بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- جنابی درخارج یک بلنگو بدست اورده است نمیداندئچه دارد میگوید ایشان از جنابی روحانی وسید که درقم تحصیل کرده است بنام اقای قپانجی – نقل میکند درقم مهدور دم شد یعنی کشتن اش حلال شد به تجف رفت به دانشگاهی رفت کتابی چاپ کرد وهیچ کس جرئت نمیکرد درعراق کتاب ایشان را چاپ کند- ویک احمقی درلبنان کتاب ایشان را چاپ کرد که تعدادی ساده لو ح احمق پیروی ایشان شذند وحضرت عظما ایت اله اعظمی سیسا تای رحمت ا لله علیه واسعه حکم قتل ایشان را صادر کرد وامروزه تعدادزیادی گویا پیرو دارد ایشان فرموده است بالاترین جنایات- بخاطر دین میشود که میخواهد بنده خوب وبهشتی شود وبهشت وجهنمی وجود ندارد زیراایندو مرگ افرینی میکند- خوب اقای استالین چرچیل- ناپلئون – هیتلر نیکسون- ترومن بخاطر مذهب انسانهارانابود کردند یا برای حقوق بشر وحمایت کشورهای دوست ویا تمدن غرب واتمدن انها خطرناک است کشتند حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم فرمودند دونفر هستند که پشت من را شکستند یکی منافق زرنگ سیاست مدار که خوب فریب میدهد ویک به ااصطلاح خشک مقدس یعنی فریب خور که به راحتی گول افرادمنافق وظالم را میخورد ططلحه وربیر هردو قوم خویش رسول اکرم صلواته علیه الله واله والسلمبودند جناب زبیر بسیار شمشیر زن وجنگوی ماهر بوده است تا انجا پیامبر اکرمصلواته الهعلیه واله والسلم ایشان زا سیف الله نامید یعنی شمشیر خدا وبه طلحه هم لقب طلحته خیر دادند روزی اندونفر عقب رسول اکرم صلواته علیه واله والسلم که با حرت علی علیه السلام درجلو حرکت میکردند وحضرت رسول اکرم صلوته اللهعلیه واله السلم ارام باحضرتعلی علیه السلام صحبت ارامی میکردند ویک دفعه هردو تبسمی کردند- زبیر اهل حسادت بود سخت ناراحت شد رو کرد به طلحه که باهم حرکت میکردند که ایشان حسادت نداشت ولی جاه طلب بودوبه موقعیت بالا برسد گفت توجه شدی مااینهمه دراه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم جان فشانی کردیم وخودرابخطرها بزرگی انداختیم ولی همطراز علی علیه السلام نشدیم ومارامنار گذاشتند – جناب طلحه فرمودند اولا علی علیه السلام همسر حضرت فاطمه علیها السلام الله است وپسرعموی پیامبر است کهدرخانه ایشان بزرگ شده است ودرضمن خلیفه بعدی است بعداز مقداری راه رفتندحضرت رسول اکرم صلواتهالله علیه واله والسلمهردوخواستندوفرمودند این علی علیه السلام بعدا از شما کمک خواهد خواست – ولی شما به ایشان درحالی که مظلوم وبرحق است جفاخواهید جنابزیبر شمشیر خودراز غلاف بیرون کشید وبه حضرت خواست بدهد که درهمان زمان گردنش رابزنند وگفتند هرذگز ما چنین نخواهیک کرد ه قوم خویش حضرت علی علیه السلام هم هستیم ورسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم مقام حضرت علی غلیه السلام رابرای انها تشریح کردندالبته انها نسبت به سه خلیفه راشدین برتری داشتند ودریان موارد شکی نیست از القابی که رسول اکرم صلواته الله علیه واله السلم به اندو دادند به ان سه نفر ندادند- خلیفه اول ودوم نسبت به انها تاحدی مراعات میکرد وخودشان هم ساده زیست بودند وزکات قبیله خودشان در زما اقای عمر به خودشان میدادند ولی درزمان عثمان مدینه صاحب ثزوت انچنانی شد-واقای عثمان تنها بهقریش انه قبیله امویان رابیت المال میداد وتاحدیدروسا قبائل زکات شان مال خودشان بود ومقداری هم ازبیت المال میداد که مال ریس قبیله بود-ولی ثروتی عجیب به داماداش مروان بن حکم که تااخر عمر میبایست درروستائی درتبعیدباشد واینهم حکم رسول اکرم صلواته الله عیله واله والسلم بود ونعدادی از این دوقبیله درمدینه بودندوچراگاهداشتندکه جناب اقا ی عثمان به قبیله ایشان فرمودندمن ضروت قابل ملاحظه به شیوخ شما دادم ازاانهاطلب کنید واین زمین هامتعلق است به امویانی کهاز مکه به مدینه مهاجرت میکنند کهبهمن یاری میرسانند افرادایندو قبیله شیوخ را تحریک کردند که حساب ایشان برس وما پشت سر شماهستیم ودیگرانهم کهاز دست اقی عثمان دراقصای حکومت اسلامیضربه خورده بودند وشکایت بهخود اقی عثمان کردند که انهاراباخشونت راندچرا شما در دورن قبل سروصد نمیکردید انهاگفتندانهاساده زیت بود وان تقسیمی پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم انجامداده است رعایت کردند ایشان فرمودند همه پارتی بازی کردن نوبت من که رسید همه اهل عدالت شدند عدالت ان است مهمن میکینم وقدرت اداره انراهم دارم بقیه جریان مشخص است تا جنگ جمل- طبق سنت جنگ اول جنگ تن به تن است خانم عایشه نمیخواست هردو کشته شوندولی همه گفتند حریف علیب علیه السلام اول زبیر است ودوم طلحه حضرعلی علیه السلام زبیر به سمت خودخواند وازلطف پیامبر اکرم صلواته علیه واله والسلم- بیاناتی فرمودند وجریان جفا کردن فرمودند ایا این مطلب درست یا نیست طلحه مت.جه جریان شد که هردو بازنده درتمام ابعادهستند دستورتیراندازی وحمله عم می شد وزبیر میدان جنگ را رها کرد پصس هردو هرسه باخان عایشه جریان رابخوبی میدانستند ولی باحیله مردم باوسوسه الخناس ان نفس اماره را تحریک کرد وبخوبی میداستند که هیچکدام حجت الهی نیستندولی علی علیه السلام حجت الهی است جنگ جمل شکجست خورد بعدا جوانان پی به حقیق بردند وضد ان سه نفروطرفدارعلی علیه السلام شدند اساس ان است که انسان فریب نخورد وباکمی تحقیق جرین رادرک میکند درانگلستان دراقوام شناسی کمترین جنایات وخطا مال کاتولیک هست- وقتیکه انسان بداند یکنفرا کشت مجازات کشتن تام بشریت به گردن او است درشناخت مقام انسان خودانسان نمیتواندارزیابی کند خداوند منان بایدارزیابی کند لذا مجبور میشوند ظالمین باتحریف دین چنین کنند درحالیکه حجت بالغه خداوندمنان بااندکی تلاش وتکاپو بدست می اید از استادمعزز مرجوم شهید ایت الله دکترمرتضی مطهری علی علیه السلام رحمت الهعلیه میفرماید درحدیث است بیشترین ثواب برای قدم زدن اسنا درجهتی مال کسی است که میخواهد دین ناب وحجت الهی رادرک کندوپیداکند که خواب شب اش هم ثواب دارد- ایشان میفرماید که انسان نمیتوااندمعصوم باشد وائمه اطها علیهم سلام الله اجمعین خودرادردع ها بشدت مجرم میشناسند ایامجرم هستندیعنی اعوذباله زنا کردند لواط کردنددزدی کردندچه کردند اول دعای ابوحمزه ثمالی این شخصیت از امام سجاد علیه السلام خواست دعائی به من یاد دهید یعنی ازز بان- فردی عادی امامعلیه السلم بیان فرمودند که فردثی ممکن است که یکی از این گنهان راداشته باشد ومداوم امیدواری میدهد وراه غفران وجلب محبت وعفو الهی راتعلیم میدهد- برفرض خوداامعلیه السلم چنین گفه باشد مسلما دستورالهی است مانند دعای کمیل- ائمه اطهارعلیهم السلام دغدغه ناتوا نی دارند نه انطور که میل دارندخداوند منان رامیشناسد ونه انطور کهمیلدارندقدرالهی رابدانند- ونه انطور هم که میل دارند که تسلیم وعبادت الهی انجام دهند وهرلحظه میترسند که ولی اندکی قصور کنند ویانیک دغدغه مبارک است که هرانسانی در راه هدفش بایدداشته باشدتا به جائی برسد حضرت رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم فرمودند من شیطان نفس خودرا مسلمان کردم پس این عصمت حق ایشان است وهمه بایددراین جهت کار بکنیم اما امر به معروف ونهی از منکر بعضی ها انرافضولی وعدم رعایت حق غیره میدانند- البتهامارین امربه معروف ونهی از مکنر بایدتخصص لازم را داشته باشند ولی هرکشوری بچادی رسید بخاط همین امر است یکخارجی که کشور گردی میکندچندی پیش از رسویه با پای پیاده به ایران امد- وایران را کشور شگفتی ساز دید در روسیه درشهر سوچی دعوت شد تصور مکنم منزل یک ناخدا وبه ایشان گفتنداگر ودکا-نخوری همهنارحت میشونداین امر درسنت ما است کهمداوم بخوری بگوی به سلامتی دیگران یک خانی به نزد ایشان امد فرمودندمیدانی این ودکا هفتاددرصد الکل خالص است- سم میخورد به سلامتی دیگران تضاد ان بخوبی روشن است میبایست تحقیقات دکتر هاچاپ کرد وبه مردم داد که محض سلامتی مردم این سنت راتغیر دهید ایا دراین موقعیت امربه معروف لازم است یانیست؟؟ ومیابیست امربه نعروف جعلی وقلابی راهم اشکار ورسوا کرد اشاالله خداوندمنان عقل هارا ارتقا وبارور سازد انشاالله