بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –اعراض از توحید- اعراض به معنای دور شدن-فاصله گرفتن- اگر مثلاسرسفره باز کنید –گشودن- انهم اعراض است بهنظر میرسد از عرض گرفته شده است عرض یعنی پهنا—که مخصوص کافرین ومشرکین ومنافقین است- شامل- اعراض اشراف وملا کافر واعراض مشرکین—وعذاب اخروی اعراض کنندگان- ازتوحید—و وهلاکت وعذاب دنیائی اعراض کنندگان از توحید- و –نکوهش اعراض کنندکان از توحید- مشکل همیشگی جوامع بشری رادربر میگیرد- حال فصل اول- سوره الاعراف ایات- 59 و60 – مقدمتا با الهام از رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلام- که خداوند منان و وحی وایشان را تشبیه به باران -کرده است در االسرزمین خوش طینت—اثارخوب وشیرین ظاهر میکند- در زمین بد طینت-جزکارهای زشت وپلید از ان بیرون نمی اید جز اندکی مانند خار- ود ر سرزمین سنگی هیچ اثری ندارد -- مقدمه دوم اشراف افراد درصدر حکومت هستند ویاز طرف حکومت والی هستند- ولی ملا – یک طبقه ای است که وابسته به اشراف هستند وبه دلائل مختلف درجامعه تاثیر گذار هستند حال ازجهت ثروت – یامقام و علم ویاشاعری وونظامی بودن وروحانی درباری بودن—ایه- ما حضرت نوح علیه السلام - را به سوی قوم اش فرستادیم - او به انان-گفت—ای قوم من – تنها خداوندمنان یگاته را پرستش کنید که معبودی جز او برای شمانیست واگرغیر او را عبادت کنید؟؟ -من برشما از عذاب روز بزرگی میترسم—ولی اشراف قوم اش به او گفتند—ما-تورا- درگمراهی اشکار میبینم - -گفت ای قوم من هیچگونه گمراهی در من نیست ولی من فرستاده -ای از جانب پروردگار جهانیانم - البته درایات بعد انها نشانه ای یقینی خواستند وایشان هم نشانه یقینی - نشان دادند-ولی پذیرفته نشد ومثلا گفتند سحر است ولی برای بتهای خود وربوبیت خود- نشانه یقینی نشان نداند –درجلئی میگویند هدایت کاربشر نیست ولی هدایت اشراف را لحاظ نمیکنند – سوره اعراف- ایه65-66 - 70- 73- به سوی قوم عاد برادرشان- هود را فرستادیم- کلمه برادر دومعنا دارد یکی به معنای نژادی است-که درقران همینمعنا لحاظ شده است ویکی برادر غیر نژادی ولی روحانی است—گفت –ای قوم من- تنها –خداوندمنان را ستایش کنیدکه جز او معبودی- برای شما نیست- ایا پرهیز کاری پیشه نمی کنید—اشراف کافر قوم او گفتند—ما تورا درسفاهت ونادانی وسبک مغزی میبینیم- وما تورا از دوغگویان میدانیم-درایات بعد افترا وبهتان بودن دلیل گناه کبیره است—گفت ای قوم من هیچگونهسفاهتی درمن نیست سفاهت هم باید اثبات علمی شود—گفت- ای قوم من- هیچونه سفاهتی درمن نیست- ولی فرستاده ای از طرف پروردگار جهانیانم است-درایات بعد اشکارمیسازد لطف الهی منظورعلم الهی =وحی= بصورت مخفی به من رسیده است-ایا به سراغ ما امده ای –که- تنهاخدای یگانه را بپرستیم- وانچه را پدران ما پرستیدند—رها کنیم؟اینجا است که یک قاعده کلی است که فرهنگ گذشته باید مداوم تصحیح شود—پس اگر راست میگوئی—انچه از بلا وعذاب الهی- به ما وعده ای میدهی بیاور-به سوی قوم ثمود—برادرشان صاح فرستادیم—گفت ای قوم- من- تنها خدارا می پرستم- مقام اش قبلا اشکار شده بود—که جز او معبودی برای شما نیست- دلیل روشنی از طرف پرودگار تان- برای شما مده ا- این ناقه الهی یعنی شتر ماده- این اعجاز راهم خود قوم-خواستند- برای شما معجزه ای است اورا بحال خود واگذارید- که در زمین خدا از علفهای بیابان بخورد وانرا ازار نرسانید- که عذاب دردنکای شمارا خواهد گرفت اشراف گفتند صالح دروغ میگوید باید با کشتن شتر روی ایشان وافراداش راکم کنیم وهمان روش قبلرا پیاده کنیم-خوب ای تشتر سالها-هممعچزهبود وهممنافع دنیائی داشت مندرجائی خواندم امراض راخوب میکرد-حضرت علی علیه السلام فرمودند کهمن شتر وناقع رسول اکرم هستم- ادامهدارد