است ودیگرلولونیست- وسیاستمداران جهان هم بخوبی شناخته شدند ونمیتواند نقاب بزنند- این هنر امریکائی است سیاست خودشان در قالب علوم مختلف با اصطلاحات زیادی که درک انها چهارسال کم است و لذتی علمی کاذب مانند یک کیک تیک وپاره میکنند وبهخورد جامعه میدهند اتفاقا درعمل هیچ دردی را درمان نمیکند- در لندن بودم گروهک وجامعهها ی ایدولوژیِ زده شده یک سالن دراز زیرزمینی گرفته بودند- مانند باجه بانک بسیار کوچک یک فرد - بیشتر خانم پشت باجه بود هرکدام متعلق به یک گروهک بود این افراد فقط جزوات و بولتن خبری ومل کنفرانس های وگرفتن کمک مالی بودند اولین انها مال منافقین بود جزوه سیزدهم بود فدائیان خلق تمام کرده بودوجبهه ملی فرداش گفت- دوساعت دیگر می ایدتعدادی گروک ها ی کمونیستی کانادائی انگلیسی والمانی بودند ومن جمله مائویست که درانگلستان درفرقه بودند ولی فرقه المان بسیارمهم بود شخصیت اش بارزی داشت که خواسته بود درالمان براندازی کند جزصدنفر گروه مائویستی درالمان بود تنها کسی چینی ها ایشان راقبول داشتند و اجازه درکنفرانس ها رامیدادند- برادر کوچک ایشان درحالی من سال دوم دانشگاه شیراز بودم ایشان سال اول بود جوانی بس زیبا وخوش خنده وملیح وفوقالعاده شگفت منرا درخوابگاه پیدا کرد- که یک مقاله کمونیستی به من بدهد وبعد بامن وارد چالش شود اسوه دانشگاه بود ومن مقداری اورا روشن کردم- پدرایشان درتهران چلو کبابی داشت ایشان در بالای سالون یک اطاق جمع وجوری درست کرده بود ویک تلفن با تاکتیکی خاصی به اسم دیگری انجا قرار داده بود که نتواند رصد کند- المانی های حزب ایشان بعنوان پیک به ایران میامدند وباخودیک بسته از ایشان می اوردند که داخل مقداری پول بود بعد به اشپز خانه میرفتند- درک من رمز جدید به ایشان- را یادمید اندو ایشان به اطاق میرفت اخبار بدست امده باتلفن به المان بارمز جدید میفرستاد وایشان فرمودند من زیادی نمیتوان به نزد شما بیایم حواست جمع باشد-من رو نیمکت نشسته بودم یک جوانی امد از ایشان سئوال کردم چرابقیه بسته هستند ایشان گفت توانی بیشاز سیصد نسخهندارند ودادند وتمام شده است وبسیارضعیف هستند کارهای زیادی نمیتوانندبکند ونیروهای انها بسیاراندک است واما شمابرای چه ماندید که نشریات جبهه ملی را بگیرید اینها تبلیغات زرد هستند من دردانشگاهتهران درشته جامعه شناسی بودم وکی از استادان ما عضوجبهه ملی بود- از ما تحقیقت جامعه شناسی میخواست فقط پرسشنامه تهیه کنیم وخود ایشان فرمول بندی کند من به دوازه غار تهران رفتم دهزارنفر که بخاطر اصلاحات ارضی شهرستان نور به سمت تهران امدند ویک چهاردیواری درست کرده بودند ویک وانت داشتند پرسشنامه تهیه کردم که البته دونفر بودیم وبه نزد ایشان بردم که فرمول بندی کند- ایشان فرمودند من چنین نخواهم کرد ومن از جبهه ملی برون امدم وبه منافقین پیوستم برای تحقیقات جامعه شناسی به کردستان رفتم به خیلی اسرار دست پیدا کردم که این رضا شاه وحمد رضا شاه نیست که حزب دمکرات وکومله موش کردند قبلی انگلیس بود واخیرا امریکابود که مثل اب خوردن اعضا ی انها به دام میاندازد وجاسوس دوطرفه میکند وباسنوسر نظامی راه ورودی ماهوراه میدهد وماهواره به پادگان مرزی ایران میدهد اطلاعات اش جالب بود ویک استوار زرهی از یک پادگان مرزی کردستان برای خواندن دورس چدید به مرکز زرهی امده بود واطلاعت زیادی دراین مورد بهمن داد که البته ناقص بود وایشن تاحدی انرا کامل کرد لا درالمان بخاطر امریکا کاری نمیتوان کرد فلزی است- ایشان این استاد به کردستان رفته است وتحقیقات کرده است تنها مقالهای است که ساواک اجازه نشر دا ده است من درچهار سال اینقدر اصطلاحات غربی جامعه شناشی به ما یادنداد- خوداش را غرق کرده است خواسته بهملت ایران معلومات غربی خورا برخ انها بکشد ومن فقط نصف انرادرک کرد وحقایق رانگفته است- خود شاه به کردستانیها گفته است که روس ها میخواهند کردستان واحدی درست کنند وامریکائی مخالفذهستند ولذا بهمن گفته است انجا زیادهزنیه نکن کهاگر این اتفاق افتادانها مجور شوند درکردستان هزینه کنند وچون قدرت زیادی ندارنداجازه میخواهند نیروهای خودرا به ایران بفرستند انزماننوبت گربه رقصانی شما شروع میود وامتیازی زیادی میگیرید-ولی به جوان که دیپلم یاد گرفتند به سراسرایران هرجا واستندبروند وکارخوب وشغل خوب وپول خوب بدهید که بخش برای خانواده بفرستند- وچون کردستان کوهستانی است وکشاورز یندارد وبیشتر دام پروی دارد انراتوسعه دهید ومعادن رادست نزنید-ادامه دارد