بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- کانت فیلسوف ساده اندیش-کانت تحت تاثیرپیشرفتهای علمی- فلسفه را تبدیل به شناخت زمانی – مکانی کرد فاجعه از اهمین جا شروع میشود که فلسفه- علم- نیست برای علم –دیدگاه- زمانی –مکانی است ولی برای فلسفه اشتباه است غایت بینی درست است- ودر ضمت وضعیت پاپ ها وسرنوشت مسیحیت از نظر غقلانی درست که به فاجعه تبدیل شد این نشان ضعف الهی نیست- بلکه نشانم قدرت الهی است که با شناخت علمی درک نمیشود با شناخت فلسفی درک میشود-بحثی ایشان دارد بنام چرخ اش کپرنیکی – که انرا درفلسفه اورده است- منظور این است که قبلا میگفتند هرفردی به هرجا برسد بستگی به ستاره ای داردکه درزمان طلوع ان ستاره متولد میشود وان ستارهدوران فرد مداوم میچرخد وسرنوشت انرا تعین میکند وهمه بدنبال شناخت- ستاره خود بودند- کپرنیک این موضوع رارد کرد وفرمودند شناخت ستاره ما بایددوران بچرخیم- درکل حرف درستی است ما باید بدنبال شناخت باشیم درخت که نمیاید دور ما بچرخد وخودرا معرفی کند- درشناخت خداوند منان همین طور است ولی شناخت فلسفه خلقت خداوندمنان مابایادمارا اگاه کند- واین کار هم کرده است توسط پیامبران ولی اگر درمسیحیت درست از اب درنیایمد ایشان بایدتورات وانجیل صحیح را پیدا کند- خیلی کودکانه است که کسی بگوید شر ذاتی غلط است ولی خذاوند فرموده است که این چنین است دیگر وجود هدایت فایده ای ندارد- درست است که پاپ هامداوم میگفتند معجزات رخ میدهد ومسیحیت به پیش میرود- ولی اینطور نشد- ایشان دراینجا به دونتجه میرسد- کی انخداوند قهار گویا بایدتنزل کرده باشد ویا خداوندمنان خلق میکند ودیگر کاری به انسان ندارد وانسان خودا شبایدتصمیم بگیرد وجلو برود واز خداوندمنان کمکی بیرون نمیاید- همان معتزله- است زمانی مکانی درفلسفه بسیار خطرناک است- ناگهان طفلی میمیرد- بحث تکامل ایشان چه میشود؟ یا سیاه چاله پیدا میشود ونظم بعضی ستارگان رابهم میزند- قران برای حل این موضوع انچنان استادمعزز حضرا ایت الله دکتر مرتضی مطهری بیان کرده اند من بیان میکند- برایان موضوع دومثال درقران است- یکی- درخت ودومی خورشید-تنه درخت را روح تصور کنید شاخ وبرگ را جسم تصور کنید- هرسال این شاخ وبرگ رشد میکنند مخصو صابرگها وسپس در پایز روه به زردی میگذارند وسرانج ازدرخت کنده میشوند وخورد وپراکنده میشوند وسال دیگر برگ قوی تر دارد میوه بیشتری میدهد غیره انسان دردنیای دیگر جسم قویتر دارد تکامل بیشتری دارد مانندانکه ساختمان کهن سابق راخراب میکینم یک ساختمان نو بهتری راجایگزین میکنیم- خراب کردن مقدمه بهتر شدن است این اصل درطبیعت رخ میدهد ولی شناخت اش کمی مشکل است- دوم خورشید است هر روز خورشید درمداری است وطلوع وافول دارد اگر مداراش راتغیرندهد ویا افول نداشته باشد ان زمان ضد تکامل است- اینموضوع جناب اقای کانت متوجه نیست ضعفهارا میبیند وقدرت درک بوجودامدن تکامل رانداردتنها چیزی از مذهب خوشش امده است اخلاق بوده است چون بعداز رنسانس اخلاق فردی وجمعی وشهری شد هذکس هرنوع که میخواست بدنبال اخلاق بود وایشان متوجه شد که اینده هرج ومرج است اخلاق و وجودان سالم را پذیرفت وگفت خداوندمنان ووفقط یک جا امر مطلق دارد وان وجودان واخلاق است ودر مابیقه بقول معروف خدا مرده است بدنبال عقل وحکمت خودروید ودرباره معجزه میفرماید درگذشته درمسیحیت مسلما معجزه وحجود داشته است وان زمان معجزه موتور حرکت بوده است – ودیگر معجزه رخ نمیدهدمعجزه- کمک فراون میکند ولی تلاش انسان درجا خود است همه چجیزرا معجزه انجام نمیدهد این مطلب در مسیحت بد معنا شده است که تصور میکردند درزمان مسیح علیه السلام همه چیز توسط معجزه حل میشده است وامروزه نیست؟؟ بیرون رفتن- رضا شاه ومحمد رضا شاه معجزه است-من شخصا نظریه جناب مرحوم دکتر عباس یمینی شریف قول دارم گ که انگلیسی ها پنج روز پس از اخراج رضا شاه متوجه شدند اشتباه کردند وبدنبال باز گشت بو.دند.وبه پلیس اجازه هرنوع جنایات رادادند انهاهم دزدان رها کردند وگفتند داخل خانه شودیدوافرادرا بکشید وچپاول کنید و.درب مغازه رابستند وتمام کالاهار احتکار کردندوکارهای دیگر ولی مردن متوجه شدند وپایداری کردند- که بسیار عجیب بودمردمدم کلانتری به خاطر پول چهار چاقو میزدند