بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-من ویدئو-اتش رادراطراف پایتخت یونان –اتن را دیده – ک- بسیار دلخراش است ونمائی از یک کشور جهان سوم بسیار احمق- المان فرانسه سر این بیچارگان راکلاه گذاشتند وفریب دادن وکارخانجات از مدل هائی که ئصرف اقتصادی دیگرنداشت باقیمت بسیاربالا فروختند و وام دادن-کهئبقول ااقای لنین گاور دوبارپوست بکنند- ازترس کمونیست ها زمانی که توریست کم بودنه تنها حقوق کارمندان هتل را جبران کردند به حقوق کارمندان را بالا بردند تنها توسط وام گرفتن—هیچگونه تدبیری بری شهراتن نکردن نه جاده در دل جنگل ها کشیدند ونه لوله اب قطور درکنار جاده نبردند ونه سازمانهای کمک به مردم دردل جنگل هانداشتند ونه طرح درستی که خانه متمرکز درجائی باشد واطراف انرا خالی از جنگل کنند ویک خندق بزرگکه ه8میشه دران اب ومواد خاموش کننده داشته باشد ونه هواپیما وهلی کوپتر اب پاش ونه یک سزمان دقیق ومرقب که کسی اش روشن نکند وغیره- عراق حملاتی برای گرفتن پایگاه هوائی حمیده وگرفتن بنادر امام اخمینیوبندر معشور که درگلو گاه خیلچ همیشه فارس ونابودی صنایع مهم انجا از جمله پیتروشیمی ناتمام-که ژاپونی ها میساختند وابادان را بطور کامل محاصره کند5 7 کیلومتر در رمل به راحتی جلو امد این عظمت ارتش سوم ایران را نشان میدهد-که چقدر رژیم منحس پهلوی روی ان مانور دادسپاه ه استان فارس واستانهای تابعه-مانند بندرعباس وبوشهر دستوردادنیروی کافی برای سد کردن ارسال شودنزدیک امیدیه-منور میزدبرروی پترو شیمی درشب که هواپیمای عراقی انرابزنندحال تاکیتک چه بود مختصرا تمام حفره زیر زمین وکانال لشکرها هجوم کنندتوسط پیاگاه حمدیه پرس پکتیو ان دقیق مشخص شد توپها وخمپاره اماده شدند منتظر یک حرکت رمل اساسی بودن یک فردی اداراموزش کل استان فارس درشیراز بود که بنظر من پیچیده ومرموز بود ومن نمیدانستم چکاره است-ولی درمسائل نظامی بسیار وارد بود ومداوم درجبهه بود وهروقت می امد تقریبا ادراه نیمه دتعطیل بود وایشان شرح میداد ونفر سوم فرمانده ای- این برنامه جدید بودعراقی ساعت هشت صبحانه میخوردند ومال مهم این چنین بود که افرادباید روی یک برنامه دقیقبه عقب بروند وصحبانه بخورند وبرگردند- ولی ما عراقی ها دراطاق های خاصی که کننده شده بودمیخوردندرمل امد اول یک سوم کانالها واطاق ها پر کرد- بعدشدت گرفت که چشم چشم را نمیدید درانزمان مایتراندزای شروع وانها شروع کردن-حال چه اتفاقاتی افتاد بگذریم یک دفعه متوجه شدن شدت اتش عراق کم شد ولی نمیدانستند چه اتفاقائی افتاده است صبر کردن تا هوا روشن معلوم شد درحال فرار هستند عراقی به شانزده زبان غربی وشرقی صحبت میکردند ومن مقداری را به زبان اسپانیائی گوش کردم که تکنیک فرانسوئی وغربی است- ولی اینبار صزیح صحبت میکردند وستاد بغداد دستور میداد فقط پانزه کلیومتر میتوانید عقب نشینی کنید وانها جواب میداد که دیگرامکان ندارد سنگرهای مارا درمرز عراق امااده کنید وهردو ارتش درضمن حرکت میتواستندتیراندازی کنند ولی عراقی مجهزتر بودند وما جسورتر کنته این است که به مرز رسیدند بای هر لشگر در حالت عادی هشت پل میخواهد ودرحالت اورژانسی شانزده میخواهد ولی اینها فقط سه پل زده بودند- این حماقت جهان سوم است با تما م قدرت از این سه پل حمایت میکردند وما دوپل را زدیم صدها نفر وارد اروند رود یا شط العرب شدند- بعلت ندانستن شنا ونداشتن جلیقه نجات غرق شدن