بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است—غرب به زنان ومردان الهی ایرداهائی میگیرد- وجالب است که امروزه انهارا تروریست مینامد!!؟؟ا اولین سئوال این است که اسوه زنان ومردان غرب کی ها هستند انهارامعرفی کنید وبین اسوه های انها چه میزان محبت وعشق وفداکاری برای هم دیگروجود دارد- اسوه اسلام حضرت فاطمه سلامالله علیها وحضرت علی علیه السلام است اسوه های فراتراز هر میزان ایده الی که تصورات غربی بتواند تصور کند ایا بین ایندو عظمت الهی یکی دیگری راتحت فشارها ی روانی وظلم قرار داده است – یا هردو از دست یک دیگر دررنج وعذاب بوده اند ویا ازادی های مشروع یک دیگرا محدود کرده اند یاانکه بر اساس عقل الهی زندگانی خودراتنظیم کردهاند ایا دراین نظم الهی اشکال عقلانی میتوانیدبگیرید؟؟ خانم دربی بی سی میفرمودند – کهمن فمنیست کوئی هستم یکنوع فمنیست است- وایشان مفرمودند بهاین علت من این نوع فمنیست را انتخاب کردم- که زن مستقل است ومرد مستقل است بایدبه مردان گفت این استقلال را بپذیرنند وزنان هم بایداستقلال مردان رابپذیرنند سئوال اینجا است یک شرکتبین دونفر ایا میتواند با استقلال هرکدام به وحدت برسد؟؟ امکان ندارد مانندبازیکنانی درمیدان فوتبال هر کدام مستقل بازیکنند ایا باز ی فوتبالی رخ میدهند؟؟-امکان ندارد میبایست اصلا این دوز ج ازدواجی نکنند شرکت برای افراد خود محدودیت هائی ایجاد میکند- ایشان فرمودند که این فمنیست نمیخواهد ضد مرد وضد ازدواج باشد ومردان نمیخواند ضد زن وضد ازدواج باشند خداوندمنان غریزه جفت خواهی درمرد وزن بسیار قوی کرده است هرکدام به جهتی نیازمند دیگری است هم از لحاظ فطرت وغریزه وهم از لحاظ عقلانی وهم از لحاظ تکمال بهم نیاز شرعی دارند لذا درغرب نمیتوانند به یک الگوی پایدار برسند وهرگز هم نخواهند رسید چون میزان وحودود هرکدام را نمیتوانند بخوبی تعین کنند وبه یک تناقض میرسند هم ازادباشند وهم طبق یک سری اصول به اتحاد و وحدت بر سند مثال زیبائی مرحوم حضرت ایت الله حائری شیراز ی رحمت الله داشتند که فرد باچتر که از هواپیما میپرد نمیوتند بگوید من ازاد از چترباشم وسالم هم به ز زمین بر سم درغرب به ازادی چسبیده اند ویک نظم سیتماتیک با اصولها ی فراوان هم باید داشته باشند- زمانی به مسلمان میگویند زنان شما ازادی ندارند جواب این است که شماهم اصول نباید داشته باشید این هنر اسلام است هم ازادی است وهم اصول است وایندو به زبیائی وعقلانی باهم عجین میشوند ویک معجون میسازنند ودرغرب بدنبال این معجون هستند ولی ازادی واستقلال نمیتوانداین معجون رابوجوداورد- اشکال دوم این است که زنان مسلمان سوادکمی دارند واز حقوق خود ومیزان ازادی خود مطلع نیستند- اینهم یکی از بهانه ها است- البته سواد در تشکیل یک زندگانی نقش مهمی باز ی میکند ولی سواد منظور درک عمیق قوانین اسلامی است که این توسط روحانیت اگاه ودانشمند ودلسوز درمساجد ومحافل وکتب بیان شده است ومیابیست بیش از همه خود بانوان دراگاهی دادن به زنان نقش فعال باز ی کنند- البتهدرکشورهای اسلامی متاسفانه طلاق درحال رشد است ولی عللان به قوانین اسلامی بر نمیگردد یا از قوانین اسلامی مطلع نیستند ویا تحت تاثیر فرهنگ غربی هستند که سرانجام این وحدت به دوگانگی تبدیل خواهد شد ایجا فمنیست درغرب به خوبی روشن است که ریشه درفرهنگ خانواده غربی دارد وسعی مکیند بر ای پوشش دادن این شکست یک چهره منفی در رسانه های غربی از زنان اسلامی نمایش دهد که اصلا واقعیت ندارئد- از زمانی که زنان بعنوان عامل مهم تبلیغات بازرگانی وانهم با جاذبه زیبادی ولوندی وطنازی- سکسی معرفی شد بقول عربها ان نقش دلهمی یعنی صلابت وشجاعت وخردمندی واستقامت درا ارزش ها ازبین رفت وشخصیت بارز زن نابود شد واین دید به یک دیدگاه مسلط برای درک زنان شد ومسلم بود برای یک دوران زیاد نمیتواند مردان راجذاب کند وزنان ساده لوح و ساده اندیش وبی مهارت وانقدرت جذبه تمام عیار مردان راندارد وعلن استمرار این امرمنافعی بود که مافیا از این جهت که زن هم سکسی باشد وهم مصرف کنند عمده باشد رابه جهان معرفی کرد ومردانهم بهخاطرساده لوحی وبرتری غریزه بر عقل دراین دام افتادند وسرانجام هم مشخص بود که وارئد یک تونل بن بست شده خواهند رسید- این فلسفه یک جهانی بسیار کوچک که فقط انسان به تولیدات واستفاده از تولیدات بسنده کنند ومسلم است روح اسمانش بسیار وسیعترازاین مقوله است شاید تولیدات بتواندبین 25%تا30% زندگانی انسان راشامل شود- اتفاقا غربیانی که مسلمان شدند بیشترانها زنان بودند که میخواستند بقول یک ترانهخوان غربی اسمان روح خودرا مملو سازنند- اتفاقا زنان غربی بیشتراز زنان مسلمان بهنظر میرسد برده مردان شده است وفقط شعار ازادی سر میدهدودراسلام هردو برده یکدیگر هستند- ایت تعداد زنان مسلمان بیشتر تقاضای طلاق میکنند ویا زنان غربی واگر زنان غربی بیشتر تقاضای میکنند پس انها از این نوع زند گانی راضی نیستند- ولی زنان مسلمان راضی هستند ایا طلاق های مجدد انسان بفکر نمیاندازد که میبایست یک راچاره ولو بر ای فرزندان بدست اورد؟؟رو شغربی در نژادهای مختلف ودرملل مختلف نتیجه یکسان داده است وهمنطور روش وسبک اسلامی درکشورهای مختلف ونژادهای مختلف سبک یک سان داده است پس برتری بامدل اسلامی است وغرب فقط شعار میدهد امید است بامی دقت روانشناسی وجامعه شناسی وحقوق شناس واقتصاد بین این دوسبک یک مقایسه ذدقیق بعمل اید تا پروندهه دیدگاه غرب برای همیشه بسته شود انشااالله