بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اسلام امروزی که درگردش خورشیدی درجهان – وجود پیدا کرده است- هیچگونه مرکزیت ثابتی ندارد- درحالیکه میبایست مکه یامدینه یا کوفه مرکزیت اسلامی باشد وگاهی هم هیچگونه ارتباطی سیستمی وجود ندارد- وبه سیستم های مختلفی هم تقسیم شده است درهرحال شیعیان باید پیشتاز این وظیفه باشند- کهدریک سیستم به مرکزیت یک سازمان دریک نقطه جغرافیائی متعهد شوند- تفاسیراز اسلام امروزه هرگروه خود را خورشید اسلام میداند- از اسلامبسیار رومانتیک واحساساتی وگاهی محافظه کار تا اسلام انقلابی وجدی دامنه گستره اسلام است- وبعضی بطورکلی خودرا ایزوله کردن وبسیارهم پنهان کاری میکند- بعضی ها درگذشته هستند وهیچ نیازی برای به روز شدن ندارند- وسنت را اینچنین تعریف وتفسیر میکنند- وبعضی به راحتی سنت درفرم اصلی اش ناسودمند میداندودست ببدعت میزنند- وبعضی ها اماده گفتمان هستند- وبعضی ها فاصله میگرنند-بعضی ها اهل انتقاد سازنده هستند وانرا هم بلد هستند وبعضی اهلانتقاد سازنده هستند ولی اطلاعات غلطی دارند- بعضی علاقمند به رابطه دوستی هستند بدون گفتمان منطقی- بعضی ها گفتمان عقلانی سم وارد کردن درمغزها میدانند-باید دید کجا حقایق پنهان شده است وکجا اب از سرچشمه باعوامل دیگر مخلوط شده است-مشکل درخارج نیست مشکل در درون است درتصورات وشکل دادن وشکل پذیرفتن از حقایقی که در زندگانی رخ داده است-بسیاری هستند که مستقیم با واقعیت ها برخورد وملاقات نکردند- براساس علقه های درونی-حقیقت وایده ال-که بی ربط بازدواج اول انسان میماندترسیم میکند- وغالبا هم شناخت ومعلومات عمیقی ندارند-مانند بچه یتیمی ازپدر اطلاعاتی ندارد واورمطابق میل خودترسیم میکند وشعرهای اولیه خود رابرای اومیسراید- وبسیار اغراق میکنند-غالبا افراد پس از تحصیلات زیاد دست به اصلاحات افکار خود میزند- ولی متاسفانه بساری از مسلمانان نمیدانند چگونه باید دردین خود اصلاحات بوجود بیاورنند- وغالبا افراطی هستند- وهر مرکز علمی در دراز مدتتاثیرا سبک واستیل خودرا برفرد میگذارد-برهنگی کردن حقایق از لباسی که برتن اوکرده اند بسیارمواقع کاری عجیب قلمدادمیشود-همیشه قضاوت کردن به گذشته بسیارمختلف وحریف طلبی خواهدبود-تجربه نشان داده است اثار شخصیت هائی چون حافظ رحمت الله علیه وجناب شکسپیر که نگاه یک پیرمغانی باید باشد با روحیه جوان گرائی- تعهد سنگینی ندارد بیشتر به نگاه طبیعتگرائی دارد تا معنوی واخلاقی واز مدل کلاسیک زمانی وحالی که مورد تمجید است سودمیبرد-ودیده شده است که اشعار عرفاراتبدیل به یک ترانه بازاری کرده ستکه هیچ نشانه ای ازبعدمعنوی مذهبی دران نیست- وهیچ نشانهای وسمبلی ازان نبوغ وحشتناک خبری نیست-البته جهان تحت تاثیر این نیروهای جوان-اعتقاد راسخ خودرازدست نمیدهد- غالبا افراد سطحی- بدنبال افرادمشهور زمان هستند-اما بارشد وتغیرات ناپخته بدنبال افرادگمنام تاریخ میروندکه علایق انهارااشباع میکند-ادامه دارد