بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-گاه –گاه -ای انسانی واقع ازخوداش ودیگران تعجب میکند-که چرا عقلانی ومنصفانه واخلاقی متعالی عمل نکرده است-درحالیکه سود در باحکمت بودن است چه در دنیا وچه دراخرت-علما میفرمیاند- انسان هرجیزی را که بخرد- درحقیقت مقداری ضرر کرده است یعنی فرض کنید مقداری داروخرید این دارو درحقیقت قیمتاش کمتراز ان پولی است که برای او پرداخت شده است زیرا صاحب داروعلاوه برقیمت تمام شده بهره هم گرفته است- یعنی مقداری از قیمت دارو متعلق است به بهره فرد علاوه براجرته ها وکالاها غیره وخداوند منان این بهره را پذیرفته است- ولی خودخداوند تمام برای غیر خوداش است-هیچ اجرت ویا بهره ای نمیخواهد درمعامله فرد همه سودرا میبرد-بحث ان مفصل است- حال خداوندمنان میفماید تا حدی از من تقلید کنید- حضرت ابن عباس رحمت الله علیه- قریب به مضمون حسابدار حضرت علی علیه السلام درفروش خرما بوده است سیصدهزار درهم خرمای باغ حضرت علی علیه السلام فروخته شد روزبعد حضرت ابن عباس ر حمت الله علیه اسلام دیدحضرت علی علیه السلام-وارد بازار شد پشت سر حضرتعلی علیه السلام حرکت که ببیند حضرتعلی علیه السلام چه چیزی میخرد بعدا خوداش برای ایشان بخرد- حضرتپیش یک یهودی رفت ونه درهم قرض گرفت ورفت خرماخرید- ایشان خیلی تعجب کرد وبه حضرت فرمود شمادیروز مقدار سیصدهزار درهم پول داشتید؟؟ حتما ولو مقداری کم خرمابرای خودبرداشتید-!! امام علی علیه السلام فرمودند درست است ولی قبلا من همه رانذر کرده بودم- بهترین تمدن گذشته ایرانحتی امریکائی به ان موافقت دارند- سلجوقیان هتستد که ترکان عثمانی شاخه ای از انها هستند ببنید فرق از کجاتا کجا است این سرزمین نشان شده الهی است- زیرا ملحد وکافر وشیعه وسنی وگبر وغیره همه مساوی بودندتنها زمانی است شیعه ارج وقرب داشته است اگروزیری یکنفرا به دستور میکشتند وزیر به صاحب دم میدادند که شرعا هرطور خواست عمل کنند درپیشرف همه جانبه دنیا شرق به گرد انها نمیرسید-ولی عظمت دین شیعه همین جا است که انههم سرانجام به انحراف جنگها وغیره کشیده شدند-دران زمان دریک دهکده یک شیعه بایک سنی باغی را باهم تهیه کردن- برسرتقسیم منافع- اختلاف پیدا شد فرد سنی گفت از امویان تا حال حکم عثمان سنت است- فرد شیعهگفت من بر اساس حکم حضرت علی علیه السلام میخواهم عمل کنم-قاضی نامه ای به عبا سیان ن.وشت وجریان جویا شد وپرسیده بود اول حکم کدام است ودرثانی ای حدیث علی علیه السلام صحیحی است ویانیست- جواب امد که حدیث حضرت علی علیه السلام صحیح است ولی تابهحال سنت حکم عثمان است وبر ان اساس عمل کنید؟؟!!- قاضی نامه هارابرای دربار فرستاد وجویای جواب شد درباره جمع علماکرد واز قاضی القضات جواب مسئله درخواست- قاضی القضات گفتند- کهجواب همان حکم حضرت علی علیه السلام است عثمان کسی نیست که درمقابل حضرت علی هلیه السلام عرضه اندامکند واگربکند اهل جهنم است- دربارحکم کردازاین پس براساس حکم حضرت علی علیه السلام عمل شود- عباسیان متوجه شدند وسخت نسبت به این حکم خشمگین شدند ودرمقابل خوارم شاهیان ابهانها کمک نکردند وسلجوقیان انهارا مسخره کردند که شما هنوز در اول راه تمدن هستید-خداوندمنان خوارزم شاهیان را که اوباش ترین حکومت درجهان بود برروی کار اورد- نه تنها پولی به عباسیاننمیدادند بلکه ازانها پول میگرفتند ومداوم انهاراتهدید میکردند تمام شهرهای ایران که برج وبارو داشتند نمایندگان انهارا به شهر راه نمیدادند-بلرای انکه بشدت طماع بودند-محمد خوارزم شاه کاخ اش یک سالون بسیاربزرگ-داشت که نصف بیشتران یک تخت بزرگ- قرارداشتمحمد شاه برروی این تخت دراز میکشید ویک تاج چند کیلوئی مرصع بر سر داشت که در دو طرف دو میله که به یک نیم دایرهاهنی وصله بودیکی راست ویکی چپ واین نیم دایره ها برروی دوش قرارمیگرفت وباتاج به دیوار تکیه میداد ودونفر درسمت چپ وراست مواظب ایشان بودند افراد میامدند وهمینکه سرایشان خسته میشد میبایست افراد بروند واندونفر تاج رابلند میکردند یعنی مردم بایازمانی نزد ایشان باشند که تاج بر سراقا باشد- خواهر ی ویا عمه ای داشت خاتون نام نصف مملکت درتیول ایشان بود حال دراسلام تاج انسان عمامه است کهمردان باید داشته باشند ودرقیامت همهمردان عمامه دارند وبه اندازه شایستگی این عمامه هامانندخورشیدمیدرخشند انجا مرصع بودن وطبقاتی بودن اشکالی ندارد زیرا براساس شایستگی است ودراینجهان بیادتاحدی همسان باشند در ظاهراختلاف درلباس وضعیت ظاهری زیادنباشد- اینمحمد شاه بهخاطر ثروت تجار مغولیان انهارا کشت وپس ان ادعاکردشمشمیرداشتند ومیخواستند منرا بکشند درخالیکه فروش شمشیراز چین ویمن وجای دیگرکارعادی بود- خاتونبهاوگفتن یک اسیاببانی است که بیچاره است وبیشاز این مالیات نمیدهد ایشان به تنهائی نزدان اسیاب بان رفت وجدال را شروع کرد خرت ارابفروش وغیره وجدال بالا گرفت وایشان سکته کردنوشتندهمان زمان درقلمروی خوارزم شاهیان بیست روز سیل فراوان امد-ادامه دارد