ه ببسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- کدام سیاست برنده است؟؟ وچرا-برگردیدم به دوحدیث امام حسن علیه السلام—حدیث اول- انچرای مومن رخ میدهد- ازنعمت وخیر ویا ضرر شر- حکمتی عظیم برای مومن دارد شناخت ان- مانند کسی است به یک سردابه میرود که بیش از هزار پله دارد که فقط صدپله اول ا ن مشعله دارد ومابقیه درتاریکی است ولغزنده است ودر اخر اکسیژن نیست وفرد تلف میشود وبازگشتی نیست پس زیاد دراین امر کنجکاوی نکنید—استادمعزز حضرت ایت الله دکتر مرتضی مطهری علیه السلام – میفرمیاند- ان صدپله اول که مشعل دارد به این معنا است که قابل شناخت است عقل وعلم درک میکند- وحی توضیحاتی داده است- ولی به ان بسنده نمیشود عمقی عظیم دارد که قابل شاناخت برای غیر معصوم امکان پذیر نیست- پس ازاقایان بحث از سکولاریزیم وبحث از دمکراتیک- بحث ار رفراندوم بحث از تنوع ایده ها- نگویند زیرا مردم مومن نمیخواهند به جهنم روند ویا صاحب شری شوند که به ان اگاه نیستند—درحدیث دیگری که برا اساس سنت واقعی اسلام عمل شود ولو فرد خودرا مسلمانان بداند ودرسلام کوشش هائی بکند- وبه سنت واقعی اسلام ضربه بزند—امام حسن علیه السلام میفرماید- در روز قیامت نامهای به اومیدهند که درا نامه خوبی های ایشان وجودندارد- گناهانی است که ایشان مرتکب نشده است ودرجات جهنمی عظیم است- ایشان اعتراض میکند که این نامه –مال من نیست—جواب می اید- شما به افراد مومن ضربه زدید- برای عدالت خوبی هاشما راابه ایشان- دادیم وچون کم بود گناهان ایشان را به شما دادیم- چون شما حق الله وحق الله طول تاریخ نسلها و وحق الناس را در طول تاریخ رعایت نکردید درجات جهنمی هم زیاد شد- اما جریانی از حضرت علی علیه السلام- درجنگ جمل سه روز صبر شد تا عمده قوای هردوطرف بیایند- وروز چهارم بایدجنگ تن به تن شود طبق سنت عرب دراین سه روز فاصله دولشگر پنجاه متر بود وهرشب افرادی به لشگر مخالف میرفتند ودرباره چه کسی مقصر است بحث میکردند؟ در لشگر جمل پیرمردی بود- کهحافظ قران وحافظ حدیث ودارای به قول اش علم کلام از ایات قران واحادیث وعلم کلام حقانیت اصحاب جمل را اثبات میکرد وحضرت علی علیه السلام را محکوم میکرد سه جوان از لشگر حضرت علیه السلام- نزد این پیرمرد بودند- دوتا انها خشمگین شدند وباز گشتند ونفر سوم نشست وتصور کرد که درست میگوید- فردای انروز نزد علیه السلام رفت وجریان ر گفت وحضرت علی علیه السلام جوابان موضوع را به ایشان یاد داد وان جوان شب به نزد پیرمرد رفت وگفتمان حضرت علی علیه السلام بیان کرد- ان پیرمرد جا خورد وگفت این حرف کیست؟؟ جوان گفت حرف مولای علی علیه السلام است پیرمرد بفکر فرور رفت یکدفعه بشاش شد وگفت جواب علی علیه السلام پیدا کردم وجوان باز گشت وفردا صبح ان روز خدمت علی علیه السلام رسید وجریان گفت- حضرت علی علیه السلام ان جوان نزد یک مرداب نزدیک لشگربرد-فرمودند بابیان شخصی – این مرداب اب لجن الوده ای دارد وبسیار متعفن است- ولی برای قرباغه- مار ابی – گراز وپلنگی که بخواهد گراز شکار کند مطلوب است بعضی انسانها مانند این حیوانات به افکار پلید متعفن که جیفه پست دنیائی را برا ی انها فراهم میکند بیش از حقایق نورانی لذت بخش است- این پیرمرد هم جزو همین گروه است فردا بعد از جنگ به اینجا بیا- تاجسدانرا دراینجا ملاقاتی کنی- که خود این یک علم غیب است- فردا ی انروز چون پیرمرد قدرت جنگی نداشت واعارب یک تاکتیکی داشتند درمرداب مخفی میشدند که دشمن یامیخواهد به اسب اش اب دهد ویا رفع حاجات کند ویاخود رادرمرداب خنک کند ویا ازمرداب عبور کند وحمله کند – به کنار مرداب می امدند وان پیر کرد در اب مرداب خودرمخفی کرد که سرش فقط ریر یک بوته بود ویکی از سربازان علی علیه السلام بااسب به کنار مرداب امد تا اسب اش را اب –شروع کرد لجن هار کنار زدند بدهد-که ان پیرمرد نیزه به سمت او پرتاب کرد وان فرد شهید شد- جوانیب از سپاه علی ذعلیه السلام انهم خودرمرداب مخفی کرده بود وشاهد قضیه بود وصبر کرد تا انفرد به خنک خودبپردازد ونیزه اش به کناربود وارام حرکت کرد وتیرای برگلوی اوزد- وسپس سنگی بزرگ را به پای او بست واورا به قعر مرداب فرستاد- وومنتظر فرد دیگر نشست عصران روز حضرت علیه السلام- با ان جوان کنار مرداب امد وحضرت علی علیه السلام نیزه را جوان را گرفت ودرشکم ان مرد فرو کرد وباقدرت الهی ان را بالا اورد- ودر دهان انمرد لحن را رفته بود ولجن وخزه درتمام بدنش را گرفته بود وفرومدند این عاقبت دنیائی این مرد است ودرقیامت وضع او از این هم وحشتناک تر است امام علیه السلام تلویحا فرمودند اصحاب جمل فقط به فکر جیفه پست دنیائی بودند واحاکا وسنتهارا به نفعذاین جیفهتائید وتفسیر کردنذ ومذهب دامی وحلیه ای جزبرای فریب نبود چرا جون ار معروف ونهی از منکر ولایت دربین انها نبود این امربعمعروف ونهی از منکر برای پیشگیری است نه انکه فرد ازاد است گناه کند وسپس امربه معروف ونهی از منکر شود میابیست تمتمسرچشمه های گناه راخشکاند- این امر هم حقوق الهی را دربر میگیرد وهم سلامت وکمال انسانی را فراهم می اورد-ادامه دارد