سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم-برگرفته ار سایت (www.khamenei.ir)- یه این سایت مراجعه کنید ا ز عنوان انس باقران دوباره کلیک کنید ومناجاها وقرائت ها را یقران را دانلود کنید- ودرضمن سخنرانی حجت اسلام قرائتدی در درس احضرت امام خامنهای را را هم دانلود کنید –که مقدارای از ان را من ثبت ضیط کردم-

پیوندهای مرتبطبیاناتبیاناتحاشیه دیدارحاشیه دیدارعکسعکسفیلمفیلمصوتصوتدیگران - یادداشتدیگران - یادداشت

نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

1397/02/18

سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درس خارج فقه رهبر انقلاب اسلامی

چندی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی از رهبر انقلاب اسلامی درخواستمی‌کند که در یکی از جلسات درس خارج فقه ایشان حضور یابد تا درباره‌ی ضرورتتوجه به تفسیر قرآن در حوزه‌های علمیه و مهجوریت قرآن در جامعه و کشورمانبرای طلاب حاضر در درس معظم‌له سخنرانی کند. این پیشنهاد مورد استقبال رهبرانقلاب قرار می‌گیرد و موجب می‌شود که حجت‌الاسلام قرائتی در ابتدایجلسه‌ی درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز سه‌شنبه 1397/1/28 بهسخنرانی بپردازد.

پایگاه اطلاع‌رسانیKHAMENEI.IR در آستانه‌ی ورود به ماه مبارک رمضان -ماه بهار قرآن- گزیده‌ای از بیاناترهبر انقلاب در ابتدای این جلسه و همچنین سخنان حجت‌الاسلام والمسلمینقرائتی را منتشر می‌کند.

بیانات رهبر انقلاب پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی بدین شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد? ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آلهالطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
بیانات جناب آقای قرائتی کاملاً متین و بجا و پُرمغز و برای همه‌ی ما لازمبود. آنچه ایشان در اهمّیّت درس قرآن و تدبّر در قرآن بیان کردند، جزوحرفهای لازم و ضروریِ امروزِ جامعه‌ی ما است. این البتّه یک درد قدیمی است؛زمان طلبگی ماها -سالها پیش- همین را کم‌وبیش انسان احساس میکرد؛ البتّهآن‌وقت یک آدم باهمّتی مثل آقای قرائتی نداشتیم. ... خب، بحمدالله امروز تاحدودی درسهای قرآن وجود دارد؛ ایشان هم انصافاً با جدّیّت دنبال این قضیّههستند؛ مثل مسئله‌ی نماز یا مثل مسئله‌ی زکات که ایشان دنبال کردند وموفّق شدند؛ ان‌شاءالله در قضیّه‌ی تفسیر قرآن هم با تلاشی که ایشان دارند،با جدّوجهدی که دارند، با ابتکاری که در ایشان هست و با موهبتهایی که خدایمتعال به آقای قرائتی داده -که بعضی از اینها جزو مواهب خاص است- موفّقباشند. امروز استفاده کردیم و خیلی ممنونیم؛ دوستان تلاش کنید که روی اینمسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1397/139702181430da51b.jpg

 


متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در ابتدای این جلسه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین‌ بعدد ما احاط به علمه، اللّهمّ صلّ على? محمّد و آل محمّد، الهی انطقنی بالهدى? و الهمنی التَّقوى?.

 عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که اینعرایض بنده اگر خوب بود، برای شما [طلّاب] هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولیحالا ببینیم بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم.

 برای عید نوروز، همه‌ی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت وپرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال‌احمر و ...، همه بسیج میشوند کهعید می‌آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می‌آید؛ «قَد اَقبل‌َ اِلیکُمشَهرُ الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه [از مطلب] پَرت نشوم، از روی متن میخوانم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقه‌اشمال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، عَلَّم القُرآن؛(1) واسطه: جبرئیل،شَدیدُ القُوى?؛(2) محلّ فرود: قَلبِک؛ ذکرٌ لِلعالَمین‌؛(3) انّا لَهُلَحافِظون؛(4) غیرَ ذی عِوَج؛(5) فَأتُوا بِسُورَةٍ؛(6) الی آخر؛ اینمعرّفی قرآن.

 جایگاه قرآن در جامعه‌ی ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خُذِ الکِتابَ بِقُوَّة»؛(7) جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کَمَثل الحِمار،(8) کَمَثل الکَلب،(9) کَالحِجارَة،(10) کَالاَنعام؛(11) امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغاست: میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» دادهخدا؛ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ء حَتَّی تُقیمُوا.(12) کلمه‌ی «اقامه» راجع به چهار چیز در قرآن آمده: اَقِیمُوا الدّین،(13) اَقِیمُوا الصَّلاة،(14) اَقِیمُوا الوَزن،(15) وَلَو اَنَّهُم اَقامواالتَّوراة.(16) زندگی مادّی‌مان هم بند به همین قرآن است. [میفرماید] وَلَواَنَّهُم اَقاموا التَّوراة، اگر اینها تورات را اقامه کنند،لَأَکَلُوا؛(17) خب، اگر اقامه‌ی قرآن شد، لَأََکَلُوا، لَأَکَلُوا،لَأَکَلُوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است: نَحنُنَزَّلنَا الذِّکر،(18) وَ مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةًضَنکاً.(19)

 یک سِری گیر‌و‌گورها هم شاید به‌خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلینیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبتکنی؛ آیه‌اش هم این است: لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل‌َ؛(20) یعنیتُبَیِّن ما نُزِّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنهاهم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یک‌وقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجبواجبات است، حتّی از نماز واجب‌تر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشارهدارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجب‌تر است، چون عدّه‌ای که پای خطبه‌هاینماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن میگوید اینها بی‌ادبند؛ وَ إِذارَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها(21) در ادامه میگوید «وَ تَرَکوکَ‌»، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمیگوید «ترکوها»، بایدبگوید «تَرَکَ الصّلاة» یا «تَرَکَ الخُطبِه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه وبدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، میگوید «تَرَکوکَ»؛به‌هرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمیگویند؛ گفتم اینجانمیگویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارسته‌ای بود؛گفتم من میخواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته،در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن میگوید: «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار، رُحَماءُبَینَهُم،(22) بعد [هم] «تَراهُم رُکَّعاً سُجَّداً»؛(23) [در مسجد] شما «رُکَّعاً» هست، «سُجَّداً» هست، «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» در مسجدتاننیست، «رُحَماءُ بَینَهُم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر میکنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر خواستیم مردم را به انقلابهم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همین‌طور فقط صحبتکنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».

 راجع به مرجعیّت صحبت بود، خب مرجعیّت بیشتر روی علم و تقوا صحبت میکنند،حق هم هست، در قرآن هم هست و قبول، روی چشم؛ امّا غیر از «اَعلم‌» و «اَتقى?»‌، مگر این آیه در قرآن نیست؟ تُرهَبُون بِهِ عَدُوَّالله‌،(24) اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار.(25) اگر امام به شاپور بختیار نمیگفت «من تویدهن این دولت میزنم»، شاپور بختیار فرار میکرد؟ مقام معظّم رهبری فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا، رئیس‌جمهور فرانسه، نخست‌وزیر کجا، اینها جنایتکارند. غیر از «اعلم‌» و «اتقى?»‌ باید یک کسی هم یک تشری بزند، هی «اعلم‌» و «اتقى?»‌ ‌ نگوییم. «اعلم‌» روی چشم، «اتقى?»‌ روی چشم امّا این آیه‌ها همهست. منبرها باید یک‌جوری باشد که محور، قرآن باشد؛ بله، حدیث هم بایدباشد، تاریخ هم باید باشد، هرچی باید باشد، باشد؛ امّا سهم قرآن در منبرهاکم است.

 الان ماه رمضان جلو ما است، یک ماه است؛ توفیقی است امسال و چند سال کهماه رمضان و تابستان به هم سوار میشود. خیلی خب، دوازده میلیون بچّهمدرسه‌ای داریم؛ چند سال پیش آقای بوشهری میگفت که ما بیست‌ هزار طلبه‌ی کتشلواری داریم که این دیپلمش را گرفته، لمعه‌اش هم تمام شده امّا معمّمنیست -در سیاسی‌عقیدتی نیست، امام جمعه، قاضی، اهل منبر، در نهاد رهبری دردانشگاه نیست- روحانی نیست ولی خب، لمعه‌اش را خوانده، دیپلم هم دارد؛ اینبا پسرعمّه‌ها و پسرخاله‌هایش میتواند جلسه‌های محلّی درست کند تا «اَنذِرعَشیرَتَکَ الاَقرَبِین‌»(26) راه بیفتد. هر هجده‌ساله‌ای میتواند ده،پانزده تا ‌ده، سیزده ساله را دعوت کند. این آموزش روخوانی قرآن یک مهارتاست، هشت ساعته میشود آموزش بدهید، هشت ساعت بیشتر کار ندارد. شما اقوال رامطالعه کن، امّا روی منبر نباید اینها را بگویید، در منبر یک تفسیر روانبگویید، دو سه برابر ترجمه؛ روخوانی قرآن مهم است. ماه رمضان جلو ما است،عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمیگوید شَهرُرَمضان «اَلّذی کُتِبَ عَلیکُمُ الصِّیام»، میگوید: «شَهرُ رَمَضان اَلّذیاُنزِلَ فِیهِ القُرآن».(27)

 در این مسئله‌ی محوریّت قرآن، باید یک نهضت تفسیری ایجاد بشود. تجوید راهافتاده، حفظ قرآن راه افتاده، الحمدلله. ما دو علم داریم در قرآن که ایندو علم با توبیخ است، یعنی با توبیخ میگوید که چرا نمیروی سراغش؟ یکی تفقّهاست: «لَولا نَفَرَ»(28) -آیه‌ی «نَفْر»- چرا نمیروید «لِیَتَفَقَّهُوا»؟این «تفقّه» با توبیخ؛ الحمدلله حوزه‌ها هم براساس همین آیه راه افتاد،فعّالند. یک آیه‌ی دیگر هم داریم، آن هم «تدبّر» است، میگوید: «اَفَلایَتَدَبَّرُونَ القُرآن‌»؛ منتها تفقّه یک توبیخ دارد -«لولا نفرلیتفقّهوا» یک توبیخ دارد- امّا در آیه‌ی تدبّر دو تا توبیخ هست: [اوّل] «اَفَلا یَتَدَبَّرون»،(29) دو مرتبه -توبیخ دوّم- «اَم عَلَى‌ قُلُوبٍاَقفالُها»؛(30) دو تا توبیخ برای تدبّر است. حدیثی از امام رضا هست کهفرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون.

 وقتی موعظه میخواهیم بکنیم، آیات موعظه را بگوییم: فَذَکِّر بِالقُرآنمَن یَخافُ وَعِید؛(31) چرا جای دیگر میروید؟ در حوزه‌ها «معاونت تهذیب» هست برای اخلاق طلبه‌ها؛ آیات اخلاقی را بگویند؛ آیات اخلاقی را اگربگویند، هم تفسیر است، هم تهذیب است، هم طلبه که این را یاد گرفت میرود تویمحلّه‌شان میگوید؛ عید، تابستان، ماه رمضان، محرّم؛ یعنی ما اخلاقمان جدااست از تفسیرمان. سیاست هم میخواهیم بگوییم آیات سیاسی را باید بگوییم، چندصد آیه‌ی سیاسی داریم در قرآن، همانها را اگر بگوییم مردم تشکّر میکنند. ما مزه‌ی قرآن را نچشیده‌ایم بعضی‌هایمان و نچشیده‌اند بعضی‌هایشان؛ نه ماچشیده‌ایم و نه ما توانسته‌ایم بچشانیم. به‌هرحال مسئله‌ی قرآن را جدّیبگیریم.

 فکر هم نکنید قرآن علم نیست؛ امام رضا فرمود: مَن اَرادَ العِلمفَلیُثَوِّرِ القُرآن -«ثور» با «ث» سه نقطه یعنی انقلاب- برای علم، قرآنرا زیرورو کنید. دعوت شدیم ده سال پیش برای دانشگاه تهران امام جماعت بشویم -همان‌جایی که نماز جمعه هست؛ روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه ...؛ توی هفته- گفتم من به شرطی می‌آیم که تفسیر هم بگویم؛ گفتند که اینجا صبح تا ظهر سرِدرسند، خسته‌اند اینها؛ گفتم که کم میگویم؛ گفت آخر نمیشود؛ گفتم آقا منمیتوانم نیم دقیقه تفسیر بگویم. گفت آخر نیم دقیقه تفسیر! بگو ببینم؛ ماگفتیم «در قرآن چند بار گفته «کُلُوا» -یعنی بخورید- هرجا میگوید «کُلُوا»،بغلش یک مأموریّتی است، کُلُوا اَنفِقُوا، کُلُوا اَطعِمُوا، کُلُوالاتُسرِفُوا، کُلُوا وَاعمَلُوا‌ صالِحاً، کُلُوا وَلاتَطغَوا؛ به زنبورعسل هم که میگوید «کُلِی»، دنبالش میگوید «فَاسلُکِی»، تو هم که گُل مکیدیباید عسل بسازی. یعنی کُلُوا کُلُوا هست امّا بخور بخور نیست؛ کنار خوردنیک مسئولیّتی است؛ والسّلام علیکم و رحمةالله».(32)

(آقای قرائتی: خنده‌ی‌ تشکّر بود؟
معظّمٌ‌له: نه، این نَقل [والسّلام علیکم] دانشگاه را اشتباه گرفتند با اینجا،(33) [شما] در دانشگاه گفتید «والسّلام علیکم».
آقای قرائتی: بله)

بعد گفتند خب، اینجا چون شصت هزار دانشجو دارد، مهم‌ترین دانشگاه کشوراست، بعضی از اساتیدش استاد تمام و پروفسورند، پس علمی بگو؛ گفتم منقرائتی‌ام، طلبه‌ام، علمی میخواهید بروید سراغ علما؛ گفت مثلاً میخواهی «وَبِالوالِدَینِ اِحساناً»(34) را بگویی؟ اینها که بچّه نیستند؛ من ناراحتشدم و گفتم به من گفته‌اند علمی حرف بزن، من میخواهم امروز آبکی حرف بزنم،روی تخته نوشتم «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»، گفتم بیست تا نکته از اینمیکشم بیرون؛ این «با»اش بای الصاق است؛ دو تا نامه را که سنجاق میکنند، بهنامه‌ی پشتی میگویند الصاق، الحاق، پیوست؛ یعنی احسانت پیوست به خودتباشد، یعنی خودت مادرت را ببر دکتر؛ نگو پول میدهم تاکسی تلفنی [ببرد]؛ وَبِالوالِدَین. لَقِّمهُ بِیَدَیک، با دست خودت لقمه لقمه دهان مادرت بگذار،نگو برنج بپز بخور، این درباره‌ی «بِالْـ». «بِالوالِدَین» گفته، «بِالْاَبَوَیْن» نگفته؛ چون به رهبر هم «اَب» میگویند -اَنَا وَ عَلیٌّاَبَوا هذِهِ الاُمَّة؛ مِلَّةَ اَبِیکُم اِبراهیم؛(35) به عمو میگویند، بهپدر زن میگویند، به معلّم میگویند- «بِالوالِدَین» گفته، حساب والدین ازآنها جدا است. نگفته «بالوالدین المؤمنَین»، گفته بِالوالِدَینِ اِحساناً‌برّاً کان او فاجراً. نگفته «بالوالدین انفاقا»، پدر و مادر خیلی وقتها پولنمیخواهند، محبّت میخواهند. بیست تا نکته تقریباً روی تخته سیاه، دردانشگاه نوشتم. گفتم آقایان بلد بودید؟ گفتند والّا به حضرت عبّاس بلدنبودیم، تا حالا هم کسی [نگفته بود]. گفتم دیگر نگویید آقای قرائتی اینجادانشگاه است، اینها پروفسورند، علمی حرف بزن. باسوادترین ماها پهلویساده‌ترین کلمات قرآن، حرف نفهمیده داریم. در «هُنَّ لِباسٌ‌ لَکُم»(36) پنجاه تا نکته من گیرم آمده؛ در سوره‌ی کوثر 82 تا نکته گیرم آمده. قرآنعلم است، ما فکر میکنیم علم چیز دیگری است، اصلاً قرآن را جزو علمنمیدانیم. وقتی میگوییم مشغول چی هستی؟ میگوید مباحث علمیّه؛ میگوییم حالامباحث علمیّه یعنی قرآن؟ میگوید نه، قرآن نه! نمیگویم آنها نباشد، میگویمبه قرآن هم سهم بدهیم.

 ماه رمضان وقت قرآن است. ماشینی که موتورش هوا گرفته و خاموش شده، درسرازیری هلش میدهند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. پیغمبر در اُحد فرمود: کدام‌یک از این شهدا بیشتر قرآن بلدند؟ من اوّل میخواهم به جنازه‌ی او نمازبخوانم؛ این یعنی چه؟ چرا در قیامت به ما میگویند براساس قرآن درجهبگیرید، اِقرَأ وَأرقَ. اصلاً قرآن را باید بکشیم وسط؛ تاریخ میخواهیمبگوییم، از قرآن بگوییم، بعد از حدیثها بگوییم، نمیخواهم فقط هم قرآن باشد،قرآن و اهل‌بیت، از هم جدا نیست. بنده چهل سال است تقریباً در تلویزیونم،یک شبِ جمعه تعطیل نشده، این از الطاف استثنائی خدا بود. والله، بالله، اگربه هر کتابی تکیه میکردم، سال اوّل و دوّم حرفهایم تمام شده بود. صبح نگاهبه قرآن میکنی یک چیز میفهمی، عصر چیز دیگری میفهمی. اصلاً اگر حرف تازهنباشد خدا نمیگوید تدبّر کن؛ اینکه صاحبخانه به همه‌ی مهمانها میگوید شاخهرا بتکانید، پیدا است هر که بتکاند، یک میوه‌ای گیرش می‌آید؛ وگرنه میگویم «خدایا چرا مدام به من میگویی تدبّر کن! ملّاصدرا، فیض کاشانی، امام،بزرگان، تکاندند، میوه‌هایش را بردند، دیگر چیزی برای من نمانده». اینکهخدا به هرکسی میگوید تدبّر کن، یعنی هرکس شاخه را تکان بدهد، میوه‌ گیرشمی‌آید. امامان ما چیزی از قرآن میفهمند که ما نمیفهمیم، این حق است؛ فقیهاز آیات‌الاحکام چیزی در می‌آورد که ما نمیفهمیم، این حق است؛ امّا معنایشاین نیست که تدبّر نکنیم.

 

ما


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3