بسم الله الرحمن الرحیم- بزرگواری یک کتاب نوشته است- باتقلید از جناب اقای دیکنز انگلیسی که مشهور است من اینطور ترجمه میکنم تجربیات دوشهر- حق این بود با شروع زنگ انقلاب ما کتب زیادی درباره انقلاب های دنیا ونتایج انها پس از انقلاب ترجمه میشد- که مابهتر راه زندگانی را پیدا میکردیم-کتاب اقای دیکنز تا حدودی مردم انگلستان متقاعد کرد که درمسائل انقلابی شدن محتاط باشند- مندر دبیرستان درانگلستان جزو کلوب تاتئر شدم ولی بعلت سخت بودن ووقت گیربودن انرا رها کردم ودوم بهترین کلوب الکترونیک داشت که استعدادرخشانی دراین کلوب ظاهر شدن وازجمله نابغه ای تصور میکردند کودن دستگاهی ساخت که ارتش میخواست بسازد-نه تنها ارتش انگلستان بلکه ارتش امریکا وشوروی ایشان بهتراز امریکا وشوروی ساخت- بر ای انکه شراش کم بکنند یک مقاله چهل صفحه ای بسیار پیچیده متعلق به ارتش انگلستان به اودادند این رابه بچه های دانشگاه لندن به من گفتند که مداوم می امده است- سئوال میکرده است وانها میگفتند ماراخفه نکن ول کن خیلی عجیب است ماتمام اعداد وصورت بندی که از میلیونها گذشته نتوانستند به یک صورت بندی وفورمول برسند با اعداد خاص ایشان کشف کرد- بچه ها میگفتند اگرهمین چهل صفحه را مثلا به جناب عظمت دکتر چمبران میدادند- میفهمیدید چه میکرد- نمونه های دیگر هم بچه ها تعریف کردند- استادمادرتئاتر فرمودند- افکار عمومی یک شمشیر دولبه است هم میتواند اقای شکسپیر بسازد وهم میتواند اقای مکبث را بسازد- دوران مکبث دوران جهانگشائی است-مردم برای جهانگشائی اقای مکبث هورا میکشیدند-ترس اقای مکبث از داخل کاخ وفرماندهان نظامی خوداش بود- جناب شکسپیر بخوبی که ایشان دراطاق خلوت خود چگونه بااین موضوع چگونه چالش را نوشته است همه را فریب دهد وافراد خطرناک را سربه نیست کند-درته کوچه شخصیتی بازاری وجود داشت بنام اقای مازندرانی- هم ایشان بسایر درمسادل دینی وارد بود وهم درمسائل بازار وهم درمسایل سیات دومی نداشت بطوریکه پس از انقلاب پیشنها داده شد که ایشان وزیر بازرگانی شوند-درته کوچه ایشان مداوم سخنران مذهبی دعوت میکرد که بحثها حساب شده بود ولی پس از سخنرانی جلسه صبحانه بود وافراد بحث های فوقالعاده داغ میکردند وساواک افرادی تازه استخدم شده بودند بعنوان مثال درپست تلگراف انها اخراج میکردند وپاپوش برای دانشجویان ودیک
گران درست میکرد خانم های محل بهمادرمن گفتند اگر ایشان به انجا برود از دانشگاه اخراج خواهد شد وپستی پیدا نخواهد کرد ماجریانات به گوش ایشان میرسانیم- بعدااز- انقلاب مسئول اقتصاد شیراز شد- از کلاس دوم دبیرستان تا به بالا هرقدمی که ایشان بر میداشت میلیون ایراد گرفته میشد وسرانجام به فحاشی وغیبت رسید فنر در رفته این تعلیمات بهمردم دادنشده بود که یکشب ره صدسال پیموده نمیشود هرکس امد همین مسئله شد کسانی از ایشان تمجید کردند واز ایشان یادمیگرفتند سرکار امدند نه مشورت نکردند وفرمودندهمه کارها راخراب کرده است سرانجام پ س از مدتی گفتن به ایشان بر گردید وایشان دیگرقبول نکرد- همین حالت برای ائمه اطهار علیهم السلام اجمعین رخ داد-ادامه دارد