بسم الله الرحمن الرحیم-بحثی درباره قران مجید-اگرقران ساخته وپرداخته حضر رسول اکرم صلواته علیه واله والسلم-میبود- وایشان پیامبرهم نبودند – به تمام اسرار کتاب پی برده میشد-چون مانندکتب ای محققین بشری تا امروز0-نوشتن کتابی که حاوی چندین علوم است- انهم درعربستان مستلزم داشتن رنگ وبوی فرهنگ عربستان وکشورهائی از این علوم را اخذ کرده استکه میبایست به زبان انها- مسلط باشند- ویابه ترجمه انها دسترسی داشته باشند درحالی که تاریخ نشان میدهد این چنین نبوده است وعلوم قرانی هیچ ربطی به علوم عصرخود ندارد- وان علوم راهم نمیپذیرد- علوم بشری به سئوالاتی پاسخ میدهد- که به ان نیاز دارد ومیتواند به شناخت ان دست رسی داشته باشد- هیچگاه درباره برزخ واخرت نمیتواند سئوالاتی را مطرح کند- ویا مطالبی که هیچگونه سندی در دست ندارد-درحالیکه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بیسواد بوده است – درشناخت انسان مشخص میشود که هرکس ازهر شی ای وموضوعی از زوایه خاص خود ورود میکند ودرشناخت فرهنگها این امربخوبی مشخص است- شناخت برای انسان فی نفسه شناختبرای عموم یا بین المللی از اواخر قرن هفدهم در اروپا به میزان اندکی شروع شد که وجه اشتراک بسیار کم بود ولی این سعی هم به موازات ان شروع شد که فرهنگ جهانی را درداخل فرهنگ خود هضم کند ورنگ ولعاب ناسونالیستی بدهد- یعنی از زبان دیگری به زبان خودبرگرداند که وجه تمایز وخصوصیاتیکه برای کشورخود مهم است به ان داده شود- وترجمه ونوشتنی که رون باشد وهمه بهخوبی درک کنند مشکل است بخصوص برای جهانیان که بتواندباترجمه روان مطلب رابخوبی درک کنند—کتابی که بتواند جعل کردن های کتب اسمانی وتحلیل ورد کردن کتب های به اصطلاح علمی بشریت را تایوم قیامت انجام دهد مسلما نمیتواند کاربشر باشد حتی کاردستجمعی افرادبسیارزیادی که درتشکیل ان شرکت داشته باشند- از نکات این کتاب است- که مادربسیاری موارد به ریشه های علوم ان نمیرسیم- سیرتاریخی ان علم در دست نیست وچون سیر تاریخی ان علم در دست نباشد قضاوت امکان ناپذیر است مگرانکه درتجربه ویا عقل محض اگرامکان داشته باشد به نتایجی رسیده شود- بعنوان مثال قران بیان میکند که این زمین بر اساس عدالت وحکمت که لازمه عدالت است وبرای کرامت انسان ساخته وپرداخته شده است- این سئوال درغرب است چرا هزارعنصر دراین زمین وجودندارد- چرا نورماه پنجاه مرتبه بیشترنیست-چرا زمین به اندازه ستاره نپتون بزرگ نیست وغیره- درچین کمونیست مائودستورداد که درخت سیب باروری انرا زیاد کنند- وسئوال کرد چه میزان باروریبه نسبت امروز سودمند است متخصصین گفتند سیزده برابرکشاورزان گفتند پنجاه برابر- جناب اقای مائو فرمودن کشورما فعلاذ براساس کشاورزی میچرخد اگر پنجاه برابر شود بسیاری از کشاورزان بیکار میشوند حال همان سصیزده برابر کافی است- قران برخلاف خصوصیات بشری هرگز بدنبال وجه اشتراک پیدا کردن با کشفیات دیگران نیست وبلکه انکشفیات با فرهنگ قرانی مغایر است انهارا تخطئه میکند ونمی پذیرد ونمیخواهد شکاف را به طریقی پر کند وبرای کسی اندیشه وایدهقرانی قبول نمیکند اورا احمق وقابل مجازات میداند پایمبر اکرم صلواته اله علیه واله والسلم فقط میتوانست اندیشه علمی دیگران رابازگو کند- نه انکه علمی جدید وفلسفهای جدیدرا ارائه کند- ونمی تواست درتمام ابعاد به نقد وانتقاد علوم دیگران بپردازد سبک سخن وروش خاص بیان مطالب خاص است که تا امروز نظیرندارد واز زوایه خالق هستی به حقایق وتاریخ صحبت میکند که مسلما اگرارتباط نداشته باشد به هیچ- وجه قابل اثبات ویقینی بودن نیست- فقط میتوانست نظرخود ویا دیگران رابیان کند- قران وارد هرمکان که شد سرانجام یک استحاله ایجادکرد که فرد را از فرهنگ خود جدا کرد وبه سمت خودکشاند وقران بعدا فرهنگ اوشد وچنین امری درتاریخ بسیار کم یاب است ودرحد کمی درافرادی خاص تاثیر گذار است وهرگز نمیتواند فرهنگها بطورکلی استحاله دهد- ومبارزه باان نتواستند-کاری کارستان کنند- یک فرهنگ خود سالار است امروزه بین فلسفه سیاست وعلوم انسانی درجهان گرچه سعی فراوان شده است به یک خروجی-نائل نشدند حتی در اکامیک های علمی- داستان مانندمواد غذای است کههرعهصر غذائی درحدی خاص وبا پختی خاصمیتواند یک خروجی برای رشد انسان فراهمکند که اینمواد همدیگرا خنثی ویا از کار نمیاندازند وضرری برای انسان فراهم نمیکنند- ایات قران این چنین است یک خروجی دارد- در چین کمونیست این موضوع مطرخ شد که فلسفه اقتصادمدرن را قبول کنیم یافلسفه کمونیست ومنجر به انقلاب فرهنگی شد وسرانجام اقای مائو تسلیم شد- هنوز وضع مشخصی از کمونیست فعلی وفلسفه ان مشخص نیست-جناب اقای دکارت- برای درک علمی از دوراه امکان پذیر است- یا از راه عقل محض ویااز طریق تجربه وسپس وارد عقل محض شود- قران برای درک معارف اسلام از این دو دوطریق سود جست که بعدا اقی دکارت اثبات توحید از راه عقل محض پذیرفت- اما به چه طریقی میتوان رشد عقلانی رابیشتر کرد غرب به علوم تجربی معتقد است- درحالیکه قران به وحی معتقد است درمرحله اول-میفماید انان که به وحی توجه ای نمی کند مانندکسی هستند-که در روی زمین میخزنند وکسانی که به وحی ایمان میاورنند مانند پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- ایستاده میدوند- بحثی به نام شک درعلم مطرح شد شناخت دراخرین مرحلهکار ذهن است این سئوال مطرح است راستی نمائی ذهن در چه حد است- بسیاری هنوز از این مرحله عبور نکرده اند- قران میفرماید نه راین کتاب- شک کنید ونه درعقل خود شک کنید بههزمیزانی که عقل شما تشخیص داد قابل قبول است به شرطیعلوم پایمبران وحکیم هارا لحاظ کنید-ادامه دارد