بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-توحید درقران-کلمه توحید به معنای یکی بودن-چیزی است ومعروف است توحید کلمه وکلمه توحید-ولی در اصطلاح متکلمان-علم واقرار به یکتائی خدای تعالی وشریک نداشتندر ذات وصفات وافعال است درصفات وافعال خداوندمنان یک سری صفات و افعال نازله به انسان داده است-چرا برای انکه هم صفات وافعال خداوندمنان را بخوبی بشناسد وقدر بداند- در قران اله واحد- الله الواحد—لا اله الا الله- الله یعنی ال اله-درتوصیف اله- حرف زیاد است بعضی گفتند هرچیزی که انسان را شیقته وحیران میکند-اله است وبعضی گفتند انسان بهرچیز متوسل شود مشکل اش حل شود وتاحدی مادی نباشد اله است- بعضی انسان درمشکلاتکه فکر میکند حس میکند با روحی درتماس است کهاوراراهنمائی میکند یکنوع تخیل اشراقی دارد انهم اله است وگاهی خوداش یک اله خلق میکند وازاو استمداد میپذیرد- وانواع دیگر ال پیشوندی است که معناهای زیادی دارد دراصطلاح میگویند حرف تعریف- یکی معنا هابسیارممتازبودن است نظیر نداشته باشد ویاکم نظیر باشد-یک ظنزی درشیراز اسا کسی بازی بدهند وسرانجام اورا مایوس کنند میگویند ال ام کرده است که بعضی خانواده دختر چنینمیکنند ایشانمیفرمود خداوندمنان بااین ال اش مارا ال کرده است- علامه حضرت ایت الله سید محمد حسین طباطبائی رحمت الله-میرماید ازخداوندمنان بخاطر ممتازبودن درتمام ابعاد باید فعل ممتاز باشد- امادنیاممتاز نیست چرا چون برای ازمایش است باید بالاوپاین داشته باشد درجائی نقص داشته باشد چون بهشت وروداش شرط دارد-همین قص نشاندهند ان است که دنیا محل عبور است شرایط پیدا کردن است ولی بشر باید بدنبال بهترین اردنیائیبرود ولی دربعضی موارد یا امکان فعلاندارد ویا امری دیگردرمقایسه جلو ان بهترین را میگیرد- امادرمعنویت باید بهترین باشد-دوم انسان به حس بیش از عقل بهامیدهد- اینطور قضاوت میکند ممکن است عقل فریب بخورد ولی حس فریب نمیخورد اما حضرت علامه طباطبائی رحمت الله علیه میفرماید دانشمندان هفتصد مورد در فریب حس شاختندولی عقل با ملاک های عقلانی هرگز اشتباه نمیکند انکس میگوید عقل اشتباه میکند- بهره ا یاز درک عقل نداشته است- درفریب حس خداوندمنان بقول امام صادق علیه السلام عقل را گذاشته است که با استدلال عقلانی پی به حس راستین ببرد-هرچه وسایلی که به شناخت حسی کمک میکند ضعف حس را بهتر مشخص میکند-حس را گسترش میدهد-توحید درقران بسیارمفصل است ازهمه مهمتر درتمام ابعاد است-امروز بقول حضرت ایت الله العظمی شهید جناباقای مرتضی مطهری علیه السلام ورحمت الله علیه علم یک طول دارد ویک عرض دارد ویک عمق دارد عمق اش به خداوندمنان میرسد ویک رابطه سلسله مرتبیدارد که رابطه علت ومعول دارد که به ان طول میگویند وبهضی ها درعرض مطالب است که میتواد باهم ترکیب شود انهارادردرعرض میگویند- خداوندمنان این طریق بیان کرده است- بعنوان مثال- اقسام توحید- تمثیل توحید- تکذیب توحید- احتجاج برای توحید- استکبار دربرابر توحید- توحید نظری وغیره است- سئوالاتی که درقران مطرح میشود بسیارمهم است-اول از جانب خداوندمنان ودوم ازطرف افراد- امروزه یک روش اموزش است درس را تنها برتکنیک سئوال جواب عمل میکند بچه هم از این طریق رشد پیدا میکند- گرچه درمراحل اول وت زیادگرفته میشود ولی سئوال کردن وجواب منطقی گرفتن درانسان نهادینه میشود که بسیارمهم است- فرق حس وعقل از لحاظ فقهی – حس دلیلی ندارد که رفع مسئله کندولی عقل رفع مسئله میکند ولوفرد اشتباه کرده باشد- البته سعی نهائی میخواهد-یک سئوال خداوندمنان کرده است- مالکم من اله غیره براساس حافظه میگویم بیست وچهار با این سئوال مطرح شده است وهربا یک پسوند جدید دارد-جواب ساده ان این است به کدام دلیل وچرا دنبال اله دیگرمیروید-؟؟-بعنوان مثال ازاقوام گذشته خداوند منان بیان میکند روی اینمطالب یک مطلب درطول تاریخ دوام دارد حائز اهمیت است چه مثبت وچه منفی- این سئوال از قوم عاد که پیامبر ان قوم حضرت هود هستند چناچه شخص عاد از فرزندان حضرت نوح علیه السلام باشند وانها ازقوم عرب باشند اثبات انرامن ندیدم- چون احتمال مدهند بعضی این قوم در یمن بودند وبعضی در حاشیه بیابان معروف ربع الخالی که بین عربستان ویمن است- ولی این قوم بعنوان قوم قبلازتاریخ نیست زیرا تاریخ مجازی تقسیم میکنند زمانی که خط وکتابت دارندبعدازتاریخ هستند واگرما خط وکتابت پیدانکردیم انها ماقبلاز تاریخ هستند ومسلم است ارسال پیامبر صلواته علیه نشان تمدن است-تمدن بهمعنای انکه در شناخت علوم مادی پیشرفت قابل ملاحظه کرده باشند از بیابان گردی خارج شدهباشند دال بران یست کهتمدن معنوی بالائی داشته باشند اختلاف زیادی بین غرب واسلام است تمدن معنای ان فرق میکند- غرب بیشتر به تمدن مادی تکیه میکند- واسمحضرت هود هفت بار درقران امده است که بطرق مختلف اثبات توحید کرده است وهربار پسوند تغیر میکند انها درجواب میخواهند ریشه این سئوال بزنند ویک دلیل برای اش بتراشند کهاول هیج انسانی لیاقت پیامبری ندارد ودوم شخص خداوندمنان این شرکارا ساخته است- یکبار پسوند افترا داده میشود یعنی دورغی کهجعلی وساختگی است ویکبار تقوا میشود هرجا تقوا مطرح میشود یکنشانه ازترس نسبت به خداوندمنان است-ادامه دارد