بسم الله الرحمن الرحیم-نشظریات شخصی است- صدق –تجلی- رستگاری امرالهی-در بحث درباره امر الهی بین دومقلد نیست- بلکه بین دو عالم است تجلی دنیائی امرالهی – درانحضار کی نیست وهرکس میتواند درابعادی صاحب نظر باشد دریان مورد کثرت میتواد رخ دهد وسطوح مختلف هم داشته باشد- حال این بحث مطرح است که انچه فرد از تجلی دینای درک میکند وبه ا ن معتقد است حقیقت دارد ویافقط صدق داردجناباقیا کانت معتقد است صدقدارد چون براساس علم زمانی ومکانی فرد تشخیص میدهد چه بسیار غلط باشد وفد را به گمراهی بکشاند- این مطلب صحیح است درباره منشا تجلی فلسفه نیاز است یعنی عقل محض وفرد بایدفلسفه خودراازمنبع دقیقی بدست اورده باشد کسی که وارد این حوزه میشود وبایدتقلای کافی داشته باشد این مطالب سرسری نیست گرچه بعضی عرفا معتقد هستند دردنیا ویاخرت کمک های فکری به این افراد داده میشود لذا دراین موارد برای ایجاد روابط انسانی کهدراسلام بسیارمهم است تازمانی که طرف مقابل انحصارگرائی نمیکند وخشو نت بکار نمیبرد تساهل وسهل گیر مجاز است ودین باسطوح بالا از خود خویشتن داری میکند مثلا کسی بهدین واقعی مسیحت معتقد است اما یک مسلمان بادرک سطح بالا اگر مسیحی شد گرچهان مسیحیت درست باشد بسیاری از حقایق ودرکه را ازدست داده است بهمین علت ارتدادمطرح می میشود مانند کی کهمیخواهد با اولین خطی که دردنیاکشف شد بنویسد- یک مثالی میاورند که از یک منظره مکاتب نقاشی طرحی میشکند که تفسیر محتوائی وزیبای شناسی فرد است خوب هردوبعد قوانین دارد نمیتوند حقایقرا درنظرنداشته باشد امروزه میگیوند تکنولوژی دنیا رانابود خواهد کرد کدام تکنولوژی تکنولوژی- بندگسیخته- و- رها بدودن قوانین ِ عقالنی مسلم استکه جهان رانابود میکند- مانند اسلحه سازی – که پشتوانه برتری طلبی وقدرت طلبی است ودرشناخت تجلی دنیائی به عقل ووحی نیاز است ونمیتوان باقوانین دنیائی اخرت را خمچنان تفسیر کرد لذا دردک امرالی نیاز مند قواین شناخت عمومی یکسان هستیم- جای نسبی گرائی نیست واین مطلبی است جناب اقای کانت به ان نرسید- ونسبی گرائی درحقوق افراد گه برخلاف حقیقت باشد وبر اسا صدق شخصی باشد به اشتباه افتادند البته برای اسلام ناب اگر کسی درخارج حیطه اسلامی به همجنس گرائی معتقد باشد کاری بااوندارد ولی صدق ایشان در شرایطی نمیپذیرد واهل خشونت نیست درحالیکه دراین مورد انحصار طلب است- یعنی راه وسطی دربعضی موارد وجود دارددر حال امرالهی پشت این جهان است دراین دردرون این دنیا مادی گرچه دردرون مادی قدرت دارد ولی مجزااز این جهان مادی است وبی نهایت علل کثیر دراین جهانازقدرت الهی سرچشمه میگیرنند ولی خدایگان نیستند مثلا ادیانی در هند کهچنین فکر مکینند ویک تجسم انسانی- خدائی میدهند درحقیقت فرشتگان هستند روابط مذهبی با اسنانها در حقیقت یک رابطه سیاسی –حقوقئی است ا میتواند تاحدی گفت کهانها از صدقی برخوردار هستند ولی رستگاری ندارند رستگاری مال مذهبی باسطوح بالا است- به خشونت نبایدمنجر شود وخشنوت دراسلام درمقابل خشونت است- وحقوق مدنی ودنیائی فرد هم لحاظ میشود- وطرف مقابلهم باید چنین باشد اسلام بدنبال برتری طلبی ایمان وتقوا واخلاق است- میزان سطوح پایئن علت االعلل وامر الله شناسی شخصی نیست با بیان خداوندمنان مشخص میشود- ودرک انضمانی تخته وبند شدن به درک شخص کهعلم ودرک زمانی ومکانی دارد قابل قبول نیست وتحمیلی از جانب سطوح بالترهم قابل قبول نیست ودرفتارجمعی جهانبشریت خللی ایجاد نمی کند تحلیل که برخواسته است تحلیل علمی برای درک حقیقت بسیارحساس است واشتابا های فراوانی بوجوداورده است-ادامه دارد