بسم الله الرحمن الرحیم- یک نگاه مختصر به جریان کربلا با الهام از بیانات حجت اسلام داوودی رحمت اله علیه-ماشا الله شیخنا فاضل منور- زمانی که نامه ها امد که مصادف شد بامرگ ملعون سکولار یزید علیه العنت الله ابدا- امام حسین علیه السلام حرکت خودرا اغاز کرد – امام علیه السلام براساس دستور قرانی که قریب به این مظمون- که مردم را دعوت به بصیرت وحکمت وعملکرد عقلا نی کنید- که مسلما دربرگیرنند امربه معروف ونهی از منکر است واگرلازم شد جنگ هم بکنید- به نتجه جنگ هم توجه کنید فقط مطیع امر الهی باشید وبهخداوندمنان متکی باشید ولی سرانجام بامتقین است- همه میگفتند که معاویع ویزید پلید ورجس ونجس هستند ولی منافع دنیائی جلوی اقدام انهارا میگرفت ولی کوفه اماده نبرد شده بود لذا امام علیه السلام به سمت کوفه حرکت را اغاز کرد مروان بن حکم سنگدل ترین افرادبود وهم وغم اش- دنیای شهوات وجلب دنیا بود- ومیدانست که به امام علیه السلام نامه ها امده است وکوفه درشرف طغیان است- لذا خواست جلوی حرکت امام علیه السلام رابگیرد امام علیه السلام به او فرمودند کناربرو تو رجس هستی بالاترن پلیدی ونجاست رجس است- چه کسی میتواند این رجس تطهیر کند جزانکه طاهرمطهرباشد واین شخصی فقط امام معصوم علیه السلام هست- زمانی که این بدبخت فهمید امام حسین علیه السلام درکربلا شهید است برای اولین بار ساعت ها گریه کرد- وبرای انکه برای این معلون مسئله ای پیش نیاید فرمودند من برای ادای حج به مکه میروم- زمانی از مدینه خارج شدند ایه ای خواندند که حضرت موسی علیه السلام زمانی که از شهرخارج میشد بیان کرد که درقران امده است که حضرت موسی علیه السلام ترسناک بود که سپاهیان فرعون اورا تعقیب کنند ودستگیر سازند ونشان میدهد چنین شبهاتی هم درمدینه وجود داشته است ودرضمن ایه این است کهخداوندمنان منراشر این قوم ظالمین نجات بده- که بیشتر قوم امویان است-ودر مکه حضرت اش به ابن عباس فرمودند کهامویان خداوندمنان ورولش را صلواته الله علیه واله والسلم طرد ورد کرده اند ونماز ازروی اجبار وکراهت میخوانند- ودرمقابل سپاه کوفه فرمودند به نماز اهمیت نمیدهید ویازکات نمیدهید ویا زکات رابه اهل اش نمیدهید- ونماز صحییح حتی تا دقایقی که به اخر عمر سیده بودند دران شرایط خواندند که نماز صحیح هم یاد بگیرید وان بی شرمان وانسانهای وقیح فرمودند این نماز صحیح نیست وخداوندمنان قبول نمی کند- درمکه فرمودند که قوم من وجماعت همراه من فقط هدایت الهیرا میپذیرد نه امر دیگران را- واز خداوندمنان درخواست هدایت کرد- که این هم ایه قران است ومردم سرکوب کننده نامید-وسپس فرمود امویان رعایت مردم را نمی کنند جز اندکی ازانها وبه فرماندار یزید در مکه که میخواست جلوی حرکت امامرابگیرد –فرمودند کارهای من مسئولش من هستم- وکارهای شما مسئول اش شماهستید ومن مسئول کار شمانیستم وشماهم مسئول مار من نیستید- باز امام علیه السلام خواست کمکی به اوبکند-ادامهدارد