بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- امروزجنابی بخشی از سخنرانی جنابی در وصال الحق که بر برعلیه کتاب صراط الحق عظمت مرحوم ایت الله العظمی محسنی رحمت الله علیه که در رد ابوهریره لعنت الله علیه تمامکه جنایات لعین معاویه را تطهیر کرد وحضرت علی علیه السلام درجاهائی محکوم کرد- ایشان فلسفه رادرک نمیکند وبیشرم بزرگانی چون ابن سینا درک نمی کند حکم جاهلیت که برای خودایشان محقق است میدهد- من مختصری را بین میکنم- ایشان هرجا خواسته است درایات قران براساس معنای ظاهری انراگرفته است وانرا ازقول ابوهریره بیان کرده است درحالیکه ایات قران انرابخوبی رد میکند میفرماید درقران بسیارجاهااست که خداوندمنان را درقیامت میشود د ید- نیاز ی به توجیه دارد حال اگر این مطلب برای قیامت بیان میکرد جای بحث داشت ولی میفرمیاد که جناب ابوهویره میفرماید خدای ظاهر میشود ولی مومنین ومنافقین میگویند خدا مارا ظاهر کنید دردنیا ایشان رادیدهایم خوب مقام انها بالتراز حضرت موسی علیه السلام است که به کوه طور رفت وخدا راندیدند وبلکه عذاب شدند خداوندبخاطر حضرت موسی علیه که معتقد به دیدن خدانبودند زنده میان وافرادبخشید ودوبار به انها حیات داد ایشان یک قاعده رایخود درست کرده است درجائی کل وجز باهم تضاد ندارد وتلازوم ندارد حماقت از این مطالب بخوبی روشن است که جز وکل درهمهموارد درجائی یکسان میشوند وچون ارسطو درمنطق تضاد را نمیپذیرد وابن سیناهم نمیپذیرد احمق هستند درجائی ایشان میفرماید ابن سینا فرموده است خداوند خلق نمیکند وبه اصطلاح افرینش دارد ایشان درک نمیکند که منظور ابن سینا چیست؟؟ درجاهلیت کسی که چیزی رادرست میکرد میگفتندخلق کرده است مثلانجارمیز راسخته میگفتند میزرا خلق کرده است- جناب ابن سینامیفرمیاد خداوند خلق انچنانی نمیکند حتی تصورهم نمیکند اراده میکند اراده بدون تصور- ای امرهم برای انسان رخ میدهد مثلا زمانی که فرد میگوید دو بعلاوه دو میشود چهار هرگز عدد دو وبعلاوه و دوی دیگر ومساوی بودن وچهار را تصور نمیکنداین اوج ذهن است وی قول عظمت حضزت ایات العظمی محمد حسین طباطبائی رحمت الله علیه نشان از عدم مادی بودن ذهن است همچنان که ابن سینا فرمود زمانی که خداوندمنان خواست گلیلاس خلق شود درخت گیلاس خلق شد گیلاس بوجود میاید دیگرتصور نمیکند چطور مومنین یعنی حضرت علی علیه السلام جزو مومنین است میفرمیادمن خدا را که نبینم نمی پرستم ولی دیدن من باچشم سرنیست وباچشم دل وعقل است چطورایشان بعنوان مومنین باچشم سر خداوندمنان راندبید ولی همه مومنین بقول ابوهریره دردنیا خدا دیدد وشماهم بایدخدارا دیده باشید ایشانمیفرمیاد که قران میفرمیاد درهر جهتی که باشید به سمت خدا هستید چرا پس ما خدارا نمیبینیم ایشان میفرماید مانند خورشید که درپشت ابر است خوب این خورشید برای عدهای پشت ابر است وبرای عدهای پشت ابر نیست؟؟ همان قانون جزوکل یکی است خوب پس در جرا درقیامت خداوندمنان میاید قبلا دراسمان نبوده است وبعدمی اید وسپس مومنین خدارکه قبلا دیده اند مبشناسند درحایکه دردینا خداوندمنان درهمان جهان صورت مبارک ایشان وجود داشته است بعایشان فراموش میکند ومیفرمیادعلتی که ما به سمت اسمان برای خداوندمنان نگاه کنم دومعنا دارد یکی خداوندمنان متعالی است ودیگر درعرش که بالا است اگر خداوند درعرش ربالا است پس به سمت زمین اگر نگاه کنیم صورت خداوند نیست ایشان میفرمیادصورت خداوندمملو از جلالت واکرام است درحالیکه خداوندمنان برای کفار ومنافقین در نگاه ای غضب الود است- وسپس فراموش میکند که میگوید قران میفرماید برای کفار ومنافقین خداوند درحجاب است اول خداوندخودرا به منافقین با مجه اکرام وجلالت نشان دادوسپس محجوب شد؟؟- درمورد ابن سینا اصلا میفلمیادخداپرست نبوده است وبه ده خدا معتقد بوده است عقول عشره خدا نیستند ریشه ان متعلق به بیان جناب افلاطون است بههمین جهت عدهای ایشان جزوپیامبران میدانند که خداوندمنان اولین مخلوق او عقل اول است وعقل اول مخلوت دیگیرری که درطبقه عقل دوم است خلق ککرده است بدون حرکت تا ده طبقه مخلوقات است ایشان بیان کرده است عقل اول مخلوق است چطور جناب اقای ابن سینا درک میکند که عقل اول مخلوق است ولی ایشان انرابعنوان حدایب عشره میپرستد جناب ابن سینا تا اسمعلیه بودنش اثبات شده است حال تقیه کرده است ویانکرده است انرابه دانشمندان بیادارجاع کرد درمورد قران خلق است یانیست ایشان معتقد به خلق قران است واز اقای ابن سینا که مثلابه خلق قران معتقد نبوده است وبه قدیم یعی از علم الهی است معتقدبوده است- ایراد گرفته است قران از جهتی قدیم است که دانش الهی است واز جهتی حادث است یعنی بوجودامده است که به بحث علما رجوع کنید و وبعدایشن میفرماید جسم خداوندمنان مسئله بغرنج است درچگونگی ان بحث است اما شاهکار اقای ابوهریره دراین جا است که خداوند منان درحوادث حلول میکند یعنی وارد حوادث ومسائله حادثه میشود خداومن منان چند کیلو است؟ ایشان دراینجا میفرمیادنبایدمعنای لغوی را ملاک قرار دادعجب تاینجا شما معنای ظاهری لغت ملاک قراردادید واینجاهمبیادهمانکاربکیند میفرمیاد منظورقدرت الهی است که درحوادث حلول میکند اگر اراده وقدرت الهی ما مادی ندانیم تاحدی حرف ممکن است درست باشد ولی شما مداوم بحث مادی کردید میبایست دست خداوندمنانبصورت مادی حلول کند ایشانباز متوسل به اصل عدم تضادبین کل وجزدرمواردی میکند ولی ایشان خدای فلسفه است
د