الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- وهابیت- ابن وهاب-مجدد اسلام است از طریق بدعت نه انکه احکام اسلامی عمل نمیشد حال احکام اسلامی رابه جریان انداخته است اجتهاد هم نییست بلاکخ مانند غربیان دین سازی است وچون دین سازی دراسلام حرام است یکنوع ایدولوژی سیاسی ازدرون اسلام بوجود امده است- اصل ان قبول عدم قعطیت است- درغرب- قبلا معتقدبودند- که میشودبه قوانین ثابت رسید واینراهم قبول دارند قوانین نسبی بایدبه قوانین ثابت برسد- ولی ازان جهت مدلها بسیارمختلف است ودانشمند هرمدلی راقبول کند اشتباه کرده است مدلها درحال تغیر هستند مثال زمانی که درکانادا- اتم رامیتوانستند ببینند- ومدتها اتم را مشاهده میکردند متوجه شدند مدارات الکترون مداوم تغیر میکند- تصور میکنم پس از سه ماه یکدفعه مشاهده کردن که یک الکترون بشدن تحت زوایه از اتم دورشد وتصور کردند از میدان اتم خارج شده است وپس طی مسافتی زیاد دوباره دوضلع مثلث متساوین به میدان اتم باز گشت که بهان حرکت شلجمی میگویند ونتجه گرفتند شایدسالها همین طور مشاهده کنیم حرکات جدید ناگهان رخ دهد پس قعطیت را ما نمیتوانیم درماده بدست اوریم وازطرفی هرمدلی از حرکات الکترون ها ریاضیات خاصی دارد ومدلهای مختلفی ایجادمیشود که معادلات خاصی دارد واولا مکن است مابعضی مدل هارنتوانیم فرمول ریاضی انرا بدست اوریم وازهمه مهمتر یک مدل مطلق برایندکه مدله راهم نمیتوانیم بدستاوریم چون بقول جناب راسل ان ریاضیات کهان مدل مطلق رابه دهدهنوز دراختیار مانیست وهمین موضوع درباره ستارگان هم صادق است-لذا عدم قعطیت است انهم بعلت ضعف عقل وعلم انسانی است- وبشر کلا بیشتر درشرایط نسبی گرا است- شیطان ششهزار سال عبادت الهی کر د واول شاگرد بعدتوسط فرشتگان بود وبعدتوسط الهام الی علمی بالاتراز فرشتگان پیدا کردن- واین سابقه برای اوعلم شد که قانون این است- حضرت ادم علیه السلام خلق شد وبلافاصله شاگردخداوندمنان شد واز همه پیشی گرفت وشیطان این امررا نپذیرفت- وفرمود این برخلاف عرف است- دستور سجده داده شد وانرانپذیرفت که اقرار است سجده ایدرکارباشد حضرت ادم علیه السلام بر شیطان بایدسجده کند- درحالیکه فرشتگان بر شیطان سجده نکردند- چون درمسابقه علمی شیطان متوجه شد که حضرت ادم علیه السلام علم اش بیشتر است- دراین موقع حسادت و برتری طلبی ودرک عقلانی ضعیف باعث شد که سجده نکند دلیل اورد که من از لحاظ هوشی وعقلی بالاتراز حضرت ادم علیه السلام است امام صادق علیه السلام فرمودند که شیطان جسم ملاک را قرار داد-درحالیکه حضرت ادم علیه السلام از لحاظ روحی بالاتر از روح شیطان است وعلما میفرمایند درست این است که خلقتهای بعدی بالتر باشند مثلا یک نقاش یک نقاشی بکشد که اول جهانی شود وسپس نقاشی بعدی بطورکلی ازدورخارج شود این موقع انجناب نقاش سرزنش میکنند که مبیایست کوشش بیشتری میکردی که باز مقام عالی بیاوری- درثانی خداوند منان- حضرت ادم علیه السلام راخلق کرد وسپس حضرت حوا علیها سلام الله فرمودند احسن خالقین هستم یعنی جسم هم باوجودانکه خاکی است بهترین جسم برای روح است باوجودانکه جسم جن کارهای خاصی میکند کهجسم انسان نمیتواند کند ولی قدرت ندارد که روح انسان راغنی سازد جناب حضرت علامه ایت رحمت الله العظمی طباطبائی الله علیه فرمودندمن نزدعالمی بودم کهمیتوانست جن را تسخیر کند وظاهر کند وهیمن بحث مطرح شدکه جن از لحاظ عقلانی ضعیف ترازانسان است لذا بزرگان انها کهبانها گفتمان علمی داشت ظاهر کرد وایشان متوجه شد که عقل انهادرسطح بچه است- پس دستورات الهی بایدقبول کرد ولو باعقل ماجوردرنیاید ولی بقول حضرت علی علیه السلامدرطول تاریخ انسان به بعضی حکمتها کهدرک اش سخت است خواهد رسید- ولی امکان دارد تا امام زمان علیه السلام ظهور کرده است دربعضی احکام قدرت علمی زیادی پیدانکند ودلیل برای اومبهم باشد فرشتگان که عقل محض هستند- باز درک انسان بقول علما انقلت داشتند یعنی اشکال داشتند- باز خداوندمنان فرمودند شمادرک نمیکنید نسبی گرائی میشود- جناب اقای ابن وهاب- تحت تاثیر اقای ابن تیمیه قرار گرفت- وفکر کرد که ایشان سرامد علما جهان اسلام اصست ومتوجه نشد که ایشان یکفرد سیاسی مغرور وخودخواه .نها راه نجات سوریه از چنگال صفویه وعثمانی بلد است- دین سازی از زمان معاویه علیه العنت شروع شد- ایشان اقای ابن تیمیه برای کوچکترین حکمی اگرکسی قبول نکرد وتوبه نکرد بایدانرا باشمشیر ویا بااتش ویا ازبلندی پرت کرد- حتی نمازی که بایداهسته بخواند وفردبلند خواند کافر شده است وبایدتوبه کند وگرنه باشمشیر گردن اش زده شود واز خوداش احکام ساخت- ابن تیمیه زیاداحکام ندارد وبیشتر دراصول است لذا چون ابن تیمیه راقبول دارد احکام ابن تیمیه احکام اقای ابن وهاب است- امادراصول دین سازی کرده است- چگونه اولا چهار خلیفه راشدین راقبول ندارد- وپنج ائمه مذاهب را قبول ندارند قبول بعنوان مثال اشاعره قبول ندارد- معتزله راقبول ندارد شیعه هم قبول ندارد- اشاعره به جبر معتقد هستند ومعتزله به ازادی مطلق وشیعه جمع ازادی نسبی انسان وجبر مطلق- دیگرچیز نمی ماند- ایشان رد کرده است وامری را اثبات نکرده است لذا دراحکام به نسبیت معتقداست حکم جاودان نیست واسم انرا اجتهاد گذاشته است ودراصول باعقل خود سنجیده است-هرتفسیر قران که باملاک عقلی ایشان علط باشد قبول نمیکند ولوجمهورمسلمان انرا بذیرنند وهمچنین دراحادیث ولو جمهور مسلمانان انرابپذیرند ایشان اگرمطابق عقل اش نباشدنمیپذیرند- واحکام متضاددارد- بعنوان مثال به ایرانیان میرسند میفرمیاندیهود موحد است ولی دردانشگاه وموسسات وهابی درانگلستان وفرانسه درکتب دنی نوشتهاند که یهود ومسیحیت کافرومشرک است که ریشه درسیاست دارد- نمونه دیگر درعیه شهری که ابن وهاب انجا بود وهنوز ابن سعود تماسی باانگلیسی هانداشت- ولی جاسوس انگلستان با ابن وهاب دردرعیه بود- نزدیکی ایشان یک شهرک مسلمان شیعه بود ایشان بزرگان انها احضار کرد اگر به به میدنیه میروید وزیارت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم میکنید- من اجازه نمیدهم مگرفلان مقداربرای توبه به من بدهید مدتی پول گرفت وجون ابن سعودقوی شد فرمودند یکباربیشتر بروید وسپس فرمودنداگر ازمناطاعت نکنیدکشته خواهیدشد وچنین هم گردند-عربستان باما مشکل ندارد مشکلاش به خاطر اسرائیل است که هم پیمان او است- مشکل اسرائیل دراین جا است-که زمانی که اسرائیل بوجود امد- یک طرح کلی ریختند که اسرائیل درچه موردهائی خوداش تحقیقات کند وچه کارخانجاتی بیاورد دلیل مخالفت اسرائیلبامصر وشوروی این بود که کمکهای نظامی خاصی کرد وتکنولوژی وموشکی وغیره دادکهمورد خشم اسرائیل واقع شد ودرنتجه ناصرایسیم امید کشورهای مسلمان شد- وهابیت که فقط در داخل عربستان بود به دستور امریکا وغرب برای کوبیدن ناصرسیم وارد جوزه جهانی شدمثل گلن درامروز باپیشرفت ایران کهخیلی کاخانجات اسرلئیل درامریکا وغرب با کمک غرب در انجا ساخته میشود وبیادانهارا به داخل اسرائیل بیاورند ولی بعللی امکان پذیر نیست اینجا است که مشکل ایجادمیشود-