سخنرانی امام موسی صدر در جمع زنان بی حجاب
بنده در یکی از سفرهایی که به حازمیه رفته بودم، صبح زود و بدون تعیین وقت قبلی، خدمت ایشان رفتم. ایشان با کمال لطف و محبت بیرون تشریف آوردند و بعد از پذیرایی کوتاهی فرمودند که بعدازظهر در صیدا میهمان بسم الله الرحمن الرحیم-هستیم. اگر جنابعالی هم تشریف بیاورید، خیلی خوب خواهد بود. بنده هم با کمال اشتیاق پذیرفتم و روز بعد هم در صور مراسمی بود که مردم برای دفاع از فلسطینی ها تدارک داده بودند. ایشان به من فرمودند، امشب آنجا می رویم ولی آنها یک خانواده شیعه هستند که تحت سلطه فرهنگ استعمار فرانسه هستند و از لحاظ حجاب آن طور نیستند که شما می خواهید. اگر برایتان اشکال دارد، نیایید و اگر تحمل می کنید که یک خانواده شیعه بی حجاب پیش شما باشند، بیایید. بنده عرض کردم هر جا که شما تشریف می برید، من هم می آیم. البته ایشان گفتند که اینها در واقع هم جدیدالاسلام هستند و هم جدید التشیعاند. چون قبل از این نه چیزی از اسلام می دانستند و نه چیزی از تشیع. خوب شب آنجا رفتیم. خانمهای مسنتر یک روسری سرشان داشتند. ولی کوچکترها به هیچ وجه حجاب نداشتند و امام موسی صدر با معرفی بنده که ایشان از علمای قم هستند، آنها را تشویق کرد که پوشش مختصری داشته باشند ... اما خبری نشد!
البته قبل از آن هم ایشان در کلیه الاداب (دانشکده ادبیات دانشگاه البنانیه) یک سخنرانی داشتند. باز هم ایشان فرمودند که می آیید یا نه؟ عدهای از آنان مسیحی و بی حجابند. خوب ما هم گفتیم اهل کتاب اشکال ندارد. ما می آییم و از سخنرانی شما استفاده می کنیم. وقتی به کلیه الاداب رفتیم، در تالار، نزدیک به 2000 نفر از خانمها و دختران بی حجاب و آرایش کرده بودند، که امام موسی صدر رفتند و برایشان سخنرانی کردند. چون عکسبرداری و فیلمبرداری می شد، بنده گوشهای پنهان شدم که آن عکسها به تهران و قم نرسد، و بگویند آقا شما آنجا چه کار می کردید. مانند این را من در همایشهای اندیشه اسلامی در الجزایر هم دیدم. من چهار بار به آنجا رفتم و تحقیقاً 80% دختران آنجا بی حجاب بودند. امام موسی در آنجا هم که هشتاد درصدشان، بلکه بیشتر، بی حجاب بودند، سخنرانی می کرد. جلسات دیگری نیز برایشان می گذاشتند. شبها می رفتند و سخنرانی می کردند. من به ایشان گفتم که آقا شما چرا!؟ ایشان فرمودند: پس آشیخ اگر ما برای اینها صحبت نکنیم، چه کسی صحبت کند؟ مبشرین غرب؟! خوب ما باید به اینها بگوییم که اسلام و حجاب چیست. اگر ما به علت ظاهرشان نگوییم، برای همیشه بی حجاب خواهند ماند و اولادشان هم بی حجاب خواهند شد. البته من بعد از انقلاب هم به الجزایر رفتم، تحقیقاً موضوع به عکس بود. بر اثر حرکتهای اسلامی در الجزایر و آثار انقلاب اسلامی ایران تحقیقاً هشتاد درصد دخترها با حجاب بودند. و حتی جوانهای دانشجو هم عمامههای سیاه سرشان بود، که من خیال کردم از قبایل الجزایر هستند. اما وقتی سؤال کردم گفتند:«نحن الخمینیون». چون عمامه امام سیاه بود، و تا این حد بر آنان تأثیر گذاشته بود. با اجازه اساتید محترم من اضافه کنم که حجاب ازروز اول اجباری نبود درمدینه مسئله ای بوجودامدکه که حجاب اجباری شد
* اندیشه ی ربوده شده، به کوشش مهدی فرخیان. موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر 1385- 164 تا 176