بسم الله الرحمن الرحیم- به بهانه کربلا – بخش دوم- عشق از اول خونی بود- عشق دشمن ساز نفرت افرین است که درگرداش مداوم پرسه میزند- عاشق همیشه ایستاده واماده است برای عاشق دراینجهان شکست تضمین شده است جز عشق –عشق حافظی ندارد عاشق به دلخواه خوداش عاشق است عاشق صخرهای است درکنار ساحل که موج درهماش میکوبد ومیشکند عاشق پیشرو وپیش اهنگ است- سگان عاشق نمیگردند- سینه عاشق تابوت او است- عاشق که خونی شد زمانیکه سرنگون شد عروج میکند- اولین قبرها وبهترین قبرها مال عاشق است خونش چرخ طناب است عاشق بهترین دلیل وجود هستی عاشق ساز است- بی پرا و.دست نیافتنی است روحی لطیف دارد- سرنوشتی غم انگیز برای رقم میخوردولی هرگز از وجه معشوق عدول نمیکند گوئی وظیفهای بر دوش دارد انچه عشق میگوید میخواهد- ودراین راه دل مردگی وپژمردگی ندارد- عشق ارام ساز است عشق توان بخش است قدرت عاشق ازان خوداش نیست هرچند برای دیگران عجیب وسخت وناروا وغم انگیز باشد