بسم الله الرحمن الرحیم-بحثی درباره دیالکتیک مارکس- مقدمه اول- تا امروز دونوع منطق مطرح شده است- منطق ضرورتی- که دربارهموضوعاتی بحث میکند که یا ضرورتا هستند ویا ضرورتا نیستند- بقول یونانی ها درمسائل این چنینی- دو دعوا موجود است ویک جدال رخ میدهد- طرفین جدال خودرامحق میداند اول باید فرضیه هائی از محق بودند طرفین بوحود اورد وطرح کرد وسپس ملاکه ای منطق وبصورت پیشرفته ان قوانین منطقی را بردو ادعا حمل کرد ویاسوار کرد تا به نتجه رسید کدام درست است ویا احتمالا هردوغلط است ودرست را پیدا کرد به این متد وروش دیالکتیک سقراطی گفته میشود که غالبا دوطرف دارد ویکطرف برحق است مثلا درریاضایت ویا دراثبات خالق ویااثبات مخلوق بکار میرود- لذا این منطق درمواردی که جزو ممکنات است پاسخگونیست یعنی شایدبشود و شاید نشود- بعنوان مثال گازهیدروژن وگاز اکسیژن تشکیل مایع اب را میدهد ولی گاز هلیوم وگاز هیدروژن تشکیل مایع نمیدهد- برای حل مسئله بیادبه ساخت اتمی رفت وانجا مسله حل میشود- وبعضی ممکنات هیچگاه به مقدامات که بتواند به جزمیت برسد ندارد- جنابی بنام اقای توماس هوف وبر- منطقی برای ممکنات مطرح کرده است که نام انرادرک مسابقه ای منطق نام نهاده است- که از قوانین احتمالات برخوردار میشود- فرض کنید مسابقه فوتبال بین دوتیم- که اظهارنظر نمیتواند همیشه قطعی باشد ایاشن درمنطق جزمی را منطق مستقیم مینامد واین منطق مسابقه ای را منطق غیر مستقیم مینامد زیرر دراین منطق- یکسری الگوهای ازپیش تعین شده مسئله را حل میکند که حالت نسبیت دارد مثلا تیم الف پنجاه درصد از الگوی خاص برخوردار است وتیم دوم سی درصد برخوردار است- درباره انسان جائی میشود گفت که از منطق مستقیم تبعیت میکند ولی بسیلرجاها از منطق عیر مستقیم تبعیت میکند لذا جزمیت درکل نیست شاید باشدوشاید نباشد- جناب افلاطون- میفرماید که انسان همیشه درعقل نیست یکنوع علاقمندی هم در منطق قردتاثیر گذار است- که بصورت عشق وعلاقه وتعصب ولجاجت ظاهر میشود لذا رسیدن به حقیقت هم عقل وهم عشق را بایدلحاظ کرد که جناب اقای مارکس باز این نکته را لحاظ نکرده است-اما جناب هراکلیت که اساس منطق دیاکلتیک اقای مارکس است به نظرحقیر ایشان بخوبی متوجه مطلب ایشان نشده است-ایشان میفرماید این جهان دوبعد دارد یک بعد حرکت ویک بعد ثبات پس قوانین بایدبه هردو بعد را شامل شود- بعنوان مثال- رودخانه یک معنای ثابت است ولی رودخانه یعنی بستری خاص که دران اب جاری است- اگراب حرکت نکند پس رودخانه نیست اما زمانی که اب حرکت میکند رودخانه تشکیل میشود ویک معنای ثابت دارد زمانی که انسان ازرودخانه عبور میکند زمانی است که اب هم هم حرکت میکند- به اب نه باید معنای ثابت داد ولی به رودخانه میتوان معنای ثابت داد حال زمانی که بی عدالتی است نبرد باید باشد ولی این نبرد برای رسیدن به یکمعنای ثابت عدالت است درست مانند رودخانه- جناب هگل که بهترین نظر متعلق به استادعلامه مرحوم ایت الله دکتر مرتضی مطهری رحمت الله علیه است- جناب هگل میفرماید همه چیز متضاد دارد ومتناقض دارد ومیفرماید پیوسته ضدی از ضد دیگری تولید میشود- لاجرم بایدتعبیر کنیم منظور اختلاف است قران میفرماید ما زنده را مرده بوجود اوردیم واز زنده –مرده بوجود اوردیم- – منظور این است که از مواد مرده وخام انسان دارای حیات رابوجوداوردیم واز انسان دارای حیات راتبدیل به مرده کردیم- درحقیقت اختلافات رابیان میکند درطبیعت مداوم درموجودات اختلافات بوجود میاید وتغیرات عامل اش حرکت از وضعی به وضع دیگر است یعنی وضع جدیداز درون وضع قبلی بوجود میاید—که باعث پایداری میشود وتکامل جناب اقای هگل به تکامل معتقداست درحالیکه به ظاهر یک حرکت دورانی است که به خالت اول میرسد واین مطلب را ایشان ازانجیل وتورات گرفته است تنهامذهب است تکامل کلی وعمومی را اثبات میکند- تنها تضادهای واقعی وتناقضهای واقعی درذهن تخیل میشود-اذا میتوان بخوبی اشکالات جناب اقا مارکس را گرفت