* بسمالله الرحمن الرحیم- شعری حسینی از حضرت ایت الله العظمی-عظمت جناب اقای ناصرالمکارم رحمت الله علیه
جان فدای تربت پاک و نکویت یا حسین
* بسمالله الرحمن الرحیم- شعری حسینی از حضرت ایت الله العظمی-عظمت جناب اقای ناصرالمکارم رحمت الله علیه
جان فدای تربت پاک و نکویت یا حسین
آب کوثر رشحه ای از آبِ جویت یا حسین
از قیام پر شکوهت دین ما رونق گرفت
آبروی ما بود از آبرویت یا حسین
شاهکار آفرینش، قامت دلجوی توست
کی دهم بر عالمی یک تار مویت یا حسین
رازها در سینه دارم از صفا و لطف تو
آتشی در دل نهفته، عشق رویت یا حسین
شد مشام جان، معطر هر زمان در هر نفس
از شمیم کربلای مشکْ بویت یا حسین
راز ثار اللّه نشانی از بهای خون توست
صبغة الله رنگی از آن رنگ و بویت یا حسین
شعر «ناصر» هم نوا با ناله مرغ سحر
می کشد دل های مشتاقان به سویت یا حسین
نغمه خون خدا
* احمد باقریان
نغمه خون خدا از کربلا اید به گوش
یا که فریاد حسین از نینوا اید به گوش
زندگی با ظالمین بسیار باشد ناگوار
این ندا از پور ختم انبیا اید به گوش
من نمی بینم سعادت جز شهادت در جهان
این نوا از زاده شیر خدا اید به گوش
کاخ ظالم را ز خون خویش ویران می کنم
این کلام از زاده خیرالنساء اید به گوش
کاخ جلاد جنایتکار سازم واژگون
این سخن از شاهد راه خدا اید به گوش
اکبر و عباس قربانی کنم در راه دوست
از شه دین این کلام جانفزا اید به گوش
قاسم و اصغر کنم قربانی راه حبیب
این پیام از آن امام و مقتدا اید به گوش
زنده سازم از قیامم مکتب اسلام ناب
این کلام نیک از آن پیشوا اید به گوش
من کنم احیا به عالم مکتب آل علی(علیه السلام )
این ندا از آن امام پارسا اید به گوش
پرچم اسلام را بر بام گردون می زنم
این سخن ز آن رهبر خونین لوا اید به گوش
من فدا سازم به راه دوست هفتاد و دو یار
این پیام از خامس آل عبا اید به گوش
اهل بیتم از جفای خصم دون گردند اسیر
این سخن از رهبر اهل هُدی اید به گوش
زینب و سجاد رسوا می کنند ابن زیاد
گر چه ز آن ملعون کلام ناروا اید به گوش
از کلام زینب و سجاد رسوا شد یزید
بانگِ ویران گشتنِ کاخ جفا اید به گوش
عاشقم من عاشق درگاه مولایم حسین
گفت «باقر» این سخن از این گدا اید به گوش
***
می روم در کربلا
* احمد باقریان
می روم در کربلا تا نهضتی بر پا کنم
مکتب اسلام ناب احمدی احیا کنم
می روم در کربلا با زینب و زین العباد
تا جنایات یزید دون صفت افشا کنم
می روم در کربلا با کودک و پیر و جوان
جملگی در راه ذات ایزدی اهدا کنم
می روم در کربلا بر پا نمایم نهضتی
باز بر پا پرچم احمد شهِ بطحا کنم
می روم در کربلا همچون علی شیر خدا
تا که از دیوار کعبه سرنگون بت ها کنم
می روم در کربلا با عاشقان کوی دوست
باز احیا راه و رسم مادرم زهرا کنم
می روم در کربلا با نوجوانان رشید
جملگی قربان به راه حضرت یکتا کنم
می روم در کربلا با اکبر و عباس و عون
تا که منشور فضیلت را به خون امضا کنم
می روم در کربلا با انقلابی خون فشان
تا که طاغوت جنایتکار را رسوا کنم
می روم در کربلا با اصغر شیرین زبان
تا که خونین کربلا همچون دل صهبا کنم
می روم در کربلا با نهضت خون بار خویش
روز روشن بهر دشمن چون شب یلدا کنم
می روم در کربلا با اکبر رعنا جوان
تا که قربان در ره حق زاده لیلا کنم
می روم در کربلا تا دفتر عشق و شرف
سطر سطرش را به خون خویشتن امضا کنم
می روم در کربلا در جبهه های عشق و خون
لاله گون از خون پاکم دامن صحرا کنم
می روم در کربلا با سالکان کوی عشق
رزم در آن سرزمین با لشکر اعدا کنم
می روم در کربلا با شیر مردانی دلیر
جان فدای راه حق در روز عاشورا کنم
می روم در کربلا تا «باقر» دیوانه را
همچو دیگر عاشقانم واله و شیدا کنم