بسم الله الرحمن ارحیم-نیم نگاهی به مقاله- مبانی فلسفی وحقوق ازادی جناب مرحوم دکتر ناصر کاتوزیان پدر حقوق جدید- بخش هفتم روزنامه اطلاعات- دوشنبه بیست وپنچ مرداد—میفرماید- اگراعتقاد عمومی- به پیروی از اخلاق برترین-( سنتهای مذهبی ویا حکم عقل) یا عادات ورسوم پا گرفته اجتماعی- رفتاری راناشایستهومخالف طبیعت ویامعقول تمیز دهد- به بهانهازادی ر زندگانی خصوصی- نباید ان قاعده اخلاقی را ندیده گرفت- برای مثال هم جنس بازیوازدواج با محارمنزدیک راتوده مردم نکوهیده ونامعقول میدانندوقابل تحمل نیمیشمرند – پس بر فرض هم که زیانی به دیگران نرسانده باشدنباید انرا مباح شمرد وقانون گذار رادر کیفر دادن به مرتکب سرزنش دانست- بحث این است مباح کردن چنین جرایمی- از منشا ازادگی است یا ازمنشا جبر زور است که از قدرت شیطانی سرچشمه گرفته است ایا حکمت دارد یابی عقلی تمام است- علما بیان میکند که ازادی ذاتی است- ولی استادبدرستی میفرماید –ذاتی نیست بلکه عارضی است واعتباری است دلیل این است که انسان میتواند ازاداندیش نباشد- پس چرا علما فرمودند که ازادی ذاتی است درحقیقت شبه ذاتی است یعنی کسی نمیتواند ازادی را ازفردی که بخواهد ازاد اندیش بگیرنند همچنان استاد درخاتمه مقاله فرموده است- به گفته نویمان": مشکل فلسفه سیاسی- ومشکل به ظاهر حل نشدنی ان یعنی مشکل ازادی وقدرت- اشتی دان ازادی با الزام اجباریاست- تریخ اندیشه جدید سیاسی از زمان ماکیاولی تا کنون تاریخ همین گونه کوششها به منظور توجیه حق وزور یاقانون وقدرت رجوار یگدیگر بوده است –هیچ نظریهای درعلم سیاست نیست که این دوکار را باهم نکند—بعنوان مثال جناب اقای هابز که دحاکمیت دولترامقدم بر ارش ازادی میکند وبرمبنای قرارداد اجتماعی:" فرد را تسلییم به حکومت میداندوبرسر این دوراهی هم جبر حکومت بیعقل وهم ازادی ناچار میشود راهحلی ارائه کند ومیگوید درعمل متسلیم ما تکلیف یعنی ما باید از حاکمیت تبعیت کنیم وتسلیم باشیم وازادای ما- دران تکلیف نهفته است وباید اینهردو را از ان بیرون بکشیم- به دوتا متضاد معتقد باشیم –ازادگی که ضد ارزش های ثابت باشد- نه تنها فضیلت نیست بلکه خود ضد فضیلت است واز این ازادی ستایش کردن مانند ازادی است که شیطان برای خود ستایش میکند زیرا انسان رت به سعادت وکمال هدایت نمیکند-خداوندمنان دارای ازادگی ذاتی است وتمام ارزش ها با ازادگی خداوند جمع میشوند وبروز پیدامیکنند- اطاعت از چنین منبع ازادگی خود ازادگی است نباید از منبع مجبور به ضدفضیلت بانام زادی اطاعات کرد که خوددرحقیقت جبر بی ارزش ها است-